میرنیوز

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم! 2023-07-07T14:28:52+03:30

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخ‌الاسلامی: قرار است ساعاتی را کنار خادمان «مهمونی ۱۰ کیلومتری» باشم. شب عید غدیر است و سرشان شلوغ‌تر و جنب و جوش‌شان بیشتر از تمام روزهای گذشته به نظر می‌رسد. با این حجم از کار، اصلاً فرصت صحبت کردن با خادمان پیش می‌آید؟ چرا که نه! بالاخره می‌خواهیم از تلاش‌هایشان گزارش تهیه کنیم. چرا همکاری نکنند؟

با همین سوالات و دغدغه‌ها، وارد ساختمان پنج طبقه‌ای می‌شوم که جلوی آن را ده‌ها موتور و ماشین پر کرده است و لحظه به لحظه رفت و آمد به آن ادامه دارد و گروه گروه می‌آیند و می‌روند. این ساختمان پنج طبقه را برای هماهنگی و پیگیری کارهای جشن جمعه شب در تهران در نظر گرفته‌اند و هر طبقه‌اش به گروهی اختصاص دارد؛ یک طبقه خادمان شهربازی، یک طبقه مربی‌های خانم، یک طبقه هماهنگی موکب‌داران، یک طبقه هماهنگی‌های ستادی و… اگر بخواهم به همه آنها سر بزنم باید یک شبانه‌روز وقت بگذارم! می‌گویند طبقه چهارم بچه‌های ستادی مشغول هستند. خودم به طبقه چهارم می‌رسانم.

انگار وارد یکی از سنگرهای دفاع مقدس شده‌ام!

اغراق و زیاده‌نمایی گزارش را لوث و لوس و نمایشی می‌کند؛ حرف را شعاری و کلیشه‌ای می‌کند؛ نوشته را تکراری و تئاتری می‌کند. اما اینجا هیچکس روی زمین نیست؛ بدون اغراق! اینجا انگار یک ساختمان در قلب تهران نیست؛ انگار سه دهه به عقب پرتاب شده و به یکی از سنگرهای جنگ سر زده باشم.

حال و هوای عجیبی دارند. روزها است کسی اینجا درست نخوابیده است. حداقل دو هفته است که پیگیری‌های جشن ۱۰ کیلومتری شروع شده و شبانه‌روز تلاش کرده‌اند که برنامه‌ها با بیشترین هماهنگی به نتیجه برسد. فراهم کردن حدود ۳ هزار وسیله اسباب بازی، هماهنگی ۴ هزار مربی خانم برای شهربازی‌ها، هماهنگی هزار و سیصد گروه مردمی، سامان‌دهی ۴۰۰ مجموعه فرهنگی که در طول مسیر به مردم خدمات می‌دهند، جای‌دهی و هماهنگی صدها موکب‌هایی که به مردم شربت و شیرینی و چای و غذا می‌دهند، و کارهای دیگری که وسط شمارش تعدادشان گم می‌شود، حسابی سرشان را گرم کرده است.

هر طرف یک نفر در حال پیگیری ماجرایی است. یکی موکب‌ها را تقسیم می‌کند، یکی با موکب‌داران تماس می‌گیرد و آخرین هماهنگی‌ها را انجام می‌دهد، یکی پیگیر پخش تلویزیونی است، یکی با مربی‌های خانم جلسه دارد، یکی پیگیر وسایل شهربازی است و… اینجا کسی لحظه‌ای بیکار نمی‌نشیند. به هرکس نزدیک می‌شوم، تا سر صحبت را باز کنم، دست می‌کند توی جیبش، یک لیست بلندبالا درمی‌آورد و شروع می‌کند به تماس گرفتن! تلفنش زنگ می‌خورد یا را به کاری مشغول می‌شود… اینجا کسی برای دو خط حرف زدن دو دقیقه آرام نمی‌گیرد!

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

عاشقان مشغول کارند...

فایده‌ای ندارد. کسی به نگاه پرسش‌گر و کنجکاو یک خبرنگار پا نمی‌دهد. یک نفر دلداری می‌دهد: «به دل نگیری! حق دارند! مگر این بچه‌ها چند بار برای بزرگ‌ترین جشن غدیری دنیا دور هم جمع می‌شوند؟» راست می‌گوید؛ شاید دلیل این‌همه شور و شوق و نشاط و تلاش و خستگی‌ناپذیری و اخلاص همین باشد که امسال قرار است بزرگ‌ترین جشن عید غدیر دنیا در ایران برگزار شود.

