میرنیوز

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند 2022-12-17T14:38:05+03:30

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: اتفاقات علمی گاهی می‌توانند تا سر حد دیوانه‌کننده بودن عجیب و واقعی باشند. این بار ما از مرغی می‌شنویم که با وجود بریده شدن سرش به مدت ۱۸ ماه به زندگی ادامه داده است! این گزارش از زومیت را با همدیگر می‌خوانیم:

«۷۷ سال قبل مزرعه‌داری در کلرادو مرغی را سر برید؛ اما مرغ نمُرد و تا ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند تا به تاریخ بپیوندد.

داستان مایک، مرغ بدون سر، روز ۱۰ سپتامبر ۱۹۴۵ شروع می‌شود. در این روز، لوید اولسن و همسرش، کلارا، در مزرعه خود در حوالی شهر فروتا ایالت کلرادو مشغول بریدن سر مرغ‌ها بودند. اولسن سر مرغ‌ها را با یک ضربه تیشه قطع می‌کرد و وظیفه‌ی همسرش هم تمیزکردن لاشه‌ها بود؛ اما یکی از این ۴۰ یا ۵۰ مرغی که هرروز به‌دست اولسن سر بریده می‌شدند، سرنوشت متفاوتی پیدا کرد.

به‌نقل از بی‌بی‌سی، تروی واترز، نواده‌ی این زوج که حالا در فروتا، زادگاهش، به کشاورزی مشغول است، می‌گوید: «آن‌ها کارشان را تمام کردند؛ اما هنوز یکی از مرغ‌ها زنده بود. مرغ بلند شده بود و راه می‌رفت. ظاهراً مرغ بیچاره بی‌قرار بود. گاهی لگد می‌پراند و می‌دوید و اصلاً یک جا بند نمی‌شد.»

مرغ را برای شب داخل جعبه‌ی چوبی میوه زیر سایه‌بانی در مزرعه گذاشتند. اولسن صبح که بیدار شد، سر وقت مرغ آمد تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. او در کمال حیرت دید، مرغ سرحال و قبراق در حال قدم‌زدن است. کریستا واترز، همسر تروی، می‌گوید این‌گونه شد که مایک برای همیشه به بخشی از «تاریخچه‌ی خانواده‌ی عجیب» ما تبدیل شد.

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند

کلارا و لوید اولسن

خبرگزاری گرانج در گزارش خود نقل می‌کند مرغ جای بریدگی گردنش را زیر پرهایش فرو می‌برد و مانند مرغ‌های معمولی می‌خوابید. او حتی سعی می‌کرد با همان نیمچه گردن بریده‌اش به دانه‌ها نوک بزند. مایک بعد از مدتی کاهش وزن، دوباره افزایش وزن پیدا کرد و وزنش در دوران بدون سری از ۱٫۱ به ۳٫۶ کیلوگرم رسید.

مرغ بدون سر همچنان تعادل خوبی داشت و می‌توانست بدون افتادن، از سکوی مرغدانی بالا برود. او سایر رفتارهای عادی مرغ‌ها مانند نوک‌زدن به زمین یا گشت‌وگذار با سایر مرغ‌ها را هم داشت. به نظر سایر مرغ‌ها چندان اهمیتی به ظاهر مایک عجیب نمی‌دادند.

مرغ بدون سر هیاهوی زیادی به پا کرد

واترز داستان مایک، مرغ بدون سر را در کودکی شنیده بود. آن زمان پدرِ پدربزرگ او که از کارافتاده شده بود، برای زندگی به خانه‌ی والدین او آمده بود. این دو در اتاق‌های کنارهم می‌خوابیدند و پیرمرد که بیشتر اوقات بی‌خوابی می‌کشید، ساعت‌ها با تعریف‌کردن ماجراهای زندگی‌اش، پسرک را مجذوب خود می‌کرد. واترز می‌گوید: «او لاشه‌ی مرغ‌ها را به شهر می‌برد تا در بازار گوشت بفروشد.»

آن روز، لوید مرغ بدون سر خود را هم همراه برد. آن زمان هنوز از اسب و گاری استفاده می‌کردند. او مرغ را پشت گاری انداخت و با خود به شهر برد. در آن‌جا او با هر کسی که می‌دید، بر سر این موضوع شرط می‌بست که مرغ بدون سر زنده دارد.

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند

تروی واترز درکنار مجسمه‌ی یادبود مایک در فروتا کلرادو.

