میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: قصه مهاجرین افغانستانی و شور و شوقشان نسبت به اربعین قصهای شنیدنی و خاصه این روزها «دیدنی» است. اگر سری به محله گلشهر مشهد بزنید، که محل سکونت بسیاری از مهاجرین افغانستانی مقیم ایران است، میبینید که مشتاقان زیارت اربعین در اکثر ساعات شبانه روز خودشان را در کوچه و خیابانهای گلشهر رساندهاند و هر یک به نحوی پیگیر رفع و رجوع مسائل سفر اربعین هستند. بسیاری از این جمعیت چندین هفته است که برای گرفتن گذرنامه و پاسپورت و برگه گذر موقت اقدام کردهاند و مدتهاست که منتظر جواز اربعین هستند. اما آنها که گذرنامهشان را دریافت کردهاند، در تکاپوی تهیه سواری به سمت مرز هستند. «فلکه دوم گلشهر» از ساعات ابتدایی صبح تا ساعات انتهایی شب میزبان زائران و مسافرانی است که برای تهیه ماشین در این نقطه از گلشهر تجمع میکنند.
به محض اطلاع از حال و هوای اربعینی گلشهر خودم را به فلکه دوم و «بازار شلوغه» گلشهر رساندم تا با زائران افغانستانی اربعین گپ و گفت کنم و از چند و چون حالشان بپرسم. با دیدن آنچه در این چند ساعت مشاهده کردم، باید بگویم که به اربعین مهاجرین افغانستانی غبطه میخورم و امیدوارم اندکی در ثواب زیارت آنها شریک باشم. مردمی که با سختیهای فراوان خودشان را از چند هفته زودتر آماده اربعین میکنند و برای تهیه مقدمات سفر مشکلات فراوانی دارند. این روزها گلشهر از همیشه شلوغتر و پر تکاپوتر است؛ به هوای زیارت اربعین!
من بچه گلشهرم!
سیدعلیرضا حسینی که خودش را ابتدا «بچه مشهد» و بعد «مهاجر افغانستانی» معرفی میکند میگوید: من یک ساله بودم که به ایران آمدیم. کلاً ۷ نفر هستیم و همه اینجا هستیم. من از سال ۹۰ تا امروز ۵ بار به اربعین رفتم. اگر امسال هم بروم بار ششم است. سالهای اول ویزا را خیلی دیر میدادند؛ گاهی یک روز قبل از اربعین. اما امسال ویزا و گذرنامهها اگرچه نه خیلی زود، ولی بهتر از سالهای قبل است. سالهای پیش وقتی به نجف میرسیدیم مواکب جمع شده بود و حال و هوای اربعینی کم شده بود. امسال ویزا و پاسپورت و گذرنامهها زودتر صادر شده، ولی مشکل حمل و نقل باعث شده در روند تحویل برگههای عبور و رفتن به مرز مشکلات زیادی به وجود بیاید. مثلاً الآن سه چهار روز است که پاسپورت نمیدهند. برای همین از بعضی کاروانها یک عده پاسپورت گرفتهاند و یک عده نه. به خاطر همین کاروان از هم پاشیده است یا سفر خانوادگی افراد به هم خورده است.
پول اربعین را قرض کردم
او درباره حال و هوای اربعینی گلشهر میگوید: در این ایام گلشهر و همه مردم به جنب و جوش میافتند. حس راکد قبلی نیست. همه میافتند دنبال کفش و دمپایی و ماشین. سه چهار هفته قبل از اربعین رانندهها و مردم میریزند توی فلکه دوم و هرکسی دنبال کار خودش است. تا روزهای نزدیک به اربعین هرروز شلوغتر میشود. چون قیمت اتوبوس و ماشینهای شخصی تقریباً یکی است، مردم ماشین شخصی کرایه میکنند که واقعاً هم زیاد است. الآن هزینه هر نفر، بسته به نوع ماشین، تا مرز از یک میلیون و پانصد تا دو میلیون هست. خب این هزینه برای مردم خیلی زیاد است. خود من طلبه هستم و به سختی پول این سفر را جمع کردم. اولاً شهریه دو سه ماه گذشتهام را کنار گذشتم، بعد هم که دیدم باز پول کم دارم دو سه میلیون وام و قرض گرفتم. یعنی شهریه ماههای بعد را هم باید بدهم به وام و قرض!
مهمترین مشکل؛ هزینه رفت و برگشت از مرز
حین صحبت درباره مشکلات سفر زائرین افغانستان بودم که دیدم دورمان شلوغ شده است! زائران اربعینی گلشهر با دیدن من که در حال مصاحبه با زوار بودم، اطرافم جمع شده بودند و میخواستند مشکلات سفرشان را بازگو کنم. از آنها خواستم خودشان کسی را معرفی کنند. پیرمردی با صفا را جلو انداختند و گفتند «این خوب حرف میزند». با پیرمرد احوالپرسی کردم و از او خواستم حرف دل مهاجرین را بیان کند. پیرمرد با صفا شروع کرد و گفت: مشکل اصلی الآن کرایههای ماشین است که خیلی سنگین است. دلالهای ماشین برای رفت و برگشت هر نفر نزدیک ۴ میلیون دریافت میکنند. خیلی ظلم میکنند. شرایط واقعاً سخت شده است. برای ما که ۵ نفر هستیم، باید برای رفت و برگشت نزدیک ۲۰ میلیون تومان خرج کنیم. چطور این هزینه را جور کنیم؟ خود ما هزینه اربعین را قرض کردیم.
