میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: چندروز قبل از اربعین بود که مجله مهر در این گزارش با شیما ابوطالبی فعال محیط زیست گفت و گو کرد و موضوع گفت و گو هم «اربعین بدون پسماند» بود. حالا که مدتی از سفر اربعین گذشته و تقریباً همه زائران به کشور بازگشتند، خوب است که دوباره نگاهی به این پویش محیط زیستی داشته باشیم و تجربه کسانی که اربعینشان را تبدیل به «اربعین بدون پسماند» کردند بشنویم. مجله مهر از تعدادی از مخاطبان و همراهان خود خواسته در چند جمله از تجربهای که داشتند روایت خودشان را از اربعین بدون پسماند بنویسند. این روایتها را که کمک میکند شما هم سال آینده سفر بهتری در پیادهروی اربعین داشته باشید، بخوانیم:
اربعین بدون پسماند از چیزی که فکر میکردم آسونتر بود
مطهره ذوالفقاری: هربار میخواستم برای خوردن یا آشامیدن زبالهای تولید کنم، یادم میافتاد که امام زمانم، آخرین خلیفه خدا روی زمین، توی همین مسیر داره قدم بر میداره و شرم کردم قدمگاهش را آلوده کنم...
اما تجربه شخصی من از اربعین بدون پسماند؛ برای غذا خوردن به جز دو بار توی نجف، هیچ ظرفی لازم نشد بگیرم. آب لیوانی خوردنم را هم خیلی مراقب بودم؛ تلاشم این بود که بطری برای آب همراهم باشه. برای چای یکبار توی موکب، بچهها بدون اینکه بپرسند با کلی ذوق رفتند برام آوردند و نمیتونستم نخورم. دو بار هم توی کربلا لیوان همراهم نبود و چای استکانی پیدا نکردم.
ریا نباشه به عشق امام زمانم، از خوردن محلبی در طول سفر، صرف نظر کردم🙈😁 چون هیچ کجا پای دیگ نرسیدم و همهشون توی کاسه یکبار مصرف بود.
در کل از چیزی که فکر میکردم خیلی راحتتر بود؛ هم غذا گرفتن، هم شستن ظرف، هم برخورد موکبدارها با این موضوع. با ایرانیهای مسیر هم که در موردش حرف میزدم استقبال میکردند ولی عراقیها نه متأسفانه. البته با صرف نظر از سفره یکبارمصرف، پذیرایی عراقیها داخل منزل بدون پسماند هست.وعدههای غذایی همراه با نان هم پسماند ندارند، مثل فلافل و کباب و شاورما و کوبه.
📌اربعین ۱۴۰۱📌
اربعین بدون پسماند تجربه بینهایت لذتبخشی بود
سمیه اژهای: در مسیر بهشت انسانهایی را میدیدیم که مصداق اَتَم کریم بودند. این خصلت بسیار زیبا از راهی که در پیش گرفته بودند برایشان رسیده بود. راه حسین علیهالسلام، جلب محبت حسین علیهالسلام و ذخیره آخرت به تضمین حسین علیهالسلام.
مسیر جاذبهای بی نهایت داشت که شوق در آن پاشیده شده بود. اما رنجی در هر چند قدم چهره مسیر را مکدر میکرد؛ رنجی که با اشتیاق مسیر جور در نمیآمد.ظروفی که برای یکبار مصرف کردن در اختیار راهپیمایان قرار میگرفت و آنها بی توجه به هر طرف میپراکندند. بر حسب تجربه سفرهای پیش این بار فلاکس کوچکی را به نیت شرب آب و شربت، و ظرف دردار دیگری را به نیت خوراکیهای که ظرف میطلبید به همراه قاشق کوچکی با خود آوردم.