حتی بدون حرف زدن هم می‌توان فهمید چه حس و حالی دارند و چقدر برای بهتر برگزار شدن این جشن در تلاش و پیگیری‌اند. به ناچار یکی از دوستان را جلو می‌اندازم تا واسطه شود! دستم را می‌گیرد و یکی یکی به خادمان معرفی می‌کند و اصرارشان می‌کند که لحظاتی یک گوشه بنشینند و چند کلمه‌ای از این روزها صحبت کنند. همه لبخند گرمی می‌زنند و صمیمانه احوال‌پرسی می‌کنند، اما بعد از دستت لیز می‌خورند و می‌روند و دیگر نمی‌توانی پیدایشان کنی!

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

به جوانی می‌گویم بیا چند دقیقه‌ای صحبت کنیم؛ می‌گوید «من اینجا هیچ‌کاره‌ام. اینجا همه کاره فلانی است!». پیش فلانی می‌روم: «من که از اول ماجرا نبودم. با فلانی که آنجا نشسته صحبت کن. از روز اول اینجا بوده». سراغ آن یکی فلانی می‌روم. می‌خندد: «ببین! من چند دقیقه کار دارم. همین جا باش الان برمی‌گردم». بعد هم می‌رود که برگردد! نفر سومی و چهارمی و پنجمی… نه خیر! اینجا کسی اهل صحبت کردن نیست!

سلام دسته جمعی نیمه‌شب

میان حرف‌های نصفه و نیمه با این و آن می‌فهمم ساختمان کنار هم همین بساط است. یک ساختمان ۵ طبقه دیگر که بیشتر مختص موکب‌داران و فعالان میدانی است و کارهای کف میدان را پیگیری و هماهنگ می‌کند. از ساختمان اول که چیزی دشت نمی‌کنم، پس به امید آنکه چند کلمه‌ای با یکی از خادمان صحبت کنم خودم را به ساختمان دیگر می‌رسانم.

طبقه پنجم ساختمان دوم، خادمان اسباب‌بازی‌ها دور هم حلقه زده‌اند و آخرین هماهنگی‌ها را انجام می‌دهند. مشخص است کسی که صحبت می‌کند چند روزی است که نخوابیده. چشم‌هایش خون افتاده و پلک‌هایش برای خواب نرفتن مجادله می‌کنند؛ با همان حال خسته، خادمان شهربازی را توجیه می‌کند.

حرف‌ها و نکته‌ها و سوال‌ها که تمام می‌شود رو به حرم امام حسین (ع) می‌نشینند و یک سلام دسته‌جمعی به سیدالشهدا می‌دهند. آن طور که از گوشه و کنار به گوش می‌رسد، این کار هرشب‌شان است که بعد از هماهنگی‌ها و کارهای عملیاتی، رو به کربلا سلام می‌کنند: «خود بچه‌ها می‌دانند که فردا چه کار بزرگی انجام می‌دهند. برای همین هر شب قبل از پراکنده شدن رو به حضرت می‌نشینیم و دسته‌جمعی به آقا سلام می‌دهیم؛ به امید اینکه خود آقا کمک کنند تا بتوانیم جشن فردا را درجه یک برگزار کنیم».

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

همان طور که خسته و وارفته رو به قبله نشسته‌اند صدای یک نفر، هیاهو را دفن می‌کند و آرامش به جای آن می‌کارد؛ ساده و گرم یک بیت شعر محاوره‌ای می‌خواند: «ما را بخر، ضرر بده! اصلاً چه می‌شود؟ خوبیم یا بدیم… همین‌ایم؛ در هم‌ایم! السلام علیک…» بغض اگر صدا داشت اینجا گوش همه کر می‌شد.

بزرگ‌ترین شهربازی دنیا به عشق امیرالمومنین (ع)

تا جمع‌شان پراکنده نشده، خودم را به یکی از خادمان شهربازی می‌رسانم. «محمداحسان پورصفا» دبیر ستاد خادمان شهربازی غدیر، کنار همه گرفتاری‌ها و نگرانی‌ها و دغدغه‌هایش چند دقیقه‌ای وقت می‌دهد که صحبت کنیم. انگار کسانی که با بچه‌ها و برای بچه‌ها کار می‌کنند، حوصله بیشتری دارند و به خاطر دارند یک خبرنگار هم کسی جز سوژه‌اش ندارد!