خبر مرغ بدون سر که به‌طرز معجزه‌آسایی زنده مانده، به‌سرعت در فروتا و شهرهای اطراف پخش شد. یکی از روزنامه‌های محلی خبرنگاری را برای مصاحبه با لوید اولسن به مزرعه او فرستاد. دو هفته بعد هم، سروکله‌ی شخصی به نام هوپ وید پیدا شد. او که یکی از مجریان برنامه‌های جانبی سیرک بود، برای دیدن مرغ اولسن تقریباً ۳۰۰ مایل (۴۸۲ کیلومتر) را از سالت‌لیک‌سیتی ایالت یوتا به مزرعه‌ی اولسن سفر کرده بود. هوپ وید برای اولسن پیشنهاد ساده‌ای داشت: مرغ بدون سر را برای نمایش به سیرک بیارود و از این راه پول خوبی به جیب بزند.

واترز می‌گوید: «در آن زمان (در دهه‌ی ۱۹۴۰) آن‌ها مزرعه کوچکی داشتند و وضعشان چندان خوب نبود.» لوید هم بلافاصله این پیشنهاد را پذیرفت و گفت: «سنگ مفت، گنجشک مفت! ببینیم چه می‌شود!» آن‌ها قبل از اینکه به سیرک بروند، در دانشگاه یوتا سالت‌لیک‌سیتی توقف کردند. در آن‌جا محققان مجموعه آزمایش‌هایی روی مایک انجام دادند. حتی شایعاتی در میان بود که می‌گفتند محققان دانشگاه با جراحی تعداد زیادی مرغ سعی کردند اتفاقی را بازسازی کنند که بر سر مایک آمده بود؛ اما ناکام ماندند.

همین‌جا بود که مجله‌ی لایف هم از ماجرای «معجزه‌ی مایک، مرغ بدون سر» اطلاع پیدا کرد. این نام را هوپ وید به مرغ اولسن‌ها داده بود. مصاحبه‌ی لایف با اولسن‌ها سوای شهرتی که برای خانواده و مرغ بدون سر آن‌ها به‌ارمغان آورد، جنبه‌ی دلهره‌آوری هم داشت. لوید ادعا می‌کرد سر مرغ را در شیشه‌ای نگه داشته است. مجله‌ی لایف هم گزارشی از مایک، مرغ بدون سر، منتشر کرد.

در این گزارش، عکسی از لوید به‌چشم می‌خورد که سر مایک را کنار بدن بدون سرش نگه داشته است؛ اما بعدها ساینتیفیک امریکن گزارش داد واقعیت کمی وحشتناک‌تر بوده است. ظاهراً گربه‌ی خانواده سر واقعی مایک را خورده و لوید مجبور شده بود سر مرغ دیگری را به خبرنگاران نشان دهد.

بعد از هیاهویی که مرغ بدون سر اولسن‌ها به‌پا کرده بود، لوید و کلارا به‌همراه مایک به توری در سراسر کشور رفتند. آن‌ها به کالیفرنیا و آریزونا رفتند و وقتی هم که لوید و کلارا باید برای برداشت محصولات به مزرعه خود برمی‌گشتند، هوپ وید توری در جنوب‌شرقی کشور به‌راه انداخت.

کلارا سفرهای دورودراز مایک بدون سر را به‌دقت در دفتر خاطراتش ثبت کرده است. این دفتر حالا در گاوصندوق واترز نگه‌داری می‌شود. مردم از سراسر کشور به آن‌ها نامه می‌نوشتند و درمجموع حالا حدود ۴۰ یا ۵۰ نامه از آن دوران باقی مانده است. تمام نامه‌ها آن‌طور که حدس می‌زنید، محبت‌آمیز نبودند. در یکی از نامه‌ها، اولسن‌ها را با نازی‌ها مقایسه کرده بودند. در نامه دیگری، شخصی از لوید خواسته بود مرغ بدون سر را با پای چوبی او عوض کند. جالب اینکه برخی از نامه‌ها فقط به آدرس «صاحبان مرغ بدون سر در کلرادو» پست شده بودند؛ اما همچنان راه خود را به مزرعه‌ی خانوادگی اولسن‌ها پیدا کردند.

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند

هوپ وید درکنار مایک‌، مرغ بدون سر.