این تجربه لذتی بی نهایت داشت. از جهت اینکه به مدد ظرف آبخوریام، مقدار بیشتری از آن (ماء بارد) نصیبم میشد که در آن هوا غنیمتی دلچسب بود. در ظرف غذاخوریام هم با همه کوچکیش باز آرامشی و برکتی همراه بود. از جهت محکم بودن ظرف و دردار بودنش و تناول از آن به وقت دلخواه. همه اینها برایم آرامشی به همراه داشت تا کوچکترین کاری به سهم خودم انجام داده باشم در جهت تولید کمتر پسماند. با یک حساب سر انگشتی در مدت چهار روزی که در مسیر طی بودیم به طور میانگین و بسیار خوشبینانه اگر صبح و بعد از ظهر تعداد لیوانها و ظروف یکبار مصرف هر فرد را محاسبه کنیم، قریب به پنجاه عدد ظرف تنها تولید یک نفر است و واقعاً سیل این ظروف در مسیر بهشت نمای ناخوشایندی به همراه دارد.
لیوان و بطری و ظرف و قاشقم رو با خودم توی این سفر همراه کردم
گلناز فولادگر: امسال من برای اولینبار دعوت شدم پیادهروی اربعین و به لطف خدا با طرح و پویش «اربعین بدون پسماند» آشنا شدم و با خودم گفتم قطعاً من هم قراره مثل هرکس دیگهای توی این مسیر کلی پسماند و دورریز داشته باشم، چه بهتر که بیام و یه کاری کنم که تا حدی از این اوضاع که توی تصویر هم میبینیم کم کنه.لیوان و بطری و ظرف و قاشقم رو با خودم توی این سفر همراه کردم و این کار هم یک اقدام بهداشتی بود؛ به این جهت که من هر چیزی رو در ظرف خودم یا در لیوان خودم میل میکردم و از نظافت و بهداشت ظرف خوراکی یا نوشیدنی اطمینان کامل داشتم. ضمن اینکه از خوردن نوشیدنیهای داغ و گرم توی لیوانهای پلاستیکی خودداری میکردم و اگر از یک نوشیدنی میخواستم بیشتر از یک لیوان همراه خودم داشته باشم و از گرفتن لیوانهای متعدد پرهیز کنم، داشتن بطری بهترین گزینه بود و در آخر هم هیچ زباله یا پسماندی تولید نمیشد و هرجایی که شیر آبی بود سریع لیوان و ظرفم رو شست و شو میدادم. و خب این خیلی حس خوب و باارزشمندیه اون موقعی که بغل دستیت یه لیوان یک بار مصرف رو میندازه زیر پاش و تو لیوان خودت دستت باشه ❤️
خیلی خوشحالم که در حد خودم به محیط زیست کمک کردم
عطیه سادات: قبل از اربعین بود. داشتم کولهم رو میبستم و راهی بشم که برنامه «هشت بهشت» پخش میشد و موضوع برنامه اربعین بدون پسماند بود. به نظرم ایده قشنگی اومد و خیلی دوسش داشتم ولی نمیدونستم واقعاً میشه یا نه.
همینجوری یک بشقاب و قاشق و چنگال و لیوان و بطری آب برای خودم برداشتم، با اینکه میدونستم اونجا همه چی هست ولی دوست داشتم یکبار این مدلی تجربه کنم. و خیلیییییی تجربهی خوبی بود😍
توی راه هروقت جایی غذا و آب و… میدادن من از وسایل خودم استفاده میکردم و به بقیه هم پیشنهاد این کار رو دادم و خیلی خوشحالم که در حد خودم به محیط زیست کمک کردم. ولی واقعاً اگه برای سالهای آینده، اطلاعرسانی بیشتری بشه که هرکسی برای خودش ظرف شخصی خودشو بیاره، شاید کمتر شاهد اینقدر زباله باشیم. چون هم مسیر کربلا تا کربلا و هم خود شهر خیلی کثیف بود و این راه بهترین راهه برای پیشگیری از این حجم زباله است.