اتاقی که سر و صدای کمتری در آن باشد پیدا می‌کنیم: «این شهربازی بزرگترین شهربازی دنیا است. چرا؟ چون ما در دنیا نمونه‌ای نداریم که یک شهربازی ۱۰ کیلومتری احداث کنند. قرار است برای بازی و نشاط بچه‌ها بیش از دو هزار وسیله نصب کنیم. این شهربازی از حدود دویست و خورده‌ای بلوک تشکیل شده که در آنها استخر توپ، سرسره بادی، فوتبال دستی و یکسری وسیله بازی دیگر قرار دارد. در واقع یک تعداد شهربازی متوسط کنار هم قرار گرفته‌اند و یک شهربازی بزرگ را شکل داده‌اند».

همه چیز مردمی پیش رفته است. پیگیری‌ها و مدیریت شهربازی‌ها هم با خادمان مردمی است. دو هزار خادم داوطلب و جهادی قرار است در شهربازی مستقر باشند و به بچه‌ها خدمت کنند. پورصفا می‌گوید: «دو سه هفته است که پیگیری کارهای شهربازی را انجام می‌دهیم؛ از خرید وسایل بازی تا هماهنگی با خادمان و مربی‌ها. ابعاد شهربازی خیلی بزرگ است و آمارهای مربوط به آن هم همینطور؛ برای همین به سختی می‌توان در بند عدد و رقم درباره‌اش حرف زد. مثلاً فقط حدود یک میلیون و چهارصد هزار توپ رنگی برای استخرهای توپ فراهم کرده‌ایم. شاید بتوانیم یکی از سدهای بزرگ کشور را با این توپ‌ها پر کنیم!».

توفیق خدمت هرجا باشد، همان‌جا هستیم

پورصفا خودش دانشجو است و می‌گوید هیچوقت فکر نمی‌کرده یک روز مدیر یک شهربازی شود: «راستش اگر کسی چند هفته پیش به من می‌گفت که به مدیریت یک شهربازی فکر می‌کنی؟ احتمالاً بدون وقفه می‌گفتم نه، اصلاً امکان ندارد! ولی محبت امیرالمومنین (ع) طوری است که هرجایی توفیق خدمت داشته باشیم، همان جا هستیم. کودکان در نگاه اهل بیت جایگاه ویژه‌ای دارند و خیلی خوشحالم که بر لب بچه‌ها لبخندی می‌آوریم».

از اینکه بزرگ‌ترین شهربازی دنیا را در خیابان‌های تهران برپا می‌کنند، حس و حال عجیبی دارد: «ما خودمان می‌دانیم چه کار بزرگی در حال رقم خوردن است؛ اما این کار با توانایی محدود ما پیش نمی‌رود! به همین خاطر هر شب به اهل بیت (ع) توسل داریم و سعی می‌کنیم این جشن با بیشترین هماهنگی و بهترین شرایط برگزار شود. خودمان پیش‌بینی می‌کنیم که بین سه تا پنج میلیون نفر در این جشن و گردهمایی بزرگ شرکت کنند. بخش زیادی از این جمعیت بچه‌ها هستند و وظیفه ماست که برای شادی و سرگرمی بچه‌ها تلاش کنیم».

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

حال و هوای خادمان تماشایی و غبطه‌برانگیز است. انگار در زمان سفر کرده‌اند و چهل سال عقب رفته‌اند؛ در همان سنگرهای خاکی نشسته‌اند و عملیات فردا را به دقت وارسی می‌کنند. در این لحظه هیچ چیز به اندازه آنکه عملیات فردا به خوبی و با موفقیت پشت سر شود، برایشان مهم نیست. نه اهل خودنمایی هستند و نه به صحبت کردن علاقه‌ای دارند. فردا وقتی بچه‌ها روی این اسباب بازی‌ها از ته دل قهقهه بزنند، این بچه‌ها مزد کارشان را می‌گیرند. شاید فردا شادترین خادمان، خادمان شهربازی باشند.

