میرنیوز
به گزارش خبرنگار مهر، شب گذشته مسافران پرواز ۱۱۵۲ هواپیمایی ماهان، به دلیل تعرض هوایی جنگندههای هوایی آمریکا لحظات سخت و نفس گیری را در پرواز تجربه کردند. آمریکاییها هنوز توضیح مشخصی درباره این اقدام ضد حقوق بشری خود ندادهاند و بدون شک جزئیات بیشتر بر اساس انتشار گفت و گوی صورت گرفته بین خلبان ایرانی پرواز مسافربری و جنگندههای متعرض مشخص خواهد شد اما چیزی که بدون تردید از همین حالا مشخص میباشد این است که بار دیگر ماجراجوییهای غیر قانونی و غیر انسانی آمریکا جان تعدادی غیر نظامی را در معرض خطر قرار داد و آسیبهای روحی و جسمی متععدی وارد ساخت.
مسافر لبنانی در سفر اخیر به تهران در باغ کتاب
کمیل حمادی یکی از سرنشینان لبنانی این پرواز در گفتوگو با مهر این لحظات را این چنین توصیف میکند: «امروز برای اولین بار معنی عبارت: "خدا رو شکر خوبم" را درک کردم و این کلمه را از عمق قلبم بر زبان آوردم. امروز تمام کسانی که در آن هواپیما بودند مرگ را به چشم خود دیدند. تا امروز اینطور برایم ملموس نبود که همه ما خواهیم مرد. در اولین لحظات احساس میکردم خواب میبینم. از صندلیام کنده شده و با شدت به سقف هواپیما برخورد کردم. پیر و جوان، حتی بچههای کوچک همه در وضعیت من و معلق بین زمین و آسمان بودند. هنوز صدای فریادهایشان در گوشم هست. شنیدیم که برای در امان ماندن از هواپیمای جنگی که احتمال برخوردش با ما وجود داشت خلبان باید ارتفاع هواپیما را کم و زیاد کند. نمیدانم دلیل اصلی پیدا شدن سر و کله جنگنده چه بود فقط میدانم خلبان یک قهرمان بود که الحمدالله هواپیما را هدایت کرد. اما لحظاتی که بر ما گذشت لحظاتی طبیعی نبود. صدای گریهها و صوت مناجاتها و نداهای یا الله هنوز در گوشم میپیچد. عمر دست خداست و خدا زندگی دوبارهای به ما بخشید.»
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!