میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: منقبتخوانی یکی از آداب، رسوم و سنن پایدار جامعه ادبدوست افغانستان به خصوص شیعیان است. سنتی که خیلی از شیعیان افغانستان تشیع خود را مدیون آن هستند. سنتی که مقولات و معارف دین و مذهب را به مدد هنر و مهارت، به عواطف انسانی گره میزند و آن را بیمه میکند. هر جا معارف با عواطف گره خوردند، احتمال مانایی آن معارف در وجود انسان بیشتر شده است و عمق آن معارف و ارزشها نیز بیشتر. هنر منقبتخوانی در میان شیعیان افغانستان چنین شرایط و ویژگیهایی دارد.
سید علیرضا صالحی، خبرنگار افغانستانی سال گذشته گفت و گویی با منقبتخوانان بزرگ این کشور انجام داده است که به خوانش یکی دیگر از این گفت و گوها میپردازیم.
استاد «سخیداد یعقوبی»، رئیس مجمع منقبتخوانان افغانستان و متولد ولایت میدانوُردک است. ایشان شاگرد استاد «محمد ابراهیم ذکا» از شاعران و منقبتخوانان بزرگ و معروف کابل است و چندین دهه است که در کابل و بخصوص چَنداول مجالس منقبتخوانی دارند.
آقای یعقوبی، از چه زمانی منقبتخوانی را شروع کردید؟
تقریباً ۶۷ سال در این رشته هستم که حدود ۵۰ سال شاگرد استاد محمد ابراهیم ذکا بودم. او یکی از شاعران معروف اهل بیت (ع) در شهر کابل بود، شاعر معروفی که توانست در زمان ظاهرشاه کتابی به اسم منقبتخوانی را به چاپ برساند. تمام مجتهدینی که در عرصه علم و فرهنگ در آن زمان حاضر بودند، همه کتاب او را تأیید کردند. البته مرحوم مغفور، شادروانِ جنتمکان، رهبر اسلام، آقای خمینی (ره)، این کتاب را امضا نکردند و گفتند: من این کتاب را زمانی امضا میکنم که خود شخص را ببینم. اسم کتابِ استاد ذکا، «خزائن الاشعار» و حاوی ۴۰۰ قصیده بود. او از مردم ترکمن از ولایت پروان بود که بیشتر زندگیاش را در مزار شریف گذرانده بود. ایشان به ایران سفر کرد و در آن سفر آقای خمینی (ره) را ملاقات کرد و موفق شد تا آقا کتابش را امضا کند و به چاپ برساند. در آن زمان کتابش در هزار جلد چاپ شد که به یاد دارم در زمان ظاهرشاه هزینه این کتاب سهونیم لَگ، ۳۵۰ هزار افغانی، بود که آن زمان پول خیلی زیادی بود. رشته منقبتخوانی بیش از صد سال است که در افغانستان رواج دارد و نسبت به دیگر کشورها، در افغانستان بیشتر است.
