میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر_مرضیه کیان: دو تا نمودار میکشید، سه تا مسئله ریاضی حل میکرد، اعصابش خورد میشد مچاله میکرد و میانداخت توی سطلآشغال؛ با اینکه کلی جای سفید داشت که باز هم میتوانست بنویسد. فکر میکرد اگر تعداد این کاغذهای مچاله شده زیاد شود، درسخوانتر نشان میدهد یا کلاس بیشتری دارد.
راستش لابلای تمام مشکلاتی که کلاسهای مجازی داشت و فارغ از دور شدن دانشآموزان و دانشجوها از محیط مدرسه و دانشگاه، میتوان یک نکته را به عنوان خوبیهای تغییر در شیوه آموزش مطرح کرد و آن هم روشهای الکترونیکی در ذخیره و بایگانی اطلاعات است. درست است که دیگر حال و هوای جزوه دادن و جزوه گرفتن بین دانشجوها نیست و رقابت بر سر اینکه چه کسی جزوه و دفترش را تمیزتر و خوشخط تر مینویسند و از چه رنگهایی برای جلب توجه بیشتر استفاده میکند، رخت بسته، اما همین که میزان جزوهها و برگههای انبار شده در کمددیواری و داخل کارتونهای انباری کم شده، هم محیط خانه یک نفس راحت کشیده و هم خیال درختان آسودهتر است.
پایان هر ترم کلی برگه امتحانی دست معلمان و اساتید میماند که معلوم نبود چه عاقبتی در انتظارشان است! ولی آزمونهای مجازی که بیشتر نوع تستیشان مدنظر است باعث شد که جلوی خیلی از دورریختن کاغذها گرفته شود.
به احتمال زیاد در خانه خیلیها از دوران دانشجویی و سالهای تحصیل، کاغذها و دفترهای زیادی انبار شده که اگر کمی حوصله خرج شود و وقت گذاشته شود، لابلای آنها برگههای سفید کم نباشد؛ خیلی از آنها را میتوان به سطلهای بازیافت منتقل کرد تا حداقل یک درخت کمتر بریده شود. با بقیه هم در صورتیکه نه طاقت دلکندن است و نه توانی برای ادامه این ذخیره نگهداشتنها، میتوان کلی کار دیگر انجام داد مثل اوریگامی! که هم برگههایی که حکم خاطرات دوران تحصیل دارند، دور ریخته نشوند و هم یک تزئینی متفاوت در قفسه کتابها خلق شود.
شاید اگر این فرهنگ از سالها قبل جا میافتاد یا معلمان، دانشآموزان را مجبور میکردند که از کاغذها نهایت استفاده را ببرند، بخش مهمی از مواد زائد جامد خانگی و صنعتی در جهان به انواع مواد سلولزی از جمله کاغذ و مقوا اختصاص پیدا نمیکرد.
چند روزی است که تصویری در شبکههای اجتماعی و بین خبرها دست به دست میشود و آن هم عکس رسم نیمساز است که احتمالاً با کمک پرگار درست شده. این تصویر تکلیف دوران تحصیل پسر مقام معظم رهبری است که خواندن ماجرای آن خالی از لطف نیست:
ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب بر روی کاغذ پاکت میوه
به روایت آقای ساداتاعلایی، معلم دبستان علوی تهران: در مدرسهای که آقای میثم خامنهای - فرزند رهبر انقلاب - درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد. لذا آقای خامنهای -رئیسجمهور وقت- یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
«آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفاً مؤاخذه نکنید. بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنهای»
درست است که آن سالها به دلیل شرایط جنگ و کمبود اقلام، کاغذ در دسترس نبوده و به ناچار از پاکت میوه برای انجام تکلیف استفاده شده، ولی اگر همیشه دانشآموزان تشویق میشدند تا نهایت استفاده را از آنچه دارد ببرند، یا حتی در مقابل اسراف مواخذه شوند، سالانه از قطع حدود سه میلیون تنه درخت جلوگیری میشد که حدود ۴۴ میلیارد ریال صرفه اقتصادی به همراه دارد.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!