با فرهنگسازی و آگاهیبخشی میتوانیم اربعین زیباتری داشته باشیم
مژگان کریمی: زوجی میانسال هستیم که به کشورهای فراوانی سفر کردهایم، اما شهریور ۱۴۰۱ اولین سفر ما به کشور عراق و عتبات عالیات بود. با اطلاعاتی که داشتیم خود را برای خیلی چیزها آماده کرده بودیم؛ کولهبار خود را بستیم و لیوان، ظرف دردار، قاشق و چنگال و کارد استیل و دستمال پارچهای را فراموش نکردیم. در ابتدای سفر، در شهرها و اماکن خلوتتر این امکان وجود داشت که غذا را در ظرفهای خودمان دریافت کنیم؛ همچنین دسترسی به آبسردکن و کلمن و استفاده از لیوان خودمان آسان بود، اما به مرور در اماکن پر ازدحام متأسفانه مجبور به همراه شدن با روند غالب و استفاده از یکبارمصرفها شدیم. بخصوص که برای رفع عطش فراوان ناچار به گرفتن چند ظرف یکبار مصرف آب بودیم؛ البته همراه با عذاب وجدان! و همیشه پسماند آن را در سطل زباله میانداختیم، لیکن کاملاً مشهود بود که بسیاری از افراد با دیدن آن حجم فراوان از زباله روی زمین، استفاده از سطل آشغال و رعایت از سوی یک نفر را بی اثر میدیدند و گویا به نوعی مجبور میشدند همرنگ جماعت شوند و بی خیال همه چیز فقط به ادامه پیادهروی فکر کنند.
بدون شک این، یک سفر زیارتی بود و ما سعی میکردیم به بهرههای معنوی و جنبههای مثبت آن متمرکز باشیم، اما به هیچوجه نمیتوانستیم ریخت و پاشها و زبالههای انباشته که عمدتاً شامل ظروف یکبار مصرف و باقیمانده غذاها بود را نادیده بگیریم و از هر منظر به آن نگاه میکردیم برایمان قابل توجیه نبود. زیرا گذشته از معضلات محیط زیستی و همچنین لطمهای که به چهره جامعه مسلمانان در سطح بینالمللی وارد میکند، این حجم از آلودگی را در شأن این شهرهای مقدس و حرمهای معصومین نمیدانیم. هرچند در پاکی نیت تمامی شرکت کنندگان و خدمتگزاران شکی نیست.
صد البته میدانیم که پذیرایی از چنین جمعیتی در هر کجای جهان هم که باشد خالی از مشکل نخواهد بود، چه برسد به عراق و ظرفیتهای محدود آن. اما در عین حال فکر میکنیم حتی با همین ظرفیت و امکانات موجود تنها با فرهنگ سازی، آگاهی بخشی، هماهنگی و تمهیدات قبلی میتوان این مراسم باشکوه را بشکل مطلوبتری برگزار کرد. خداوند ما را از زائرین خوب اربعین قرار دهد.
آدم خونه کسی مهمونی میره، زباله نمیریزه
مطهره بخشعلیزاده از اسلامشهر: آدم خونه کسی مهمونی میره زباله نمیریزه؛ تازه کمک میکنه کثیف نشه خونه طرف. ما میریم کشور عراق، سفر ما فوقش یه هفتهس، چرا باید اندازه ماهها یا سالها زباله تولید کنیم؟! اون حجم از بطری و ظرف و حتی غذا که اسراف میشه واقعاً گناهه… سختی نداره، چون اکثر غذاها نونیه. اما برای غذاهای پرسی میشه یه ظرف دربدار همراهتون باشه تا براتون پر کنن. من آب رو هم تا جای ممکن سعی میکردم توی بطری خودم پر کنم و استفاده کنم. قاشق و چنگال هم با خودم بردم. حتی یه بار که داشتن تو ظرف پلاستیکی فلافل میدادن بدون نون، ظرف نگرفتم. تو دستم چندتا فلافل گرفتم و خوردم.
