میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: شنیدن صدای هلهله و دست زدن از حوزه خواهران کمی عجیب است. چند دقیقه که پشت در بایستید، میبینید خبری از رفت و آمد مهمانهای عجیب و غریب با آن آرایشها و تیپهای خاص که انگار اگر نباشد، اصلاً نباید مراسم عقد و عروسی برگزار شود، نیست. چه خبر است؟
چند وقتی است هفت، هشت نفر از خانمهای سطح یک (که همان معادل مقطع کارشناسی دانشگاهها میشود)، در حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم برای سبک کردن هزینههای اولیه شروع زندگی مشترک، برنامهای چیده اند؛ سفره عقدی به نام "نورً علی نور" را آماده کرده اند که برای اجاره به دختر خانمها و آقا پسرهای جوانی است که مراسم عقد دارند و دنبال سفره عقدی هستند که در عین زیبایی، رنگ و بوی دینی و مذهبی هم داشته باشد.
خانم مؤمنی مدیر حوزه است. طلبهها او را حاج خانم صدا میزنند. وقتی از خانم مؤمنی از روزهای اولی پرسیدم که چطور شد فکر تدارک همچین امکاناتی برای مراسم عقد افتادید، گفت: «خانم هایی که به حوزه می آیند یا سن ازدواجشان است یا در شرف ازدواج هستند؛ اما یا از ترس هزینهها جرأت نمیکنند برای گرفتن جشن اقدام کنند، یا وقتی اقدام میکنند با مشکلات عدیده مواجه میشوند؛ از هزینه اجاره سفره عقد و لباس گرفته تا تمام هزینههای جانبی دیگر…»
یکی از آرزوهای او این بود که کاش میشد برنامهای تدارک دید تا بتوان سفره عقدی را که در آداب و رسوم جامعه جا افتاده، با رنگ و بوی مذهبی پیاده کرد.
برای اجرای ایدهای که جرقه اش در ذهن خانم مؤمنی زده شده بود، خانم مخلص آبادی استقبال کرد. مخلص آبادی متخصص سفره آرایی نیست. او پیش از این طرح، خلاقیت و هنر خود را در طراحی سِن جشنها و کارهای فرهنگی که حوزه برگزار کرده بود، نشان داده بود و چون پیش از درس حوزه، فارغ التحصیل رشته روزنامه نگاری بود، شاکله بندی و تقارنها را بلد بود. او با شوق مشغول این کار میشود و در مرور خاطرات روزهای اول میگوید: «زمانی که طرح پیشنهادی عنوان شد، دنبال این بودم که برای طراحی سفره عقد، با توجه به ظرفیتهایی که وجود دارد، تغییراتی ایجاد کنم که نه خیلی سمبلیک باشد و نه پشت به مذهب باشد. از این جهت بود که تصمیم گرفتیم با حذف نمادهای غربی و ارائه نمادهای مذهبی کار جدیدی ارائه دهیم.»
بعد از صحبتهای اولیه، بنا شد تا سفره عقد، متبرک به اسماً پنج تن و آیات قرآن شود؛ در کنار گل آرایی و شمع آرایی…. بعد از ارائه طرح، کار اجرایی آن را پسران دانشجویانی انجام دادند که زمینه فعالیتشان کارهای جهادی است. زمانی که شنیدند کار برای حوزه است و چه نیتی پشت آن است، اولویت کار خود را در تسریع انجام آن گذاشتند و با وجود اینکه هزینه طراحی و حکاکی هر کدام جدا حساب میشد، فقط هزینه مواد خام را گرفتند.
هنوز مخلص آبادی خاطره روزی که وسایل را تحویل گرفتند، به یاد دارد: «یکی از همین دانشجویان برای تحویل آمد حوزه. از بس عجله داشت و معذب بود که در حوزه خواهران هست، روی پلهها زمین خورد ولی از ترس اینکه آسیبی به وسایل نرسد، آنها را روی هوا نگه داشته بود. خودش زمین خورد ولی اسماً چیزیش نشد! ما هم که کاری از دستمون برنمی آمد. فقط قرص مسکنی به آن بنده خدا دادیم و رفت.»
برای مونتاژ و جابجایی وسایل در میان ساعتهای درسی حوزه و در ساعتهای بحث، هر کدام از دوستان مخلص آبادی که وقت آزادتری داشتند برای کمک به او ملحق میشدند و هرکدام گوشهای از کار را میگرفتند. سرانجام بعد از ۷، ۸ ماه سفره عقد "نورٌ علی نور" که در میان وقتهای اضافی برای تشکیل کلاس و درس و بحث آماده میشد، به سرانجام رسید.
اما خانم مؤمنی به همین سفره عقد اکتفا نکرده است. او فکر جاهای دیگر را هم کرده و در کنار سفره عقد، لباس، عکاس، مولودی خوان، آرایشگر و پک فرهنگی را هم هماهنگ کرده است.
مولودی را گروهی در دست گرفته اند که برنامهای برای تقدیر از والدین و دوستان عروس و ورود عروس در نظر دارد.
کار آرایش را یکی از طلبهها انجام میدهد که پیش از این طرح، در یکی از آرایشگاههای منطقه یک مشغول بوده و حالا قرار است روز جشن، عروس خانمهای جوان را زیباتر کند.
پک های فرهنگی هم که هدیه حاج خانم به عروس و داماد است، شامل گیفت و چند کتاب است با موضوع عشق بین زوجین و نحوه برخورد و تربیت کودک.
افتتاحیه سفره "نورٌ علی نور" از ابتدای دهه کرامت امسال شروع شد و با توجه به شرایط موجود که به دلیل شیوع ویروس کرونا است، امکان ارسال سفره عقد و برپایی مراسم وجود ندارد؛ اما اگر زوجی قصد ازدواج داشته باشد و بخواهد از این سفره استفاده کند، میتواند با تعداد افراد محدود و با رعایت پروتکلهای بهداشتی برای گرفتن عکس یادگاری و ثبت خاطره به محل حوزه تشریف ببرد و از آن بهره مند شود.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!