میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: در این دو دهه ۸۰ و ۹۰، مخصوصاً در اواخر دهه ۹۰ یکی از افتخار پدرها و مادرها این است که فرزند دلبندشان به محض تولد و چشم باز کردن، نسبت به صفحه گوشیهای هوشمند اندروید و ios، واکنش نشان میدهند! همین جریان در هنگام گریه کردن برای آرام شدن کودک، برای اینکه چند دقیقهای در آغوش عمو و خاله و دایی بیایند یا بدتر از همه برای اینکه چشم کودک گرم شود و خوابش بگیرد ادامه پیدا میکند.
خیلی از بزرگسالها هم معتاد این عادت غلط شدند و با گوشی به رختخواب میروند تا با نگاه کردن به صفحه گوشی چشمشان سنگین شود و خوابشان ببرد؛ اصلاً انگار این گوشی قبل از خواب، حکم قرص خواب را دارد.
امروز جای قفسه کتابها که قدیمترها در خانهها چشمنوازی میکردند، خالی است؛ کتابهایی که از بس زیاد بودند، نظم صف کتابها را به هم میریختند.
شاید این توصیف مقام معظم رهبری در سال ۷۴ برای این روزهایی که به طرز عجیبی اسیر گوشیهای موبایل شدیم، تلنگر خوبی باشد: «من این را میخواهم عرض بکنم که در منزل خود من، همه افراد، بدون استثنا، هر شب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است.»
با وجود توصیههای بسیار زیاد مقام معظم رهبری در مورد ترویج فرهنگ کتابخوانی، باز هم بر اساس گزارش شورای عالی انقلاب فرهنگی، تنها ۵۸ درصد مردم ایران مطالعه غیردرسی دارند و میزان مطالعه این بخش از جامعه بهطور میانگین ۷ ساعت و ۴۱ دقیقه در ماه است که ۳ ساعت و ۷ دقیقه آن صرف خواندن قرآن و ادعیه میشود.
سرانه مطالعه به میزان مطالعه مردم در طول یک سال معین گفته میشود که معمولاً بهصورت میانگین زمان مطالعه در یک شبانهروز برای هر نفر بیان میشود، اما شورای عالی انقلاب فرهنگی در گزارش خود این آمار را بهصورت ماهانه و صرفاً بر مبنای درصدی از جمعیت که مطالعه غیردرسی دارند استخراج و منتشر کرده است.
خیلیها برای توجیه کردن وضعیت کتاب نخواندشان، کتابهای pdf که روی گوشی قابل اجراست را جایگزین میکنند، اما جدا از اینکه این سبک از کتاب خواندن که کلمات و واژهها را در سایز خیلی کوچک و مدت طولانی روی گوشی ببینیم آسیب جدی در دراز مدت به چشم وارد میکند، لذت خواندن کتاب که در ورق زدن برگههای کتاب و ارتباط برقرار کردن بیشتر با محتوای کتاب هست هم وجود ندارد.
آنقدر وضعیت سرانه کتابخوانی در ایران پایین است که مقام معظم رهبری جملهای میگوید که نهایت ناراحتی ایشان را نشان میدهد: «من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعهی خودمان می افتم، قلباً غمگین و متأسف میشوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً ده برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد.»
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!