میرنیوز
به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به توکیو، حسن تفتیان پس از ناکامی در رسیدن به مرحله بعدی رقابت های دوومیدانی المپیک توکیو گفت: من ۲۰ روز قبل از سفر به توکیو، با برگشت از فرانسه به ایران، یک فاجعه برایم رخ داد. کرونا گرفتم و به همین دلیل دو هفته ای تمرین نکردم و تحت درمان بودم . ماده ۱۰۰ متر هم خیلی حساس است.
وی ادامه داد: من فصل خیلی خوبی داشتم ، همه چیز را برای المپیک هماهنگ کرده بودم، ولی متاسفانه وقتی از فرانسه به ایران برگشتم، البته کمک های دکتر اردیبهشت خیلی به من کمک کرد، تا به مسابقات برسم. اما نداشتن تمرین و حتی کرونا هم خیلی بدنم را ضعیف کرد و قطعا ذوی عملکردم تاثیر منفی گذاشت.
عضو تیم ملی دوومیدانی ایران ادامه داد: با این حال خودم حس می کنم، دو خیلی خوبی زدم و قطعا انتظار داشتم با رکورد ۱۰ ثانیه و ۱۹ صدم ثانیه به نیمه نهایی صعود کنم، اما مسئولان برگزاری کسانی که با رکورد به مرحله بعد رسیده بودند را کم کردند، به همین دلیل اسم من بین ۲۴ نفر برتر ۱۰۰ متر هست اما به نیمه نهایی نرسیدم. به هر حال، قانون مسابقات و بدشانسی باعث شد تا صعود نکنم.
وی افزود: البته صبح با دیدن استارت لیست، متوجه سختی گروهم شدم. من رقبایم را می شناختم و با همه این شرایط مسابقه خوبی داشتم و حتی رویای دویدن در فینال المپیک را داشتم. هدفم هم همین بود و دور از دسترس هم نبود. وقتی دو هفته قبل از مسابقه تمرین نکردی و ۱۰ ثانیه و ۱۹ صدم وانیه می دوی، قطعا باشرایط بهتر ، نتیجه بهتری می گیری.»
دونده ۱۰۰ متر المپیکی، نرفتنش به مرحله نیمه نهایی را خواست خدا دانست و گفت: من برای این نتیجه هیچ دلیلی نمی توانم بیاورم، جز خواست خداوند، من خیلی پروتکل خای بهداشتی را رعایت کردم، دو سال تمام در روزهای سخت کرونایی سفر می کردم، مبتلا نشدم، دقیقا ۲۰ روز قبل از سفر به توکیو مبتلا شدم. من شاید از مهدی پیرجهان بدشانس تر بودم. تشکر می کنم از همه کسانی که به من کمک کردند وامیدوارم برای مسابقات بعدی.
او ناراحت است از اینکه دومین المپیک هم دستش خالی مانده است. تفتیان در این مورد گفت: همه چیز عالی بود و من خیلی آماده بود، من همه این فصل را تمرین می کردم برای المپیک، هیچ مسابقه ای را صد در صد آماده نرفتم چرا که هدفم خیلی بزرگ تر بود. اهداف بزرگ را وقتی می خواهی، باید یکسری چیزها را از دست بدهی، ولی من اینجا هم کم شانس بودم و هم قسمت نبود.
منبع : خبرگزاری مهر
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
بازندگان کنکور!
جایی برای درمان درد دیدن!/ چشمها؛ قدردان دستهای روشناییبخش
چگونه دختران دهههشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟
جهانشهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است
فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم میزنیم!
«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقهای با مهاجران
عروسی که صبح ازدواجش دوید/ میگفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!
عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا
غنیسازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان با آژانس بینالمللی انرژی تعامل داریم
چرا راه آهن رشت - آستارا کلیدیترین پروژه ریلی کشور است؟