میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - جواد شیخ الاسلامی: چند روزی است که میدان فلسطین تهران به پاتوق فعالین ضد اسرائیلی و حامیان مردم فلسطین تبدیل شده است. گروههای مختلفی در این چند روز با حضور در میدان فلسطین و تهیه برنامههای مختلف فرهنگی و هنری، سعی کردند مردم را با مسائل روز مقاومت و اتفاقات اخیر فلسطین آشنا سازند. یکی از نکتههای مثبت درباره این برنامهها همراه شدن آن با ضیافت افطاری بود. سفرهداری و سفرهچینی همواره مورد تشویق اهل بیت (ع) بوده است؛ چرا که سفرهداری و نشستن دور یک سفره باعث پیوند قلوب میشود. تا امروز کمتر اتفاق افتاده برنامههای حول محور فلسطین با سفرههای افطاری و مردمی همراه شود. اگر بنا است مسأله فلسطین را به مسألهای مردمی تبدیل کنیم، باید مردمی عمل کنیم و در برگزاری برنامههای مختلف از ظرفیت سفرهداری و سفرهچینی و ضیافتهای افطاری بهره بجوییم. چه خوب که بهانه دورهمی و افطاری ما، فلسطین باشد و حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم.
یکی از غرفههایی که در روزهای اخیر و در میدان فلسطین مورد استقبال مردم قرار گرفته بود، غرفه کودکان و بانوان مقاومت بود. غرفهای که با میزبانی از کودکان سعی میکرد در کنار بازی و آموزش، آنها را با مقاومت مردم فلسطین آشنا سازد. با «فاطمه صفایی» یکی از اعضا این غرفه و طراح داخلی غرفه کودکان مقاومت درباره ظرفیتهای کار فرهنگی برای فلسطین در حوزه کودکان گفتگویی داشتیم که میخوانید.
خانم صفایی، درباره غرفه کودکان و بانوان مقاومت و فعالیت آن توضیح میدهید؟
چهار روز است که غرفه کودکان و بانوان مقاومت شروع به فعالیت کرده و امشب هم شب آخر فعالیت ماست. ما در بخش کودکان میخواهیم بچهها را با مسائل مقاومت، اهداف مقاومت و با کلمه مقاومت آشنا کنیم. بچهها را با نقشه فلسطین آشنا کنیم و چشمشان را عادت بدهیم به دیدن مسجد الأقصی و دیدن ظلمهایی که به مردم و کودکان فلسطین روا میشود. خود ما سالها طول کشید تا با مسأله فلسطین و مقاومت آشنا شویم؛ برای همین دوست داریم کاری کنیم که این بچهها زودتر از ما این حرکت آشنا شوند. میخواهیم کاری کنیم که بچهها برای این سوال که «چرا باید از مقاومت حمایت کنیم؟»، جوابهای روشن و کافی داشته باشند.
با توجه به اینکه امشب آخرین شب فعالیت شما است، بگویید استقبال مردمی و استقبال بچهها از غرفه شما چطور بوده است؟
ما برای دست یافتن به هدفی که داشتیم برنامههای مختلفی تدارک دیدیم که خوشبختانه مورد استقبال بچهها هم قرار گرفت. مثلاً یکی از کارهایی که اینجا انجام دادیم روایتگری درباره اسرای کودک و نوجوان فلسطینی بود. بنرهایی توی غرفه نصب کردهایم که در آن داستان زندگی این اسرا و نحوه اسارت، آزادی و یا شهادتشان را شرح داده است. برخلاف امشب که کمی خلوتتر از شبهای قبل هستیم، شبهای قبل غرفه بسیار شلوغ بود. آنقدر غرفه شلوغ بود که ما لحظات آخر بچهها را به سختی بیرون میکردیم. چون واقعاً دیگر توان نداشتیم که از آنها پذیرایی کنیم. مربیهای ما میرفتند ولی بچهها هنوز مراجعه میکردند و میخواستند که ما با آنها کار کنیم. غرفه کودک معمولاً همین شکلی است. هرجایی که غرفه کودک حضور داشته باشد، بچهها استقبال میکنند و همین نشان میدهد کار برای کودکان ظرفیت خوبی دارد. به خصوص اینکه غرفه ما طراحی کودکانه و خوبی داشت، عکسها و نقاشیها برای بچهها طراحی شده بود و بچهها میتوانستند روی زمین بدون کفش بنشینند؛ اینها باعث شده بود که استقبال زیادی از غرفه کودکان مقاومت صورت بگیرد. دیشب هم برنامهای داشتیم که خیلی خاص و مورد توجه بچهها بود؛ برنامه ساخت مجسمه گِلی «قبة الصخره» مسجد قدس که بچهها خیلی از آن استقبال کردند. طوری که ما دیگر لوازم و توان نداشتیم که آنها را ثبتنام کنیم.
چه مربیهایی در غرفه کودکان فعالیت کردند؟ آیا هر شب از مربیهای متفاوت استفاده میکردید؟
بله. ما هرشب مربیهای خاص خودش را داشتیم. امشب مربی ما متخصص اوریگامی است و به بچهها ساخت اوریگامی را آموزش میدهد. یک مربی هم داریم که روی صورت بچهها پرچم و نمادهای مقاومت را نقاشی میکشد. شبهای قبل متخصصی داشتیم که با بچهها کار گِل انجام میدادند. شب قبل از آن هم خانم فرهاد را داشتیم که از لبنان آمدهاند و با تسلطی که روی موضوع داشتند، به خوبی درباره مقاومت و مسائلش با بچهها صحبت میکردند. بچهها از مدل صحبت کردن و ارتباطگیری ایشان خیلی خوششان آمده بود و به خوبی با ایشان ارتباط برقرار کردند.