دیدار شبانه با اکبرنژاد، مجری خنده‌رو و خستگی‌ناپذیر صداوسیما

تا از ساختمان بیرون می‌آیم «احمد اکبرنژاد» مجری کاربلد صداوسیما را می‌بینم که از ماشین‌ش پیاده می‌شود. ساعت دوازده شب است و دیدن اکبرنژاد برایم کمی عجیب است. او هم ده روز است که از ۹ صبح تا ۱۱ شب در حال اجرا و کار است. «تقریبا هر روز دوازده ارتباط زنده داریم. هشت ارتباط زنده با شبکه سه، دو ارتباط با شبکه یک و دو ارتباط با شبکه ورزش. در این برنامه‌ها به مردم توضیح می‌دهیم که بزرگ‌ترین مهمانی غدیر چیست؟ جزئیات برنامه را می‌گوئیم و در حین این برنامه‌ها که حالا از ۱۰۰ تا برنامه زنده هم بیشتر شده است، نکات مختلفی درباره امیرالمومنین (ع) و غدیر را برای مخاطب بازگو می‌کنیم.»

او در این روزها بیشتر از ۲۵۰ تا نکته و روایت و حکایت از امیرالمومنین (ع) و زندگی ایشان به مردم گفته است: «دوست دارم در این ایام سهم کوچکی در عرض ارادت مردم به حضرت داشته باشم. از دیدگاه اندیشمندان و فیلسوفان جهان درباره امیرالمومنین (ع) حرف زدم و از قول پیامبر مهربانی درباره حضرت، نکته‌های قشنگی روایت کردم. درباره غدیر حرف زدم و گفتم غدیر در روایات ما ۵۰ اسم دارد. هرچقدر به خود رویداد نزدیک‌تر شدیم هم درباره جزئیات این مهمونی ۱۰ کیلومتری به مردم اطلاعات دادیم تا با برنامه‌ریزی بهتری در آن حضور پیدا کنند».

اکبرنژاد مجری تلویزیونی جشن روز غدیر است: «روز غدیر قرار است از ساعت ۴ بعدازظهر سر پخش تلویزیون باشم تا با همکاری دوستان رویداد را رصد کنیم، تصاویر را نشان بدهیم، با همکارانی که در خیابان‌ها حضور دارند ارتباط بگیریم و موقعیت‌های مختلف این ۱۰ کیلومتر را به مخاطب تلویزیونی نشان بدهیم. قسمتی از کار هم پخش برنامه‌های استانی است. بالاخره در تمام استان‌ها جشن‌های بزرگ غدیر برگزار می‌شود و دوست داریم تصاویر استانی را هم نشان بدهیم».

بعد از مراسم همه با هم سُرم می‌زنیم!

او که سال‌ها است با اجرای برنامه‌های غدیر آشنایی دارد، درباره تفاوت جشن امسال با سال‌های قبل می‌گوید: «علامه امینی می‌گوید اگر ما برای غدیر ۴۰ روز شادی می‌کردیم، لازم نبود برای عاشورا ۴۰ روز عزاداری کنیم! به هر دلیلی در طول تاریخ برای عید غدیر آن کاری که باید می‌شده، انجام نشده است. البته هزار سال پیش در بغداد شیعیانی بوده‌اند که جشن‌های مردمی برگزار می‌کردند ولی هیچوقت چنین رویدادهای عظیمی مثل مهمونی ۱۰ کیلومتری پارسال و امسال وجود نداشته است.»

حرف‌هایش شنیدنی بودند: «می‌دانید که علامه امینی در ۱۱ جلد همه روایات را درباره غدیر جمع کرده است. شهید مطهری می‌گوید نوشتن این کتاب، برخلاف حرف بعضی‌ها، باعث اتحاد مسلمانان است. وقتی همه بدانند که علمای شیعه و سنی با جزئیات زیاد ماجرای غدیر را روایت کرده‌اند، باعث وحدت بیشتر مسلمانان می‌شود، نه تفرقه آنها. حتی یک نفر از علمای اهل سنت وجود ندارد که جزئیات غدیر و خطبه پیامبر (ص) را نقل نکرده باشد. خب این موجب اتحاد ماست. غدیر موضوعی است که ما را متحد می‌کند. ماجرای جشن ۱۰ کیلومتری هم همین است. این جشن بزرگ باعث اتحاد مسلمانان می‌شود و عظمت مسلمانان را به دنیا نشان می‌دهد. به همین جهت از همه دعوت می‌کنم تا در روز غدیر به مهمونی ۱۰ کیلومتری بیایند و عظمت امیرالمومنین (ع) را به دنیا نشان دهند». برای آخرین بار سراغ خادمان می‌روم و تماشایشان می‌کنم؛ حرف‌ها و هماهنگی‌ها انجام شده و کم کم باید بروند تا غرفه‌های اسباب‌بازی را مدیریت کنند. این

