میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه ایران نوشت: حدود دو هفته پیش بود که در مراسم عروسی دوستش شرکت کرد. اصلاً تمایلی نداشت اما چه میشد کرد در برابر اصرار دوست صمیمی و گلهمندی او از اینکه اگر به عروسیام نیایی، دیگر نه من، نه تو و حسابی از دستت ناراحت میشوم. دلشوره هم داشت ولی بالاخره تصمیم گرفت دل را به دریا بزند و همراه شوهرش به مراسم برود. عروسی در باغ تالاری واقع در جاجرود برگزار شد. حدود ۳۰۰ میهمان دعوت بودند. شب خوبی بود و به همه خوش گذشت. شاید این زن جوان زیادی به خودش سخت گرفته بود و بیش از حد نگران بود. اما حالا فهمیده که نگرانیاش بیخود نبوده. اول شوهرش علائم پیدا کرد و با فاصله کمی، علائم سراغ خودش هم آمد؛ تب و بدن درد. دلشان میخواست فکر کنند یک سرماخوردگی ساده است اما تست کرونا چیز دیگری میگفت. حالا هردو مبتلا شدهاند و در خانه روزهای سختی را میگذرانند. زن میگوید آنقدر بدن درد دارد که اصلاً نمیتواند از جایش تکان بخورد و شوهرش هم که قبلاً مدعی بوده کرونا سراغ او نمیرود، حالا طوری حالش بد است که میگوید آرزوی یک خواب راحت و بی درد به دلش مانده است.
بجز آنها کسان دیگری هم هستند که در همان عروسی مبتلا شدهاند. نمونهاش فردی است که چند روز بعد از عروسی برای دخترش جشن تولد گرفته و مادر مسنش را که به جشن تولد دعوت بوده، مبتلا کرده که الان حالش وخیم است. جالب اینجاست که این فرد در طول عروسی ماسک هم داشته است. داماد حالا شرمنده شده از اینکه مراسم گرفته و باعث ابتلای خیلیها شده است اما آب رفته دیگر به جوی بازنمیگردد.
مبتلاها حرفشان شبیه هم است؛ کاش به آن عروسی نرفته بودیم. نمونه دیگر، خانم بارداری است که در بهبهان با شرکت در یک مراسم عروسی به کرونا مبتلا و مجبور به سزارین شده و الان در آیسییو بستری است. وقتی از او پرسیدند چرا به مراسم رفتی، جواب داده که به اصرار دعوتکننده و اینکه فقط نیم ساعت رفتم و نشستم و تبریک گفتم و بهخانه برگشتم. میگویند پدر داماد که برگزارکننده این عروسی بوده، خودش چند روز پیش بر اثر ابتلاء به کرونا درگذشته است.
در زابل هم ۳۰ نفر فقط بهدلیل شرکت در یک مراسم عروسی مبتلا شدند و این درحالی است که شمار فوتیهای منطقه سیستان در شمال سیستان و بلوچستان در چند روز گذشته افزایش یافته است. در چابهار هم ۱۲ نفر از افرادی که در یک مجلس عروسی حضور داشتند مبتلا شدهاند که با توجه به ضعیف بودن امکانات بهداشتی و درمانی استان نگرانکنندهتر است.
امید، اهل ایرانشهر سیستان و بلوچستان هم از ابتلای مادرش در یک مراسم عروسی میگوید: «اینجا خیلی به برگزاری مراسم اهمیت میدهند و خصوصاً از بزرگترها انتظار دارند حتماً شرکت کنند. تالارها هم که ممنوع باشد، مردم در خانه خودشان عروسی میگیرند. مادر من هم در یک عروسی شرکت کرده بود و حدود ۱۰ روز بعد از عروسی علائمش بروز کرد. به درمانگاه مراجعه کردیم و اول گفتند مشکلی نیست و سرماخوردگی است اما وقتی با حاد شدن علائم، دوباره مراجعه کردیم مشخص شد به کرونا مبتلا شده و با توجه به وخامت حالش بستری شد. الان مادرم بهبود پیدا کرده گرچه دوران خیلی سختی را گذراندیم اما در همان عروسی ۵۰ نفر علائم پیدا کردند که هیچ کدامشان هم مراجعه نکردند.»
«وقتی کارت میفرستند و دعوت میکنند، چه کار باید بکنیم؟! عروسی بچههای ما آمدهاند و هدیه آوردهاند، باید برویم و عوضش را بدهیم.»
این گفته مردی از اهالی گالیکش استان گلستان است که همسرش در یک مراسم عروسی به کرونا مبتلا شده. بهگفته او حدود ۴۰ نفر از کسانی که در عروسی شرکت کرده بودند، کرونا گرفتهاند که متأسفانه ۴ نفر از این تعداد فوت کردهاند.
