میرنیوز

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله 2021-04-05T05:47:41+04:30

خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: «تمام این بدو بدو کردن‌ها برای شب اول قبر است.»

این را پیرمرد اهل دلی می‌گوید که ۷۹ سال از خدا عمر گرفته و حال دلش، عجیب حسین‌گونه است. حاج عباس مرتضوی اهل روستای ابوزیدآباد از توابع کاشان است که به تازگی عنوان شهر به خود گرفته.

کوچه پس کوچه‌های قدیمی این شهر، باریک و پیچ‌درپیچ است که با دیوارهای بلند کاهگلیِ خانه‌ها حصارکشی شده؛ اگر ناوارد باشید و اولین بار باشد که در این محل پا گذاشته باشید، احتمال اینکه کل کوچه‌ها را چرخ بزنید و دوباره به جای اولی که بودید برگردید بسیار زیاد است!

اما اگر هدف رسیدن به خانه آقای مرتضوی باشد کار راحت‌تر می‌شود، چرا که می‌توان آن را با حصار آهنی که دور تا دور یک باغ بزرگ کشیده و نماد حسینیه را با رنگ سبز روی آن هک کرده پیدا کرد. از آن واضح‌تر هم وجود موتورها و دوچرخه‌های نوستالژی قدیمی است که حوالی ساعت ۵، ۵ و نیم جلوی در خانه‌ای چوبی و باصفا با کلون‌های قدیمی قطار شده‌اند که اینجا در ورودی آقایان است، در ورودی خانم‌ها هم انتهای کوچه پشتی است که سر در خانه با پارچه‌ای سبز رنگ علامت‌گذاری شده.

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

قرار ما حوالی ساعت ۵ و نیم...

به جرأت می‌توان گفت که این خانه یکی از خانه‌های نظر کرده اهل‌بیت (ع) است. راستش را بخواهید با تعصب قضاوت نکردم و احتمال اینکه شما هم بعد از خواندن حکایتش به این نتیجه برسید زیاد است.

بنای این خانه قدمتی حداقل ۲۰۰ ساله دارد که هیچ وقت صدای مجلس روضه در آن قطع نشده؛ ماجرای مفصل آن را از زبان خود آقای مرتضوی که بانی برگزاری این مراسم و صاحبِ خانه است بشنوید بهتر است.

حاج عباس پیرمرد باصفای ابوزیدآبادی است که همه اهالی او را به مجلس روضه‌ای که برگزار می‌کند می‌شناسند؛ قدی کوتاه و پشتی خمیده که یادگار سال‌ها نشستن پشت دار قالیست با چهره‌ای چروکیده و ابروانی مشکی و پیوندی که چند تار سفید لابلای آن به چشم می‌خورد و روی چشمانش سایه انداخته و مهربانی که در تک‌تک اعضای صورتش موج می‌زند.

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

وقتی مراسم روضه تمام شد، حول و حوش ساعت ۷ بود که با لهجه شیرین کاشانی ساعتی را به گپ‌وگفت نشست؛ گپ‌وگفتی که به گفته خودش به احترام چادر مشکی بود که روی سر داشتم. همانطور که از گفته‌های اهالی و همسر حاجی پیدا بود غیربومی‌ها و گردشگرهای زیادی تلاش داشتند تا ماجرای این مجلس و حکایت خانه را بدانند ولی حاجی از پذیرفتن آن‌ها امتناع کرده بود و حتماً دلایل و اعتقادات خودش را دارد که قضاوت آن بر عهده ما نیست.

حاج عباس دوباره ما را مهمان چای روضه کرد و شروع کرد به صحبت: «بابابزرگ پدرم، یعنی جد ما وصیت کرده بود که بعد از فوت ثلث مالش را برای مراسم ختمش خرج کنند، چون در ابوزیدآباد رسم بر این است که تا ۷ شبانه‌روز برای کسی که از دنیا رفته خرج بدهند. بعد از فوت جدمان، تا ۷ روز خانه از حضور مردم خالی نمی‌شد! این ماجرایی که تعریف می‌کنم برای حدود ۲۰۰ سال پیش است که نسل به نسل به ما رسیده… این خانه‌ای هم که الان در آن هستیم برای همین جد بنده هست.