نکته‌های آخری است که یکی از خادمان به مربی‌ها و دیگر خادمان می‌گوید: «یادتان نرود. فردا قرار است یکی از بزرگ‌ترین کارهای دنیا را انجام بدهیم. هم بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین شهربازی دنیا را بسازیم، هم عشق به امیرالمومنین (ع) را به این بچه‌های عزیز و معصوم منتقل کنیم. تا صبح شنبه کسی حرف از خواب و خوراک نزند. بعد از مراسم هم فراموش‌تان نشود؛ همه با هم سُرم می‌زنیم!»

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

جمعیت می‌خندد، اما هم من و هم خودشان هم می‌دانند این یک شوخی نبود؛ بعد از برگزاری مراسم خیلی‌هایشان سُرم‌لازم می‌شوند!

منبع : خبرگزاری مهر


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار مجازی

اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت

اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
2024-10-28T12:14:11+03:30
همدان- روایت امروز از حرکت بزرگ بانوانی است که یک کار اثرگذار را به صورت خودجوش در راستای کمک به جبهه مقاومت رقم زده‌اند.

معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل ام‌یاسر!

معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل ام‌یاسر!
2024-10-24T22:34:05+03:30
ظهر چهارشنبه دوم آبان‌ماه، خانواده‌ شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد

پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
2024-10-06T12:51:53+03:30
شیراز- پنج سال بیشتر نداشت اما از دوچرخه تازه نفسش دل کند تا لبخند شادی را بر چهره یک کودک فلسطینی بنشاند و این لبخند بشود دلخوشی‌ کودکانه اش.

صف طلا در بازار خیابان جهاد

صف طلا در بازار خیابان جهاد
2024-10-03T16:38:26+03:30
همراهش کیفی بود که سفت آن را به خودش چسبانده بود. او را «حاج خانم» صدا می‌کنیم. دست‌پاچه بود.

شوخی‌های موشکی!

شوخی‌های موشکی!
2024-10-02T11:38:32+03:30
عملیات وعده صادق ۲ در شبکه‌های اجتماعی بسیار بحث‌برانگیز بوده است. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی با احساسی از شعف و غرور، اظهارات طنزآمیزی را در این بار...

اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل

اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
2024-10-01T14:11:50+03:30
بانوان ایرانی در حرکتی جهادی و خودجوش زیورآلات گران‌قیمت خود را برای کمک به لبنان اهدا می‌کنند.

اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل

اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
2024-10-01T13:58:31+03:30
بانوان ایرانی در حرکتی جهادی زیورآلات گران‌قیمت خود را برای کمک به لبنان می فروشند.

معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش 

معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش 
2024-08-20T12:37:15+03:30
اینجا کربلاست، خیابان های منتهی به بین الحرمین، اینجا افراد هر کدام سعی دارند در حد توان و بضاعتشان به آقا، خودی نشان دهند و مزدی بیش از آنچه کرده اند، دریاف...

خادمی که در کربلا  مرگ خود را پیش بینی کرده بود

خادمی که در کربلا  مرگ خود را پیش بینی کرده بود
2024-08-20T12:10:26+03:30
مرگ هر کسی را یک جور و یک زمان فرا میگیرد اما آقا رحیم خادمی بود که در کربلا مرگ خودش را پیش بینی کرده بود.

موکب‌داری عاشقانه شهربابکی‌ها در عمارت ماری خانم فرانسوی

موکب‌داری عاشقانه شهربابکی‌ها در عمارت ماری خانم فرانسوی
2024-08-20T11:57:07+03:30
شهر بابکی ها موکب خود را در عمارت خانم ماری پیروالکمن فرانسوی برپا کرده اند.

توصیه‌های طب ایرانی برای پیاده‌روی اربعین

توصیه‌های طب ایرانی برای پیاده‌روی اربعین
2024-08-19T14:17:15+03:30
متخصصین طب ایرانی معتقدند؛ با چند روش ساده می توان عوارض پباده روی طولانی را کاهش داد.

یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون‌ عرش

یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون‌ عرش
2024-07-22T19:16:24+03:30
شب هفتم امام حسین(ع) است؛ کسی که مادرش در قیامت لباسی خونین همراه دارد و یکی از ستون‌های عرش را گرفته و از خدا می‌خواهد میان او قاتلان فرزندش حکم کند.