بعد از سفری پرماجرا و سودآور، لوید و کلارا مایک را به فینیکس آریزونا بردند و همان‌جا و در بهار ۱۹۴۷ فاجعه اتفاق افتاد. واترز می‌گوید در فینیکس بود که مرغ بیچاره جانش را از دست داد.

با بریدن سر مرغ چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی سر مرغ بریده می‌شود، مغز کاملاً از بدن جدا می‌شود؛ اما برای مدت کوتاهی مدارهای عصبی نخاعی اکسیژن دارند. وقتی اطلاعاتی از مغز به اندام‌ها مخابره نشود، مدارهای عصبی نخاعی خودبه‌خود فعالیت می‌کنند. دکتر تام اسمالدرز از دانشگاه نیوکاسل می‌گوید: «سلول‌های عصبی (نورون‌ها) فعال می‌شوند و پاها به حرکت درمی‌آیند.»

معمولاً وقتی این اتفاق می‌افتد، مرغ دراز می‌کشد؛ اما در موارد نادری هم، سلول‌های عصبی فرمان دویدن را مخابره می‌کنند. اسمالدرز می‌گوید: «مرغ سربریده برای مدت کوتاهی می‌دود؛ اما نه برای ۱۸ ماه، بلکه بیشتر اوقات برای مدتی حدود ۱۵ دقیقه یا کمی بیشتر.»

مایک با آب و غذای مایع تغذیه می‌شد که لوید و کلارا با یک قطره‌چکان مستقیماً به درون مری او می‌چکاندند. یکی از کارهای مهمی که این زوج باید بعد از هر وعده غذا انجام می‌دادند، پاک‌سازی مخاط از گلوی مایک بود. بدین‌ترتیب، بعد از هربار غذادادن به مرغ با قطره‌چکان، گلوی او را با سرنگ تمیز می‌کردند.

لوید تا آخر عمر از اینکه مرغ تخم‌طلای خود را کُشته شرمسار بود

شبی که مایک مُرد، آن‌ها در اتاق مُتل خواب بودند که با سروصدای خُرخُر مرغ بیدار شدند که ناشی از خفگی بود. آن‌ها سراسیمه به‌دنبال سرنگ می‌گشتند؛ اما خیلی زود فهمیدند سرنگ را گوشه‌ای از محل نمایش جا گذاشته‌اند. اولسن‌ها همچنان به‌دنبال وسیله‌ی دیگری برای پاک‌کردن گلوی مرغ بودند؛ اما دیگر خیلی دیر شده بود.

واترز می‌گوید: «او سال‌ها ادعا می‌کرد مرغ را به مردی در سیرک فروخته است. او بالاخره چند سال قبل از مرگ یک شب به من اعتراف کرد که خراب‌کاری کرده و اجازه داده است مرغی که حکم مرغ تخم‌طلای قصه‌ها را داشت، در دستانش جان بدهد.»

لوید هیچ‌وقت نگفت با لاشه‌ی مایک چه کار کرده است؛ اما واترز می‌گوید: «حاضرم شرط ببندم که او را در جایی بین این‌جا و فینیکس در همان جاده پرت کرده تا خوراک کایوت‌ها شود.»

مایک چطور بدون سر زنده ماند؟

مایک که پرورش پیدا کرده بود تا روزی مرغ سرخ‌کرده شود، دوران خوبی داشت؛ اما او چطور توانست این همه مدت بدون سر زنده بماند؟ آنچه دکتر تام اسمالدرز، متخصص مرغ در مرکز رفتار و تکامل دانشگاه نیوکاسل را شگفت‌زده کرده، این است که مایک با قطع سر به‌طور معجزه‌آسایی تا حد مرگ خون‌ریزی نکرد. توضیحِ اینکه مرغ توانست بدون سر به زندگی خود ادامه دهد، آسان‌تر است. اگر انسان سر خود را از دست بدهد، تقریباً کل مغز را هم از دست داده است؛ اما برای مرغ وضعیت متفاوت است.

اسمالدرز می‌گوید: «از اینکه ببینید چه مقداری از مغز مرغ جلو سرش قرار دارد، تعجب می‌کنید.» او توضیح می‌دهد که بیشتر قسمت‌های مغز پرندگان پشت جمجمه و پشت چشم‌ها قرار دارد. گزارش‌ها حاکی از آن است که منقار، صورت، چشم و گوش مایک با ضربه تیشه از بدن جدا شده بود؛ اما اسمالدرز تخمین می‌زند تا ۸۰ درصد از مغز او و تقریباً هرآنچه بدن پرنده را کنترل می‌کند، ازجمله ضربان قلب، تنفس، ولع و هضم کاملاً سالم باقی مانده بودند.