وقتی این ۷شبانه‌روز تمام شد و بزرگترها نشستند حساب کتاب کنند و خرج مراسم و هزینه‌ها را بنویسند، متوجه شدند که حتی یک قران هم از آن ثلث مالی که جدمان در نظر گرفته بود کم نشده! همه تعجب کرده بودند. مگر می‌شد آن همه مهمان را پذیرایی کنی و ۷ شبانه‌روز خرج بدهی اما چیزی کم نشده باشد؟!

از همان جا شد که حدس زدند این مالی که جدمان وقف کرده نظر کرده است و باید به بهترین نحو خرج شود. بنا شد که به نیت ایشان هر جمعه در این خانه مراسم روضه برگزار شود.»

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

حاج عباس با دو مهمانی که بعد از روضه در خانه نشسته بودند و قصد رفتن داشتند خداحافظی کرد و دوباره رشته کلام را در دست گرفت: «این مراسم روضه برای اهالی خانه و وراث ادامه‌دار بود، رسمی که بعد از پدربزرگم به پدرم شیخ شهاب‌الدین رسید. ایشان تصمیم گرفتند که روضه‌ها فقط محدود به جمعه‌ها نشود و همین شد که از حدود ۴۰، ۵۰ سال پیش روضه به صورت روزانه در این خانه برپا می‌شود، البته پنجشنبه‌ها را فاکتور گرفتیم و آن هم به این دلیل است که اهالی بتوانند به دارالسلام و دارالزیارة برای زیارت اهل قبور و زیارت امامزاده که در همین ابوزیدآباد است بروند.»

چای روضه یا شراب بهشتی؟

غلامرضا، پسر حاج عباس استکان‌های چای را جمع می‌کند و چای جدید می‌آورد. حاجی چند دقیقه‌ای صبر می‌کند تا پذیرایی پسرش تمام شود. بعد از رفتن غلامرضا به استکان چای به علامت تعارف کردن اشاره می‌کند و می‌گوید: «همانطور که امروز در مراسم بودید، چای روضه بخش جدایی ناپذیر این مجلس است. خودتان هم می‌دانید که چای روضه، حکایتش با همه چیز فرق می‌کند.» پیرمرد راست می‌گفت. از آن بالاتر اینکه طعم گوارای این چای با همه چای‌های روضه فرق داشت؛ انگار شراب بهشتی بود!

«در کنار چای، هر روز یکی از اهالی چیزی نذر می‌کند، حالا می‌خواهد کیک و تی‌تاب باشد یا بیسکوئیت. علاوه بر این‌ها نذورات نقدی هم هست. خلاصه اینکه پذیرایی و خرج ساده مراسم روضه با نذورات خود اهالی تأمین می‌شود. مثلاً هر روز که مداح و سخنران دعوت می‌کنیم از همین نذورات پاکتی بهشان تقدیم می‌کنیم، البته نه اینکه فکر کنید آن‌ها چیزی می‌خواهند، نه اینطور نیست! ما برای خیر و برکت و تبرک پاکتی در حد ۱۰ هزار تومان می‌دهیم.»

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

آقای مرتضوی پاهایش را جا به جا می‌کند و سینه‌ای صاف می‌کند. با سوز خاصی که کمتر جایی شنیده بودم به سینه می‌زند و سراسر بغض می‌شود. «یا حسین» جانسوزی می‌گوید و آه می‌کشد: «تمام این بدوبدو کردن‌ها برای شب اول قبر و ابد است. اگرچه هر کاری بکنم هیچ وقت به پای پدرم نمی‌رسم، ولی تمام سعی‌ام را می‌کنم که چراغ این روضه روشن بماند.»

راز این روضه در بی‌غل و غش بودنش است

خانه حاج عباس در نهایت سادگیست. کف خانه با پتوهای قدیمی و روفرشی‌های رنگ و رو رفته پر شده. خنکای کاهگل دیوارها، خنکی ملسی را مهمانت می‌کند. روی طاقچه‌ها چند پتوی تاشده ردیف است که دلیلش حضور پیرمردها و کودکانی است که خنکای خانه برایشان قابل تحمل نیست. البته چای گرم «اقبال خانم» برای گرم شدن عجیب به جان می‌نشیند. اقبال خانم سال‌هاست مسئول چای روضه است که با کتری لعابی کرم رنگ معروفش مهمانان روضه را به چای شیرین شده دعوت می‌کند.