عکسی که هیچ‌وقت نگرفتیم...

عکسی که هیچ‌وقت نگرفتیم...
2024-07-08T16:03:06+03:30
بهادری جهرمی بعد از دیدار با رهبر انقلاب درباره جای خالی «شهیدجمهور» نوشت: عکسی که بیشتر از همه دوست داشتم عکسی بود که هیچ وقت نگرفتم، کنار مردی خستگی ناپذیر...

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
2023-09-07T17:16:53+03:30
«هر چه داریم از امام حسین(ع) داریم. زندگی‌مان مال امام حسین(ع) است. این کار هم بساط هر سال است، این مغازه پدرمان است که خادم و عاشق امام حسین (ع) بود. ما هم ...

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!
2023-09-04T15:36:59+03:30
فیلتر کردن بسترهای مختلف فضای مجازی در سطح جهان مسئله تازه‌ای نیست؛ از جنوب غرب آسیا که شدت فیلترینگ در آن بیشتر است گرفته تا چند قاره آن طرف‌تر در کشور کانادا.

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!
2023-09-03T13:30:14+03:30
هنگام تماشای اعزام زائران افغانستانی اشک می‌ریختند؛ گویا دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند و انگار بدرقه اربعینی‌ها، به مناسک جاماندگان تبدیل شده باشد، جاماندگ...

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
2023-08-26T10:01:16+03:30
«مشکل زائران افغانستانی ارتباط چندانی به ایران ندارد؛ مربوط به دولت افغانستان است که اربعین برایش در اولویت نیست و متولی دولتی برای زیارت اربعین ندارد، بنابر...

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
2023-08-15T14:21:28+03:30
حبیب‌الله حاجی‌زاده، سال‌ها است بدون اینکه کسی از او بخواهد یا حقوقی دریافت کند از جنگل‌ها مراقبت می‌کند: «ما نه می‌گذاریم آتش به جان جنگل بیفتد، نه می‌گذاری...

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
2023-08-14T13:07:53+03:30
شبکه‌های اجتماعی این روزها چالش‌هایی را رواج می‌دهند که مبنای علمی ندارند، دنبال جذب مخاطب هستند و سعی دارند القا کنند: «شما تنها با شرکت در چالش‌ها، به یک ا...

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!
2023-08-12T13:01:13+03:30
همسایگان زندان «رجایی شهر» بعد از تخلیه از این ندامتگاه، بیش از آنکه از سال‌ها همجواری با آن شکایت کنند، به فکر آینده بودند: «ما از مسئولان پارک و هتل نمی‌خو...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی
2023-08-07T20:23:55+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!
2023-08-07T15:57:38+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر
2023-08-01T14:43:59+03:30
روزنامه «جوان» در گزارشی به ماجرای جر و بحث اخیر نماینده مردم تربت‌جام در مجلس با کاربران توئیتری پرداخت.

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-29T00:24:02+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-26T10:37:22+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»
2023-07-26T09:43:56+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید که نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!
2023-07-23T11:03:54+03:30
«مجید دستانی» از 12سال ماشین‌نویسی در محرم می‌گوید که با رفقایش، خودروها را با خط خوش مزین به نام اباعبدالله(ع) می‌کنند،خودروهایی که تا مدت‌ها مثل بیلبوردهای...

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!
2023-07-20T12:18:55+03:30
روزنامه «همشهری» در گزارشی به تبلیغات اخیر برخی شرکت‌ها برای اعطای وام بدون ضامن پرداخت و ابعاد غیرقانونی بودن آن را شفاف کرد، این گزارش همچنین توضیحاتی دربا...

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 
2023-07-20T11:38:56+03:30
خودرو را پارک کردم و به محل گودبرداری برگشتم و پرسیدم اینجا قبلاً پمپ بنزین نبود؟ جوابشان حافظه تصویری‌ام را تأیید کرد: «پمپ بنزین بود! دیگر نیست؛ حالا قرار ...

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
2023-07-19T13:19:04+03:30
می‌گویند نوشیدن چای داغ در لیوان‌های پلاستیکی احتمال ابتلاء به سرطان را افزایش می‌دهد؛ اعتراضی نیست! فقط ای کاش طعم چای بعد از روضه را عوض نکند. کافی است چای...
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)