اطلاعات کودکان درباره فلسطین چقدر است؟ فکر میکنید چقدر در انتقال اطلاعات به بچهها موفق بودید؟
خب طبیعی است که بچهها هیچ پیش زمینهای توی ذهنشان نیست. مخصوصاً که اینجا مرکز شهر است و هر کسی از هر قشری به غرفه میآید. اطلاعات درباره فلسطین آنقدر کم است که وقتی بچهها را میآورند و آنها نقشه فلسطین را میبینند، از ما سوال میکنند که این نقشه ایران است؟ به همین دلیل من فکر میکنم کار ما در این چند شب تنها یک جرقه توی ذهن بچهها است. بچههایی که به اینجا میآیند هیچ چیزی نمیدانند و اولین کلمات مقاومت را در غرفه ما یاد میگیرند. حالا بچهای هست که بیشتر پرس و جو میکند و توسط مربیها به خوبی پاسخ داده میشود، یک وقت هم بچهها تنها با الفبای مقاومت آشنا میشوند و میروند. قشری که اینجا میآیند از قشر عادی و متوسط جامعه است؛ چه از نظر اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی. بنابراین اطلاعاتی که از فلسطین و ماجرای مقاومت دارند تقریباً شبیه به هم است. ما برای اینکه به شبهات و سوالات خانوادهها پاسخ بدهیم، از آنها دعوت میکنیم تا روی صندلیهای کنار غرفه بنشینند تا درباره شبهات و سوالاتشان گفتگو کنیم. دو نفر از مربیهای ما، خانم شریعتمدار و خانم جلالی، به طور مخصوص روی پاسخ به شبهات کار میکنند. با فضایی که ساختهایم سعی میکنیم هنگامی که بچهها در حال بازی و آموزش هستند، اطلاعات بیشتری درباره فلسطین و جریان مقاومت به پدر و مادرها بدهیم.
با توجه به تجربهای که در غرفه کودکان به دست آوردید، به نظر شما کار برای فلسطین در حوزه کودک و نوجوان چقدر ظرفیت دارد؟ بعضیها معتقدند مسأله فلسطین بیشتر از فهم و درک بچهها است و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. با این نظر موافق هستید؟
جای کار در حوزه فلسطین برای کودکان بسیار زیاد است. چند روز پیش از منارههای قدس صدای مردم فلسطین به گوش ما میرسید که فریاد میزدند «هل من ناصر؟». اگر ما به بچههای خودمان این حرفها را نگوییم دوباره به سن ما میرسند و میبینیم که اطلاعات بسیار کمی درباره فلسطین دارند. درست است که مسائل فلسطین پیچیده و گاهاً سخت است، اما این بیشتر به دلیل کمکاری ماست. ضمن اینکه تلطیف اتفاقات سخت و ناراحتکننده برای همین چیزهاست. ماجرای عاشورا هم سخت و ناراحتکننده است. آیا میتوانیم بگوییم چون وقایع عاشورا وقایع تلخ و ناراحتکنندهای است، نباید درباره آن با کودکان صحبت کنیم؟ وظیفه مربی این است که درباره موضوعات مهم و سخت و پیچیده با بچهها حرف بزند و مسأله را به زبان آنها برایشان توضیح بدهد. به همین خاطر فکر میکنم میتوان درباره فلسطین با بچهها حرف زد و مسأله را برای آنها روشن کرد. زمینه کار درباره فلسطین زیاد است. اینکه ما چقدر کار میکنیم مهم است. ما سعی خودمان را کردیم تا به بچهها واقعیات را آموزش بدهیم. میدانید که در فلسطین شهدای کودک و نوجوان بسیار زیادی داریم. شهدای زیادی که زیر هفت سال هستند. یکی از کارهایی که ما کردیم این بود که عکس شهدای کودک فلسطین را چاپ کردیم و به دست بچهها دادیم. بچهها یک دقیقه به احترام این شهدا بلند میشدند و خود این در ذهن بچهها یک جرقه است برای اینکه بعدها بتوانند درباره این قضیه بیشتر پرس و جو کنند و اطلاعاتشان را بیشتر کنند.
به عنوان سوال آخر، نقش آموزش و پرورش در انتقال ارزشهای مقاومت به کودکان و دانشآموزان را چقدر میدانید؟
فکر میکنم در حال حاضر یکی دو درس درباره فلسطین در کتابهای درسی بچهها داشته باشیم، ولی به نظرم آموزش و پرورش میتواند کارهای خیلی بیشتری انجام بدهد. حداقلش این است که یکی دو روز قبل و بعد از روز فلسطین برنامههایی برای بچهها فراهم کنند تا سوالات ذهنی بچهها بدون پاسخ نماند. میتوانند در مناسبتهای مختلف مربیهایی را به مدارس دعوت کنند و از آنها بخواهند که درباره فلسطین، روز قدس، اشغالگری اسرائیل، مقاومت و دیگر موضوعات با بچهها صحبت کنند. بچهها مشتاق یادگیری هستند و اگر ما به خوبی و درستی با آنها کار کنیم، ذات آنها حامی مقاومت و ضد ظلم و اشغالگری است.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!