میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: بارها لابلای کتابهای درسی و سر کلاسهای درس و پای صحبت بزرگترها شنیده بودیم که «درخت هر چه بارش بیشتر میشود، سرش پایینتر میاد» … اما رفتارهایی که این چند سال اخیر از مدیران بالادستی که اتفاقاً خیلی از آنها هم با رأی همین ما مثلاً آدم معمولیها به جایگاه رسیدند و جزو خواص! شدند، تمام معادلات و چیزهایی که شنیده بودیم را زیر سوال برد؟!
اگر این چند روزه به هر دلیلی چند دقیقه پا از محیط گرم دفترش بیرون میگذاشت یا لحظهای شیشه دودی ماشین را پایین میداد، متوجه سرمای استخوانسوز هوای بهمن ماه میشد؛ علیاصغر عنابستانی را میگویم، نماینده سبزوار در مجلس که به اسم قانونگذار، یکی از کرسیهای مجلس را اشغال کرده و با شعارهای مردمی، رأی جمع کرده و به نمایندگی از طرف مردم برای کشور قانون تصویب میکند!
عنابستانی روز جمعه در خیابان انقلاب تهران و در محدوده دروازه دولت، بدون مجوز تردد قصد ورود به مسیر ویژه را داشت، که حامد اکبری، سرباز پلیس راهور، به وظیفه قانونیاش عمل کرد و مانع از تردد خودرو شد، اما واکنش عنابستانی چه بود؟ از خودرو پیاده شده و یک سیلی به صورت سرباز زده است؛ رفتار دور از انسانیتی که بسیاری از مردم دیدند و دوربین هم ثبتش کرد، اما همیشه دیوار حاشا بلند است!
یعنی لحظهای شرم نکرد؟! جوانی که دو سال به احترام قانون از خانه و خانواده دور است و سر سیاه زمستان در خیابان پست میدهد و به وظیفه تعریف شدهاش عمل میکند شایسته این رفتار است؟!
البته از این برخوردها در این چند سال کم دیده نشده، اما امیدمان بر این است که برایمان عادی نشود! هنوز خبر سیلی خوردن محمد حسن کریمی، سرباز بابلی از بازپرس دادگستری، که بر حسب وظیفهشناسی از او درخواست کارتشناسایی کرده بود، گونهمان را میسوزاند که به صورت یخزده سربازی دیگر در پایتخت سیلی زده شد.
حمدالله کریمی، نماینده بیجار در دوره قبل مجلس بود، که سال ۹۶ با یک سرباز راهور در فرودگاه مهرآباد درگیر شد و بینی سرباز را شکست. شاید اگر همان زمان هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان برخورد متناسبی میکرد، اوضاع خیلی بهتر از این میشد.
اتفاقاً برای اینکه دفتر خاطرات اینچنینی سفید نماند، برای هر سال خاطرهای ثبت میشود که یادمان نرود این قانونگذاران که به هر ترفندی خود را به جایگاه مدیریتی میرسانند، چطور همه چیز را فراموش میکنند و از بالا به دیگران نگاه میکنند؛ سال ۹۷ هم فحاشی محمدباسط درازهی نماینده سراوان در مجلس به یکی از کارمندان اداره گمرک، طوفان خبری به پا کرده بود. این درگیری لفظی بعد از ممانعت کارمند گمرک از ورود خودروی نماینده سراوان به گمرک بود که قصد داشت بدون هماهنگی وارد پارکینگ شود و چیزی که تأسف موضوع را هنگام مشاهده ویدئو منتشر شده بیشتر میکند این است که درازهی در حین مشاجره، به مردمی که به او رأی داده بودند هم توهین میکند.
شاید رفتار توهینآمیز عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در فروردین ۹۶ با یک خبرنگار خانم در حاشیه نشست هیئت دولت، کلید این بیاحترامیهای هر ساله و منظم هر ساله را زد؛ این رفتار توهینآمیز پس از قطع دوربین، نسبت به سوال خبرنگار بود که «ایرباس سوم که به ایران آماده است مرجوعی کشور کلمبیا است، آیا این موضوع صحت دارد و شرایط آن اکنون چگونه است؟» آخوندی میکروفون خبرنگار را به قصد پرت کردن گرفت و با لحن فریادگونه گفت: «شما حرفهای نیستید و از خبرنگاری سر در نمیارید برید بابا! خبرنگار باید یک جُو عقل داشته باشد!»
معلوم نیست این رفتارهای بیمارگونه ناشی از سندروم «دستهای بیقرار» است یا «شعور بیقرار»؟!
واکنشهای انتقادی رئیس و نایب رئیس مجلس نسبت به این رفتارهای ناشایست و به دور از شأن انسانی مدیران و پیگیری از جانب مراجع بالاتر این نقطه سفید را روشن میکند که دیگر شاهد این رفتارها نباشیم. حالا که سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی رئیس ناظر بر رفتار نمایندگان، «مساوی بودن همه حتی نمایندگان مجلس را در برابر قانون» مطرح کرده، باید دید که این ادعا در عمل تا چه حد اجرایی میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!