بهگفته او، رسوم موجود مانع از این میشود که مردم در عروسیها شرکت نکنند و از طرفی کسی حاضر نیست صبر کند و عروسی را عقب بیندازد.
«عروسیها در استان گلستان خیلی باشکوه برگزار میشود و تا جایی که من دیدم کسی هم در مراسم از ماسک استفاده نمیکند. من در هیچ مراسمی ندیدم کسی ماسک بزند و در عروسیها هم بالاخره روبوسی میکنند و نمیشود جلوی یکسری کارها را گرفت. حالا که درد کشیدن زنم را میبینم، میگویم ای کاش نرفته بودیم و به حرف مردم اهمیت نمیدادیم.»
یکی دیگر از مبتلایان هم از روزی میگوید که در یک عروسی واقع در شهریار شرکت داشتند: «موقعی که دعوتمان کردند گفتند همه موارد رعایت میشود و تونل ضدعفونی در ورودی تالار گذاشتهاند که میهمانها اول از آن عبور میکنند و بعد وارد مجلس میشوند. حتی خدمه هم با ماسک پذیرایی میکردند اما بههرحال وقتی این تعداد آدم چند ساعت در یک مکان کنار هم میمانند کار زیادی نمیشود کرد. آن هم در عروسی که بالاخره چند ساعتی را باید ماند. من خودم علائم خفیفی نشان دادم اما چند نفر از کسانی که در همان مراسم بودند از جمله مادر داماد بدحال هستند. عروسی در شرایطی برگزار شد که چند نگهبان بیرون گذاشته بودند تا مراقبت کنند محل عروسی لو نرود و برخوردی انجام نشود. ممنوع کردن برگزاری مراسم عروسی و عزا کار خوبی است اما وقتی مردم در خانهشان مراسم میگیرند یا تالارها بهصورت مخفیانه مراسم برگزار میکنند، چه کار باید کرد؟! تازه در خانه بهدلیل فضای کمتر و عدم فاصلهگذاری اجتماعی، شرایط ابتلاء مهیاتر است. ایکاش کسانی که میخواهند مراسم بگیرند، فقط کمی فکر کنند که آیا میتوانند پاسخگوی بیماری و مرگ میهمانهایشان باشند؟ خیلیها هستند که قبل از این جریان کرونا کلاً از خیر عروسی میگذشتند و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. الان هم میشود مراسم را لااقل به وقت دیگری موکول کرد.»
البته تنها مراسم عروسی نیست که قربانی میگیرد. برگزاری مراسم عزا هم تاکنون باعث ابتلای بسیاری به ویروس کووید ۱۹ شده است. از جمله در مشهد که برگزاری مراسم عروسی و عزا هر روز قربانی میگیرد: «موردی از آشنایان را سراغ دارم که خانم در مراسم ختم فامیلی شرکت کرده بود که خودش به کرونا مبتلا شد و چون با پسر و عروسش هم دیدار داشت، به آنها هم منتقل کرده است و چند نفر دیگر در همان مراسم مبتلا شدهاند که تعدادشان هم کم نیست. متأسفانه با اینکه در مشهد وضعیت قرمز است، خیلیها مراعات نمیکنند و در مراسم مختلف شرکت میکنند.»
سیمین خیاطزاده، رئیس گروه بیماریهای واگیر مرکز بهداشت آذربایجانشرقی هم عنوان کرده که بعد از برگزاری هر مراسم عروسی یا عزا در این استان حدود ۵۰ نفر مبتلا به کرونا در میان شرکتکنندگان شناسایی میشوند و این در حالی است که آذربایجان شرقی از جمله استانهای قرمز در ابتلاء به کرونا محسوب میشود.
«در زنجان آنقدر مراسم عروسی و عزا برگزار شد که آمار ۳ نفر مبتلا در روز ناگهان به ۵۰ نفر رسید و دلیل اصلیش هم همین مراسم بود. بههمین دلیل فرمانداری تمام این مجالس را ممنوع کرده است. البته اسمش است که مراسم برگزار نمیشود. مثلاً طرف مراسم عزا نمیگیرد اما مردم از شهرهای دیگر میآیند منزل متوفی و چند ساعت میمانند. در واقع همینطور پشت سر هم خانهشان پر و خالی میشود.»
این گفتههای یکی از ساکنان زنجان است که در ابتلای شیوع کرونا از جمله شهرهای سفید به حساب میآمد اما آمار ابتلاء روزبهروز در آن بالاتر رفت.
میگویند آدم باید بیشتر شریک غم دیگران باشد چون در شادی که همه هستند. در این روزها اما باید از دور شریک شادی و غم دیگران بود. کاش شادیمان دلیلی نشود برای غم دیگران.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!