روضه آمدن خانم‌های پا به سن گذاشته جز برنامه روزانه‌شان شده. وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنی، کلامشان را با روایت یا حکایتی از معصومین شروع می‌کنند؛ این یعنی وقتی پای صحبت سخنران می‌نشینند، همه گفته‌ها را با جان می‌شنوند. برعکس خیلی از مراسم‌های روضه و سخنرانی که رفتیم و در قسمت خانم‌ها صدا به صدا نمی‌رسد، در این مجلس روضه هیچ کسی را نمی‌بینی که با کناری خود حرف بزند و جز صدای مداح و سخنران هیچ صدای دیگری به گوش نمی‌رسد؛ با آنکه همه از اهالی یک محل هستند و قطعاً کلی حرف مشترک با هم دارند اما حفظ حرمت روضه برایشان اولویت دارد.

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

نازنین زهرا، دختر کوچولوی صورتی‌پوش بین چادرِ مشکی خانم‌ها خودنمایی می‌کند. ۶ سال دارد و هر روز حول و حوش ساعت ۵ بیقراری می‌کند و مادرش را زودتر از موعد به مراسم می‌کشاند. در طول مراسم یک چشمم به جزئیات خانه و مراسم بود و یک چشمم به نازنین زهرا؛ نه مثل خیلی از بچه‌ها در مراسم‌های اینچنینی بهانه می‌گرفت، نه لام تا کام حرف می‌زند، نه سرش با گوشی گرم بود. جوری دل به مجلس داده بود که از این همه توجه آرزو می‌کردی کاش جای او بودی!

چند دقیقه‌ای از روضه گذشته بود که خانمی وارد مجلس شد؛ همسر حاج عباس بود. او هم مثل بقیه مهمان‌ها از در ورودی به روضه آمد. انگار از در دیگری از خانه بیرون رفته بود تا مثل مهمان‌ها از در ورودی وارد شود و فرقی میان او و بقیه نباشد. اگر مادر نازنین زهرا با چشم اشاره نمی‌کرد که او صاحبخانه است اصلاً متوجه نمی‌شدم! از قضا کنار من نشست. قبل از نشستن هم اجازه گرفت و عذرخواهی کرد!

بعد از روضه و قبل از صحبت با حاجی چند کلامی با او هم‌صحبت شدم. پرسیدم حاج خانم این همه سال در این خانه روضه برگزار کردید، شده روزی حوصله نداشته باشید یا از ادامه دادن روضه خسته شده باشید؟ حاج خانم که تا قبل از سوال چشم‌هایش برق می‌زد و نشان می‌داد که چهره‌اش پشت ماسک خندان هستش، ابروهایش را در هم فرو برد و گفت: «نه… اصلاً! اگر یک روز روضه نداشته باشیم دلم می‌گیرد، انگار چیزی گم می‌کنم. همان پنج‌شنبه‌ها هم که به خاطر دارالسلام و دارالزیارة مراسم برگزار نمی‌شود من ناراحتم.»

از رفت و روب خانه هم گفت: «معمولا یکی دو تا از خانم‎‌ها جمعه‌ها یا پنج‌شنبه‌ها که روضه نداریم، برای تمیز کردن می‌آیند؛ یعنی نذر دارند. اگر نیایند خودم خانه را آب و جارو می‌کنم.»

این مجلس باید به دست صاحبش سپرده شود!

در جوابی که حاج عباس در سوال «این مراسم تا کجا قرار است ادامه داشته باشد؟» داد، غیر مستقیم وظیفه ادامه این راه را گردن پسرش غلامرضا و نسل‌های بعد از خودش انداخت، ولی آنقدر این جواب را متواضعانه ادا کرد که بوی تحکم نمی‌داد: «ان‌شاءالله تا زمانی‌که حضرت قائم ظهور کند و اسلام را در دست بگیرد، مراسم روضه ادامه خواهد داشت.»

خشت خشت این خانه ذکر حسین(ع) نوشیده / ماجرای روضه ۲۰۰ ساله

بعد از اینکه حاجی این جمله را می‌گوید، غلامرضا سری تکان می‌دهد و آرام می‌گوید: «مسئولیت سختی بر گردنم است.»

حاج عباس مرتضوی صحبت‌هایش را اینطور تمام می‌کند: «بی‌غل و غش بودن این خانه و مراسم روضه است که آن را ماندگار کرده. خیلی‌ها به من گفتند که ما قالی ابریشم می‌آوریم، اما من قبول نکردم که اگر اجازه می‌دادم تا ته باغ را قالی پهن می‌کردند. سیستم صوتی اینجا هم خیلی قدیمی‌ست و کسی فکرش را نمی‌کند که این دستگاه کار کند.» راست می‌گفت یک بلندگوی قدیمی که شاید چند سال پیش در حیاط مدرسه‌ها دیده بودم و یکی دو باند ماشین در گوشه و کنار نصب شده بود. «ولی به مدد خود امام حسین (ع) سال‌هاست که در خدمت روضه ارباب است و چیزی باعث نشده که تعطیل شود، البته کرونا جمعیت مهمانان را کم کرد اما خدا را شکر تعطیل نشده.»