کارگری که روزی ۲۰۰ هزار تومان کار میکند، ۵ میلیون برای اربعین قرض کرده
او درباره حال و هوای این روزهای گلشهر هم با شوق تمام صحبت کرد و گفت: درباره این روزهای گلشهر اصلاً نمیتوان صحبت کرد. عشق امام حسین (ع) هوای مردم را برداشته است. عشق از جگر مردم بلند میشود. مردم دارند قرض میکنند تا به کربلا بروند. ولی برای خیلیها هنوز دفترچه صادر نشده است. هرجا میرویم میگویند خبر میکنیم. توی دفتر کفالت ما برای هیچکس هنوز دفترچه صادر نکردهاند. خود من ۴۰ روز است که ثبتنام کردهام ولی هنوز خبری نشده است. خدا شاهد است که خود من دو میلیون تومان قرض کردم! شغلم هم کارگری سر فلکه است؛ کارگری و بنایی است. با اینکه از قشر ضعیف هستیم، برای اربعین پول قرض کردم. وگرنه من حتی برای قابلیپلو تا حالا پول قرض نکردم که بخورم! خلاصه اینکه مردم افغانستان با عشق امام حسین (ع) زندهاند. اصلاً مکتبشان مکتب امام حسین (ع) است. کارگری که روزی ۲۰۰ هزار تومن کار میکند ولی برای اربعین ۵ میلیون تومان قرض میکند، چه چیزی جز عشق تکانش میدهد؟
مهاجرین فقط یک بار در سال میتوانند بروند کربلا
آن طرفتر دو تا جوان کم سن و سال ایستادهاند و دارند درباره اربعین حرف میزنند و مشخص است که نگران ماشین هستند. نزدیکشان میشوم و میخواهم حرف بزنند. مصطفی درباره شغلش و خودش و اربعین امسالش میگوید: «من کار ساختمانی میکنم؛ کارگربنا! خدا شاهد است که برای این اربعین هرچقدر توانستم زور زدم و توانستم دو میلیون تومان کنار بگذارم. وقتی دیدم پولم کم است ۴ میلیون دیگر قرض کردم. به خدا دروغ نمیگویم. قرض کردم تا بروم اربعین. البته این بار دومی است که میخواهم مشرف شوم». بعد اشاره به دوستش میکند و میگوید علیرضا سال اولی است که میخواهد بیاید اربعین. به علیرضا سلام میکنم و میپرسم «چرا با اینهمه سختی تصمیم دارید به کربلا بروید؟». جواب میدهد: برای اینکه مردم مهاجر فقط یک بار در سال میتوانند به کربلا بروند و آن هم اربعین است. یعنی در دیگر ایام سال ما حتی نمیتوانیم از کشور خارج شویم، چه برسد به کربلا. برای همین باید از این فرصت استفاده کنیم و برویم. البته همین زیارت هم برای مردم مهاجر سخت است. اینجا در گلشهر همه مردم از قشر ضعیف هستند. عموماً کارگر هستند. این مردم با سختی تمام پول درمیآورند و کنار میگذارند و قرض میکنند تا توی محرم و صفر به اربعین بروند. کاش کسانی که به زائرین خدمات میدهند فکری به حال رفت و آمد زائرین افغانستان هم بکنند. الآن یک خانواده چهارنفره برای رفتن به مرز باید نزدیک ۸ میلیون هزینه کند. سالهای قبل اربعین ارزانتر بود، ولی امسال همه چیز گران شده.
اربعین مهاجران افغانستانی، نیازمند توجه بیشتر مسئولین
با هرکس صحبت میکنم هم به خلوص شیعیان افغانستان غبطه میخورم و هم ناراحت میشوم که چرا با وجود اطلاع مسئولین از سیل مشتاقان اربعین، خدماتی که باید به آنها ارائه نمیشود. چندروز تا اربعین بیشتر نمانده و هنوز برای بسیاری از متقاضیان افغانستانی اربعین گذرنامه صادر نشده است. از یک خانواده چهار نفره برای یک نفر صادر شده، ولی برای دیگران نه. همین اتفاق باعث میشود برنامههای سفرشان برهم بخورد یا لغو شود. بعضی خانوادههای مهاجر بلیط اتوبوس و قطار تهیه کرده بودند ولی به علت اینکه برای بعضی از آنها هنوز گذرنامه و پاسپورت صادر نشده، تمام بلیطهایشان سوخته است. از طرفی افراد زیادی هستند که آمادگی لازم برای گرانی کرایه ماشین تا لب مرز را نداشتهاند و حالا پول کم دارند. خلاصه اینکه با هرکسی که در گلشهر صحبت کنیم، هم از اینهمه شور و شوق مهاجرین افغانستانی سرزنده و بانشاط میشویم، هم بابت بعضی مشکلات و گرفتاریها ناراحت. اما مهمترین نکته درباره حال و هوای اربعینی محله گلشهر مشهد این است که این مردم عاشق اباعبدالله (ع) و کربلا هستند. مهاجرینی که جزو اقشار ضعیف جامعه و با درآمدهای بسیار حداقلی و انبوه مشکلات زندگی میکنند، اما چیزی از عشقشان به امام حسین (ع) کم نشده، بلکه افزون نیز شده است. امیدواریم با حل شدن موانعی که امسال و سالهای گذشته شاهد بودیم، در سالهای آینده اربعینِ پرشورتر و زیباتر و جهانیتری داشته باشیم.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!