در آن زمان، گفته می‌شد مایک به‌دلیل اینکه قسمتی یا تمام ساقه مغزش به بدنش چسبیده، جان سالم به‌در برده است. از آن زمان، علم تکامل یافته و آنچه در آن دوران به ساقه‌ی مغز می‌گفتند، درواقع بخش زیادی از مغز به‌حساب می‌آید. اسمالدرز می‌گوید بیشتر مغز پرندگان در همان جایی است که قبلاً به‌اشتباه به آن ساقه مغز می‌گفتند. در همین حال، نام‌هایی که در اواخر قرن نوزدهم به بخش‌هایی از مغز پرندگان داده شده بود، همگی درواقع معادل‌هایی بودند که از مغز پستانداران گرفته شده و کاملاً اشتباه بودند.

بسیاری از اهالی دهکده سعی کرده بودند با بریدن سر مرغ‌های خود، نمونه دیگری از مرغ بدون سر زنده بسازند؛ اما موفق نشدند. اسمالدرز برای ناکامی آن‌ها هم توضیح دقیقی ندارد. به‌نظر می‌رسد بریدگی گردن مایک در جای مناسبی بوده و لخته‌شدن خون هم به‌موقع اتفاق افتاده است تا مایک خون‌ریزی زیادی نکند.

تروی واترز مشکوک است که پدر پدربزرگش بارها سعی کرده با سر بریدن مرغ‌ها موفقیت گذشته را تکرار کند. به‌هرحال، خیلی از اهالی و همسایه‌های لوید این کار را کردند. یک بار همسایه‌ای که درکنار جاده زندگی می‌کرد، تمام مرغ‌هایی که در حراجی گذاشته شده بود، خرید و با یک شِل آب‌جو سراغ لوید آمد. مرد می‌خواست با رشوه‌دادن به لوید راز موفقیتش را بداند.

مرغی که ۱۸ ماه بدون سر زنده ماند

مایک در یکی از نمایش‌های خود در سیرک محلی می‌رقصد

واترز می‌گوید: «یادم می‌آید او (لوید) با خنده به من می‌گفت که همیشه آخر هفته‌ها از این و آن نوشیدنی مجانی می‌گرفت؛ چون همسایه ما مطمئن بود با داشتن یک مرغ بدون سر زنده حسابی پولدار می‌شود.» حسابی پولدار تصور بسیاری از اهالی فروتا از وضع خانواده‌ی اولسن پس از معجزه مایک بود؛ اما به‌گفته‌ی واترز، این ماجرا کمی با چاشنی اغراق آمیخته بود.

مایک در اوج شهرت هر ماه ۴,۵۰۰ دلار (معادل ۵۴,۰۰۰ دلار فعلی) درآمد داشت. اولسن‌ها ارزش مایک را ۱۰,۰۰۰ دلار (معادل ۱۲۱,۰۰۰ دلار فعلی) تخمین زده بودند و از هرکسی که مرغ بدون سر را تماشا می‌کرد، ۲۵ سنت می‌گرفتند. مایک با داشتن مدیر برنامه‌ها حتی وارد کتاب رکوردهای گینس هم شد.

واترز می‌گوید: «لوید با پولی که به‌دست آورده بود، یک دستگاه بسته‌بندی علوفه و دو تراکتور خرید تا ماشین‌آلات مدرن را جایگزین اسب و قاطرش کند. شاید تنها کالای تا حدی لوکسی که لوید خریده باشد، همان وانت شورولت مدل ۱۹۴۶ او باشد.»

واترز یک بار از لوید اولسن پرسید که «آیا در آن دوره به او خوش می‌گذشت؟» و پدر پدربزرگش جواب داده بود: «چه‌جور هم! وقتش را داشتم تا سفرهای زیادی به گوشه‌وکنار بروم و جاهایی از کشور را ببینم که احتمالاً غیر از آن به عمرم نمی‌دیدم. توانستم به وضع تجهیزات کشاورزی مزرعه هم برسم و همه را نونوار کنم؛ اما این‌ها مال گذشته است.» لوید باقی عمر را با کشاورزی گذران زندگی کرد.

