میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، ایمان شمسایی، مشاورامور رسانهای و ارتباطات رئیس سازمان و دبیر کمیته اطلاع رسانی سازمان بازرسی کل کشور طی یادداشتی در روزنامه جام جم نوشت: روح الله رجایی یک روزنامه نگار بود چون سوادش را داشت و از دانشکده ارتباطات و کف تحریریه شروع کرد. همشهری محله به گمانم آغاز کار جدی مطبوعاتی او بود که همانجا و سال ۸۳ زمینه آشنایی و رفاقتمان پیدا شد. از خبرنگاری شروع کرد و سپس دبیر تحریریه شد و آنگاه سردبیر. پله پله رشد کرد و از درد مردم در رسانههای اجتماعی و شهری گفت.
مدیر بود چون در روابط عمومی هلال احمر، مدیریت را علاوه بر تحریریه در یک فضای اداری و البته رسانهای تجربه کرد. او باز به تحریریه بازگشت و سردبیر جام جم شد. وقتی در جریان انتصابش قرار گرفتم، مثل روز برایم روشن بود که گل میکند. چون هم دغدغه خبرنگاری داشت و هم به شدت زود رفیق میشد و اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را میشناخت.
اهل فرهنگ بود و علاقمند به شعر و ادبیات. خوش ارتباط بود و محال بود یکبار با اوبنشینی و رفاقتت ادامه دار نشود. رفیق بود چون با هرکسی از دوستانش دیالوگ خاص او راداشت. در جمعهای رفاقتی محور جلسه بود و انرژی از سرورویش میبارید. خوش سلیقه و با نمک بود. با ته لهجه مشهدی و پرحرارت سخن میگفت و تند تند راه میرفت حتی وقتی به ندرت افسرده میشد.
اما اینها تمام ماجرا نیست. چیزی که روح الله رجایی را امروز بر سر زبانها انداخته شاید مرگ اسطورهای اش باشد. وقتی درگیر بیماری میشود پیام میفرستد و لحظه به لحظه رفقایش دنبالش میکنند. برایش قربانی میکنند، نذر میکنند، ختم نادعلی و توسل میگیرند و محافل روضه مجازی و حقیقی برپا میکنند. تمام اینها برای یک چیز است. او امام حسینی بود. عاشق و شیفته اهل بیت علیهم السلام. یادم هست سال ۸۳ یا ۴ که تازه صدام سقوط کرده بود، با دونفر دیگر از رفقا با ماشین بین راهی راهی کربلا شد. انقدر گل درشت و عیان از اهل بیتی بودنش سخن میگفت که رفقا زلفش را با پیاده روی اربعین و نوحه و هیأت گره زدند. اینگونه شد که ادامه حیاتش به مثابه ادامه نفسهای یک سینه زن و مجلس گرم کن عزای سیدالشهدا علیه السلام در آستانه محرم تلقی شد.
ما نیازمند باوریم. نیازمند هویت. روزنامه نگاری و سیاستمداری برایمان هویت نمیشود. شاید فن و ابزار بشود اما هویتمان نیست. و چه عالیتر که هویتمان مقدسترین داشته ما یعنی حب خاندان رسول اکرم صلوات الله علیه باشد. روح الله رجایی را یک روزنامه نگار با هویت می دانم که به این داشته عظیم افتخار میکرد.
شکر خدا که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!