میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، فارس پلاس نوشت: خبرهای کرونایی که از اغلب کشورهای جهان مخابره میشدند شباهتهای کلی داشتند؛ از کمبود تجهیزات بهداشتی و درمانی به دلیل افزایش ناگهانی شمار مبتلایان و اجرای تمهیدات اجتماعی اجباری یا توصیهای تا ماجرای تعطیلیها و قرنطینه خانگی و تلاشهای کادر درمان و ضدعفونی اماکن عمومی. بعد هم چالش بازگشاییها از راه رسید که هنوز ادامه دارد. در همه این روزها، کرونا برای جهان پرسشهای بزرگ ایجاد کرد و نمایشی بود از نحوه رفتار و تلاش انسانها برای بقا. اما ایران شرایط متفاوتی داشت. در ایران کرونا انبوه کمکهای اجتماعی را به میدان آورد؛ معلوم شد ایرانیها چه تفاوتی دارند با دیگران. درحالیکه در سایر کشورها اگر خبری بود که در رسانهها قابل مخابره باشد حد نهاییاش نواختن موسیقی برای همسایهها یا تشویق دیگران به نرمش از بالکن منزلها بود در ایران کسانی به میانه میدان آمده بودند برای ایثار مال و توان و دانش و مهارت و عطوفتشان. و جانشان کف دستشان بود؛ که ایرانیها جان میدهند برای مردمشان!
کمک مردم به مردم
کادر درمان را دیدیم و همگی شنیدیم که چهها کردند؛ جان فشاندند برای سلامت دیگران. قهرمانانی دیگر هم داشتیم؛ از مأموران پلیس و پلیس راهور تا آتشنشانان و کارمندان ادارههای خدماتی و پاکبانها و البته رانندگان تاکسیها و اتوبوسها که در دوران قرنطینه نیز در خدمت بودند و کارکنان مشاغل ضروری را به محل کارشان میرساندند. ولی فقط همینها نبودند؛ تفاوت در ایران بسیار بیش از این حرفها بود. با شیوع کرونا گروههای مردمی به میدان آمدند برای کار؛ «گروههای جهادی». هر کاری لازم بود انجام دادند؛ معابر و اماکن عمومی را ضدعفونی کردند، ماسک و گان دوختند، مواد ضدعفونی توزیع کردند، خریدهای روزمره سالمندان و بیماران را انجام دادند تا لازم نباشد از خانه بیرون بروند، بستههای ارزاق برای نیازمندان بردند، برای غسل و کفنودفن افراد فوتشده در اثر کرونا آستین بالا زدند و حتی برای برداشت محصول کشاورزانی که دستتنها مانده بودند به روستاها رفتند. پیش از کرونا ۱۲۸۰۰ گروه جهادی از ۲۲ قشر مختلف از جمله بسیجیان، دانش آموزان، دانشجویان، بانوان، پزشکان و… به همراه ۱۳ هزار گروه جهادی خدمت رسان محله محور در سراسر ایران فعال بودند و در دوران کرونا گروههای جدید هم شکل گرفتند. گروههایی کوچک و شاید موقت که مدتی خدمت کردند به مردم محله و همسایههایشان برای آنکه سختیهای کرونایی برایشان کمتر شود.
کمک مؤمنانه به مردم
بعد از مقابله با کرونا نوبت مقابله با آثار کرونا شد؛ رزمایش «کمک مؤمنانه» شکل گرفت. و این بار فقط گروهها نبودند؛ نفربهنفر پیوستند به این رزمایش در سراسر ایران. اینگونه بود که ارزاق خانوارهای آسیبدیده از کرونا و همچنین نیازمندان تأمین شد، اجاره مغازهها و کرایه منزلها بخشیده شد، قرضها و دیون پرداخت شد یا مهلتی بیشتر گرفت و البته چوب حراج خورد به اموال برخی مغازهها؛ مؤمنان به میدان آمدند برای کمک. گاهی هم مؤمنان دستبهدست هم دادند و کارهای بزرگ کردند. فقط یک نمونه اینکه در ماه مبارک رمضان بیش از یک هزار هیأت مذهبی «پویش علی یاوران» را برگزار کردند و بیش از ۳۴ میلیون وعدهغذا به ارزش بیش از ۲۶۳ میلیارد تومان و همچنین ۵۹۶ هزار بسته غذایی میان نیازمندان توزیع کردند.
خبرها زیاد بود و مجال نبود
فقط همینها نبود؛ سنگ تمام بود کار و همدلی و همیاری ایرانیها در دوران کرونا. از اهل رسانه که بپرسید، خواهند گفت که در روزهای سخت کرونا، خبرها از کمک افراد و گروهها به دیگران بهقدری زیاد بود که خبر گم میشد در میان خبرها. از دورترین شهرها و روستاهای ایران خبرهایی میآمد که مجال نبود برای انتشارشان؛ اهالی رسانه به چشم دیدند و به گوش شنیدند که هر جا کاری زمینمانده بود کسانی رفتند برای کار. و همه اینها تفاوتی بود که کرونا در ایران داشت. اگرچه رسانههای خارجی صدایش را هم درنیاوردند؛ لام تا کام هیچ نگفتند، لام تا کام. اما اتفاق افتاد و آنها که باید میدیدند، دیدند و تفاوت ایرانیها را فهمیدند.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!