منبع : خبرگزاری مهر


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار مجازی

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
2023-09-07T17:16:53+03:30
«هر چه داریم از امام حسین(ع) داریم. زندگی‌مان مال امام حسین(ع) است. این کار هم بساط هر سال است، این مغازه پدرمان است که خادم و عاشق امام حسین (ع) بود. ما هم ...

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!
2023-09-04T15:36:59+03:30
فیلتر کردن بسترهای مختلف فضای مجازی در سطح جهان مسئله تازه‌ای نیست؛ از جنوب غرب آسیا که شدت فیلترینگ در آن بیشتر است گرفته تا چند قاره آن طرف‌تر در کشور کانادا.

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!
2023-09-03T13:30:14+03:30
هنگام تماشای اعزام زائران افغانستانی اشک می‌ریختند؛ گویا دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند و انگار بدرقه اربعینی‌ها، به مناسک جاماندگان تبدیل شده باشد، جاماندگ...

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
2023-08-26T10:01:16+03:30
«مشکل زائران افغانستانی ارتباط چندانی به ایران ندارد؛ مربوط به دولت افغانستان است که اربعین برایش در اولویت نیست و متولی دولتی برای زیارت اربعین ندارد، بنابر...

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
2023-08-15T14:21:28+03:30
حبیب‌الله حاجی‌زاده، سال‌ها است بدون اینکه کسی از او بخواهد یا حقوقی دریافت کند از جنگل‌ها مراقبت می‌کند: «ما نه می‌گذاریم آتش به جان جنگل بیفتد، نه می‌گذاری...

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
2023-08-14T13:07:53+03:30
شبکه‌های اجتماعی این روزها چالش‌هایی را رواج می‌دهند که مبنای علمی ندارند، دنبال جذب مخاطب هستند و سعی دارند القا کنند: «شما تنها با شرکت در چالش‌ها، به یک ا...

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!
2023-08-12T13:01:13+03:30
همسایگان زندان «رجایی شهر» بعد از تخلیه از این ندامتگاه، بیش از آنکه از سال‌ها همجواری با آن شکایت کنند، به فکر آینده بودند: «ما از مسئولان پارک و هتل نمی‌خو...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی
2023-08-07T20:23:55+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!
2023-08-07T15:57:38+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر
2023-08-01T14:43:59+03:30
روزنامه «جوان» در گزارشی به ماجرای جر و بحث اخیر نماینده مردم تربت‌جام در مجلس با کاربران توئیتری پرداخت.

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-29T00:24:02+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-26T10:37:22+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»
2023-07-26T09:43:56+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید که نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!
2023-07-23T11:03:54+03:30
«مجید دستانی» از 12سال ماشین‌نویسی در محرم می‌گوید که با رفقایش، خودروها را با خط خوش مزین به نام اباعبدالله(ع) می‌کنند،خودروهایی که تا مدت‌ها مثل بیلبوردهای...

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!
2023-07-20T12:18:55+03:30
روزنامه «همشهری» در گزارشی به تبلیغات اخیر برخی شرکت‌ها برای اعطای وام بدون ضامن پرداخت و ابعاد غیرقانونی بودن آن را شفاف کرد، این گزارش همچنین توضیحاتی دربا...

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 
2023-07-20T11:38:56+03:30
خودرو را پارک کردم و به محل گودبرداری برگشتم و پرسیدم اینجا قبلاً پمپ بنزین نبود؟ جوابشان حافظه تصویری‌ام را تأیید کرد: «پمپ بنزین بود! دیگر نیست؛ حالا قرار ...

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
2023-07-19T13:19:04+03:30
می‌گویند نوشیدن چای داغ در لیوان‌های پلاستیکی احتمال ابتلاء به سرطان را افزایش می‌دهد؛ اعتراضی نیست! فقط ای کاش طعم چای بعد از روضه را عوض نکند. کافی است چای...

بازندگان کنکور!

بازندگان کنکور!
2023-07-16T13:07:00+03:30
روزنامه «جام جم» در گزارشی به تاثیر شرایط جغرافیایی و شکاف طبقات اجتماعی بر قبولی رشته‌های دانشگاهی در دهک‌های مختلف جامعه پرداخته و از دهک‌های ضعیف به عنوان...