اگر زودتر تدارک یک سفر بی زباله را میدیدم، میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم
زینب باقری: سفر ما سفر کوتاهی بود و وعدههای زیادی در راه نبودیم؛ چیزی در حدود ۵ وعده. من اغلب وعدههای ساندویچی را انتخاب میکردم چون سبکتر بودند، سریعتر خورده میشدند و چالشی در بحث پسماند نداشتند. و یا سراغ موکبهایی با ظرف پایدار میرفتم و از ظرفهای خودشان استفاده میکردم. بهخاطر انتخابهایم نیازمند استفاده از بشقاب نشدم اما برعکس آن، از لیوان بسیار برای انواع نوشیدنی سرد و گرم بدون چالش استفاده کردم.
متأسفانه نتوانستم کاملاً بدون زباله سفر کنم. از سویی نتوانستم به آب کلمن و آبسردکنها اعتماد کنم و از سویی در برخی موقعیتها رد کردن دستان پر مهری که غذا به سمتم تعارف میکردند سخت بود؛ آن جاها حفظ احترام مردم عراق برایم در اولویت بود و برای حل این چالش سعی میکردم تا حد امکان از این موقعیتها دوری کنم.
شستن ظروف معضل بزرگی نبود. در سرویس بهداشتیها یا با آب شیرهای آب غیرآشامیدنی که کم نبودند ظرفها را میشستم. فکر میکنم اگر زودتر تدارک یک سفر بی زباله را میدیدم هم به لحاظ روحی هم به لحاظ امکانات میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم.
با لیوانم جان دست کم ۱۵۰ لیوان یکبار مصرف را نجات دادم
زهرا شرفی: ایام اربعین کربلا بودم. متأسفانه حجم زباله بسیار زیاد بود و علت اصلی تولید این همه زباله فقط و فقط ظروف یکبار مصرف. امسال با گوشزد شما و چند نفر دیگه با خودم لیوان و ظرف بردم
البته از ظرف زیاد استفاده نکردم و متأسفانه چند عدد ظرف یکبار مصرف را من به جان طبیعت انداختم. اما با لیوانم جان دست کم ۱۵۰ لیوان یکبار مصرف را نجات دادم.
یک لیوان تاشو هم برای کیفم گرفتم. تمرین میکنم تا مصرف استفاده از پلاستیک و یکبار مصرف را به صفر برسانم.
یک خاطره دیگه هم دارم؛ شب آخر بود و ازدحام جمعیت بیشتر از قبل. خیابان کنار حرم امام حسین (ع) بودم. گرما و شرجی هوا بالا بود. سطلهای زباله با فاصله کم کنار خیابان قرار داشتند. سطلها پر بودند و کمی هم زباله به اطراف سطل ریخته شده بود. در آن گرما و ازدحام چیزی که داشت حالم را بد میکرد بوی زباله بود. گلاب به رویتان تهوع هم گرفته بودم...
دقت کردم چیزی که بیشتر به چشم میآمد ظروف یکبار مصرف با تهمانده غذا بود. اگر ظروف یکبار مصرف نباشد و هر کس برای خودش ظرف بیاورد شاید مسأله تهمانده غذاها هم تا حدی حل شود.
همه تلاشمو کردم که غذای اضافی نگیرم و اسراف نکنم
راضیه مزاری: سالهای قبل در سفر اربعین، زبالههایی پلاستیکی و غذاهای نیم خوردهای که به راحتی دور ریخته شده بود، خیلی ناراحتم کرد. امسال که بعد از دو سال تونستیم بریم، همه تلاشمو کردم غذای اضافی نگیرم و اصلاً اسراف نکنم… با خودم لیوان بردم و تا جایی که میشد از آبها با ظرف پلاستیکی استفاده نکردم و بیشتر هم غذاهای نونی خوردم. الحمدلله پنج شیش تا موکب دیدیم تو عراق که غذا رو در ظرفهای عادی سرو میکردن. امیدوارم سالهای آینده هم ما برای اربعین بدون پسماند آمادهتر و برنامهریزی بیشتری داشته باشیم، هم موکبهای ایرانی و عراقی به این سمت حرکت کنند.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!