میرنیوز
شهرام هروی: خدا می خواست که کاراته طلایی شود
2021-08-07T18:03:12+04:30
به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به توکیو، شهرام هروی پس از کسب مدال طلای سجاد گنج زاده گفت: کاراته به کمترین حقش که کسب مدال طلا بود، رسید. خانم عباسعلی هم خوب مبارزه کرد و حیف شد به مدال نرسید.
وی تاکید کرد: با شرایط خاصی به توکیو رسیدیم و خداراشکر آنچه که لایقش بودیم را به دست آوردیم.
هروی با بیان اینکه خدا را واقعا حس کردم، خاطرنشان کرد: خدا خواست که ما طلایی شوم.
سرمربی تیم ملی کاراته گفت: سجاد واقعا آسیب دیدگی سختی داشت. یک ماه پیش پایش شکست و ۱۰ روز پیش در آخرین تمرین کف دستش شکست و با غیرت در این مسابقات شرکت کرد. این آسیب دیدگی ها انگیزه وی را بیشتر کرد
هروی گفت: باید از پورشیب تشکر کنم که واقعا به ما کمک کرد و دستش را می‌بوسم و حقش این بود که در این مسابقات حضور داشته باشد.
وی افزود: همدلی باعث موفقیت کاراته بود. باید از کادرم تشکر کنم که واقعا شبانه روز تلاش کردند. سجاد هم واقعا تلاش کرد و طلایی شد.
هروی تصریح کرد: جا دارد از رییس فدراسیون و وزارت ورزش و کمیته تشکر کنم که هر آن چیزی که خواستیم در اختیار ما قرار دارند و ما هم با کسب مدال طلا جواب زحمات آنها را دادیم و شرمنده مردم نشدیم.
وی افزود: اگر بهمن هم بود حتما طلا می‌گرفت و چیزی کم نداشت. برخی چیزها دست ما نیست و هر اتفاقی بیفتد ما بازهم شاکر هستیم و حتما حکمتی داشته است.
هروی گفت: ثبات و همدلی باعث موفقیت کاراته شد. من ۶ سال سرمربی تیم ملی هستم و با همدلی توانستیم به قولی که داده بودیم، برسیم.
منبع : خبرگزاری مهر
کلمات کلیدی : میرنیوز شهرام هروی - سرمربی تیم ملی کاراته المپیک 2020 توکیو سجاد گنج زاده- کاراته
اشتراک گذاری :
آخرین اخبار مجازی
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل ام‌یاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخی‌های موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکب‌داری عاشقانه شهربابکی‌ها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیه‌های طب ایرانی برای پیاده‌روی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچ‌وقت نگرفتیم...
مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!
دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!
خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!
ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!
وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