جایی برای درمان درد دیدن!/ چشم‌ها؛ قدردان دست‌های روشنایی‌بخش

جایی برای درمان درد دیدن!/ چشم‌ها؛ قدردان دست‌های روشنایی‌بخش
2023-07-16T13:06:59+03:30
پیر و جوان ندارد، تقریباً همه باندی به چشم دارند و دستی به در و دیوار! اینجا همه درد چشم دارند؛ درد بینایی! و ضیا با تخصص خود به چشم‌ها نور روشنایی می‌بخشد، ...

چگونه دختران دهه‌هشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟

چگونه دختران دهه‌هشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟
2023-07-16T10:54:01+03:30
روزنامه «همشهری» به سراغ یکی از محله‌های تهران رفت که در آن دختران دهه هشتادی با برگزاری مراسم عروسی از آغاز سنین نوجوانی باعث و بانی امر خیر می‌شوند. ​​​​​​​

جهان‌شهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است

جهان‌شهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است
2023-07-11T14:22:15+03:30
تاجیک، تمام روز لحظه‌ای استراحت نکرده و در مسیر شلوغ «مهمونی ۱۰ کیلومتری» خدمت کرده اما در دل حسرت می‌خورد که کاش تمام شیعیان دنیا می‌توانستند در جشن بزرگ ام...

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!
2023-07-07T14:28:52+03:30
حرف آخر را یکی از خادمان می‌زند: «یادتان نرود؛ قرار است یکی از بزرگ‌ترین کارهای دنیا را انجام بدهیم. تا صبح شنبه کسی حرف از خواب و خوراک نزند، بعد از مراسم ه...

«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!

«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
2023-07-06T12:22:13+03:30
حسن صلواتی چند سالی است که با همراهی دوستان عکاس و هنرمندش یک حرکت جذاب را شروع کرده است؛ فروش عکس‌ها به نفع بچه‌های محروم! امسال هم سفره پیتزای آنها به عشق ...

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
2023-07-04T14:22:10+03:30
«سر بر دامن ماه» از طریق برش کمتر دیده‌شده تاریخ یعنی زندگی امام هادی (ع)، قدم به روایت غیبت امام زمان (عج) می‌گذارد و در این میان شخصیت «بانو حُدیث» مادربزر...

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
2023-07-04T09:42:14+03:30
«سر بر دامن ماه» از طریق برش کمتر دیده‌شده تاریخ یعنی زندگی امام هادی (ع)، قدم به روایت غیبت امام زمان (عج) می‌گذارد و در این میان شخصیت «بانو حُدیث» مادربزر...

کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقه‌ای با مهاجران

کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقه‌ای با مهاجران
2023-06-28T08:48:35+03:30
اواخر خرداد هر سال با پایان مهلت کارت‌های آمایش، حساب‌ بانکی مهاجران افغانستانی برای مدتی نامعلوم مسدود می‌شود؛ اقدامی که بیش از یک دستورالعمل مدیریتی، اعمال...

عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می‌گفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!

عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می‌گفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!
2023-06-27T01:41:38+03:30
سال‌های زیادی از زمانی که به اسماعیل‌نژاد می‌گفتند «قدت کوتاه است، به درد دویدن نمی‌خوری» می‌گذرد اما او امروز رکورددار دوی سرعت در ایران است و رویای کسب مدا...

عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا

عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا
2023-06-11T12:21:13+03:30
«عکاس خبری دشمن کسی نیست! باید به این آگاهی برسیم که عکاس، ثبت‌کننده تاریخ است و قرار نیست نگاه پررنگ سیاسی داشته باشد، دغدغه جدی عکاسان این است که در هر شرا...

غنی‌سازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان با آژانس بین‌المللی انرژی تعامل داریم

غنی‌سازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان  با آژانس بین‌المللی انرژی تعامل داریم
2023-06-11T00:00:47+03:30
محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی گفت غنی‌سازی‌های با خلوص بالا برای این صورت گرفته تا تحریم‌ها لغو شوند، هدف قانونگذار هم همین بوده که اقدام راهبردی برای ل...

چرا راه آهن رشت - آستارا کلیدی‌ترین پروژه ریلی کشور است؟

چرا راه آهن رشت  - آستارا کلیدی‌ترین پروژه ریلی کشور است؟
2023-05-18T11:13:51+03:30
کریدور شمال - جنوب یک مسیر اقتصادی مهم و استراتژیک برای ترانزیت بار میان هند، روسیه و شمال اروپا از طریق ایران است که راه‌آهن رشت - آستارا به عنوان حلقه مفق...
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)