حاجی میان حرف‌هایش بارها برای تعجیل فرج امام زمان (عج) و کنده شدن شر این ویروس لعنتی از سر مردم کشور و تمام دنیا دعا کرد. هرجایی هم حرفش به نام حسین (ع) می‌رسید چنان با سوز دل اسم می‌برد که از همین ابراز ارادت خالصانه می‌شد به نیت دور از ریایی که دارد، پی برد و تمام انرژی مثبتی را که از در و دیوار خانه به روح و جانت حواله می‌شد، حس کرد.

منبع : خبرگزاری مهر


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار مجازی

اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت

اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
2024-10-28T12:14:11+03:30
همدان- روایت امروز از حرکت بزرگ بانوانی است که یک کار اثرگذار را به صورت خودجوش در راستای کمک به جبهه مقاومت رقم زده‌اند.

معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل ام‌یاسر!

معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل ام‌یاسر!
2024-10-24T22:34:05+03:30
ظهر چهارشنبه دوم آبان‌ماه، خانواده‌ شهید معصومه کرباسی و همسر لبنانی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد

پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
2024-10-06T12:51:53+03:30
شیراز- پنج سال بیشتر نداشت اما از دوچرخه تازه نفسش دل کند تا لبخند شادی را بر چهره یک کودک فلسطینی بنشاند و این لبخند بشود دلخوشی‌ کودکانه اش.

صف طلا در بازار خیابان جهاد

صف طلا در بازار خیابان جهاد
2024-10-03T16:38:26+03:30
همراهش کیفی بود که سفت آن را به خودش چسبانده بود. او را «حاج خانم» صدا می‌کنیم. دست‌پاچه بود.

شوخی‌های موشکی!

شوخی‌های موشکی!
2024-10-02T11:38:32+03:30
عملیات وعده صادق ۲ در شبکه‌های اجتماعی بسیار بحث‌برانگیز بوده است. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی با احساسی از شعف و غرور، اظهارات طنزآمیزی را در این بار...

اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل

اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
2024-10-01T14:11:50+03:30
بانوان ایرانی در حرکتی جهادی و خودجوش زیورآلات گران‌قیمت خود را برای کمک به لبنان اهدا می‌کنند.

اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل

اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
2024-10-01T13:58:31+03:30
بانوان ایرانی در حرکتی جهادی زیورآلات گران‌قیمت خود را برای کمک به لبنان می فروشند.

معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش 

معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش 
2024-08-20T12:37:15+03:30
اینجا کربلاست، خیابان های منتهی به بین الحرمین، اینجا افراد هر کدام سعی دارند در حد توان و بضاعتشان به آقا، خودی نشان دهند و مزدی بیش از آنچه کرده اند، دریاف...

خادمی که در کربلا  مرگ خود را پیش بینی کرده بود

خادمی که در کربلا  مرگ خود را پیش بینی کرده بود
2024-08-20T12:10:26+03:30
مرگ هر کسی را یک جور و یک زمان فرا میگیرد اما آقا رحیم خادمی بود که در کربلا مرگ خودش را پیش بینی کرده بود.

موکب‌داری عاشقانه شهربابکی‌ها در عمارت ماری خانم فرانسوی

موکب‌داری عاشقانه شهربابکی‌ها در عمارت ماری خانم فرانسوی
2024-08-20T11:57:07+03:30
شهر بابکی ها موکب خود را در عمارت خانم ماری پیروالکمن فرانسوی برپا کرده اند.

توصیه‌های طب ایرانی برای پیاده‌روی اربعین

توصیه‌های طب ایرانی برای پیاده‌روی اربعین
2024-08-19T14:17:15+03:30
متخصصین طب ایرانی معتقدند؛ با چند روش ساده می توان عوارض پباده روی طولانی را کاهش داد.

یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون‌ عرش

یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون‌ عرش
2024-07-22T19:16:24+03:30
شب هفتم امام حسین(ع) است؛ کسی که مادرش در قیامت لباسی خونین همراه دارد و یکی از ستون‌های عرش را گرفته و از خدا می‌خواهد میان او قاتلان فرزندش حکم کند.

عکسی که هیچ‌وقت نگرفتیم...

عکسی که هیچ‌وقت نگرفتیم...
2024-07-08T16:03:06+03:30
بهادری جهرمی بعد از دیدار با رهبر انقلاب درباره جای خالی «شهیدجمهور» نوشت: عکسی که بیشتر از همه دوست داشتم عکسی بود که هیچ وقت نگرفتم، کنار مردی خستگی ناپذیر...

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
2023-09-07T17:16:53+03:30
«هر چه داریم از امام حسین(ع) داریم. زندگی‌مان مال امام حسین(ع) است. این کار هم بساط هر سال است، این مغازه پدرمان است که خادم و عاشق امام حسین (ع) بود. ما هم ...

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!
2023-09-04T15:36:59+03:30
فیلتر کردن بسترهای مختلف فضای مجازی در سطح جهان مسئله تازه‌ای نیست؛ از جنوب غرب آسیا که شدت فیلترینگ در آن بیشتر است گرفته تا چند قاره آن طرف‌تر در کشور کانادا.

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!
2023-09-03T13:30:14+03:30
هنگام تماشای اعزام زائران افغانستانی اشک می‌ریختند؛ گویا دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند و انگار بدرقه اربعینی‌ها، به مناسک جاماندگان تبدیل شده باشد، جاماندگ...

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
2023-08-26T10:01:16+03:30
«مشکل زائران افغانستانی ارتباط چندانی به ایران ندارد؛ مربوط به دولت افغانستان است که اربعین برایش در اولویت نیست و متولی دولتی برای زیارت اربعین ندارد، بنابر...

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
2023-08-15T14:21:28+03:30
حبیب‌الله حاجی‌زاده، سال‌ها است بدون اینکه کسی از او بخواهد یا حقوقی دریافت کند از جنگل‌ها مراقبت می‌کند: «ما نه می‌گذاریم آتش به جان جنگل بیفتد، نه می‌گذاری...

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
2023-08-14T13:07:53+03:30
شبکه‌های اجتماعی این روزها چالش‌هایی را رواج می‌دهند که مبنای علمی ندارند، دنبال جذب مخاطب هستند و سعی دارند القا کنند: «شما تنها با شرکت در چالش‌ها، به یک ا...

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!
2023-08-12T13:01:13+03:30
همسایگان زندان «رجایی شهر» بعد از تخلیه از این ندامتگاه، بیش از آنکه از سال‌ها همجواری با آن شکایت کنند، به فکر آینده بودند: «ما از مسئولان پارک و هتل نمی‌خو...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی
2023-08-07T20:23:55+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!
2023-08-07T15:57:38+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر
2023-08-01T14:43:59+03:30
روزنامه «جوان» در گزارشی به ماجرای جر و بحث اخیر نماینده مردم تربت‌جام در مجلس با کاربران توئیتری پرداخت.

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-29T00:24:02+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-26T10:37:22+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»
2023-07-26T09:43:56+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید که نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!
2023-07-23T11:03:54+03:30
«مجید دستانی» از 12سال ماشین‌نویسی در محرم می‌گوید که با رفقایش، خودروها را با خط خوش مزین به نام اباعبدالله(ع) می‌کنند،خودروهایی که تا مدت‌ها مثل بیلبوردهای...

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!
2023-07-20T12:18:55+03:30
روزنامه «همشهری» در گزارشی به تبلیغات اخیر برخی شرکت‌ها برای اعطای وام بدون ضامن پرداخت و ابعاد غیرقانونی بودن آن را شفاف کرد، این گزارش همچنین توضیحاتی دربا...

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 
2023-07-20T11:38:56+03:30
خودرو را پارک کردم و به محل گودبرداری برگشتم و پرسیدم اینجا قبلاً پمپ بنزین نبود؟ جوابشان حافظه تصویری‌ام را تأیید کرد: «پمپ بنزین بود! دیگر نیست؛ حالا قرار ...

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
2023-07-19T13:19:04+03:30
می‌گویند نوشیدن چای داغ در لیوان‌های پلاستیکی احتمال ابتلاء به سرطان را افزایش می‌دهد؛ اعتراضی نیست! فقط ای کاش طعم چای بعد از روضه را عوض نکند. کافی است چای...
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)