در حال حاضر وضعیت این هنر در افغانستان چگونه است؟
تقریباً هفت سال پیش بود که توانستیم رشته منقبتخوانی را در افغانستان و در دولت با مجوز وزارت عدلیه، به رسمیت بشناسانیم. یک مجمعی از منقبتخوانان تشکیل دادیم که انتخابات صورت گرفت؛ تمام منقبتخوانان یکجا شدند و چند تن از دوستان خود را انتخاب کردند و بنده حقیر نیز به عنوان رئیس مجمع منقبتخوانان افغانستان تعیین شدم و توانستیم مسلک منقبتخوانی را در افغانستان شهرت بیشتری بدهیم. ما هر روز و شب، در تمام روزهای هفته، در نقاط مختلف شهر کابل مجلس منقبتخوانی داریم. الآن توفیقات بیشتر شده است. سابقا برای یادگیری منقبتخوانی سواد وجود نداشت، اکثریت منقبتخوانان ما شاگرد نانوا یا از کسبه و افرادی محروم از سواد بودند. اینها درس میگرفتند، بدون اینکه سواد داشته باشند! الآن هم منقبتخوانانی داریم که همینطور روی خط، آموزش داده شدند و اینها یاد گرفتند و سواد هم نداشتند. به لطف خدا اخیراً توانستیم کلاسهای آموزشی برای منقبتخوانی دایر کنیم که چَندوال و مسجد مقر ماست. تعدادی شاگردِ فارغالتحصیل هم داریم که به آنها مدرک هم دادهایم. منقبتخوانان از اشعار شعرای قدیمی و معاصر در منقبتخوانی استفاده میکنند. از قدیمیها شاعرانی چون ابن حسام، ابن شباب، بیدل، پروین اعتصامی، نظامی گنجوی، حافظ، مولوی و سعدی و از شاعران معاصر هم کسانی مثل استاد صفر احمدی. اکثریت منقبتخوانانِ کابل از شعرهای ایشان استفاده میکنند.
آیا برای آموزش منقبتخوانی کتاب خاصی دارید؟
ما اینجا کلاس داریم ولی کتابِ آموزشی خاصی برای منقبتخوانی نداریم. کتابهای شعرا بسیار زیاد است. زمانی که اینها خواننده شدند و خودشان به جایی رسیدند، میتوانند به انتخاب و ذوق خودشان از کتابهای شعرا استفاده کنند. در قدم اول باید اینها کلاس ببینند و درس بگیرند و از احکام منقبتخوانی باخبر بشوند. البته منقبتخوانی به تنهایی کافی نیست و ما تلاش میکنیم اینها از ابتدای کار با همه مسائل دینی آشنا شوند و بعد منقبتخوانی کنند.
استقبال مردم از کلاسهای شما چطور است؟
در قدیم بسیار کم بود، در کل کابل تقریباً شش هفت مجلس بوده است ولی الآن ۳۵ مجلس تنها در شهر کابل وجود دارد. در هرات و قندهار هم شاعران مختلفی هستند، البته بیشتر آنها در کابل هستند. در کابل رشد اینگونه مجالس بیشتر است. مجلسی که روزهای جمعه خودم در بارگاه «ابوالفضل العباس» در شهر کابل دارم، گاهی اوقات تا پنج شش هزار نفر هم میرسد، اما به طور عادی ۱۵۰۰ نفر را هر جمعه داریم که برای فراگیری منقبتخوانی حضور پیدا میکنند. شاید حدود دویست سیصد نفر از این تعداد سنشان بالاتر از ۳۵ سال باشد، وگرنه بقیه افراد از میان جوانان هستند.
برنامهای دارید که رسم منقبتخوانی را در بین جوانان گسترش دهید؟
بله. در این رشته ما مکتب داریم، میخواهیم اول مکتبی شود. قبلاً اشخاص فقط نزد استاد شاگردی میکردند ولی الآن آموزش توسط مدرسه است. استاد هم شکر خدا زیاد است که برخی از آنها سابقه پنجاه شصت سال منقبتخوانی دارند. مسئولیت هر مجلس بر عهده یک استاد است، یعنی ۳۵ استاد خاتِم و ۳۵ مجلسدار در شهر کابل وجود دارد که در منزل شخصی یا در مسجد یا در زیارتگاه هستند. هر جایی استاد مخصوص به خود را دارد که روند منقبتخوانی را پیش میبرند. همه اساتید کابل با ما هماهنگ هستند و همین ۳۵ مجلس که در شهر کابل هست تحت نظر انجمن منقبتخوانان افغانستان است. تقریباً همه جلسات منقبتخوانی کابل تحت نظر و هماهنگ با ما هستند و منقبتخوانی نداریم که با ما هماهنگ نباشد. ما مدرسهای ساختیم و مجالس را رسمی کردیم و هر شاگردی که به طور رسمی عضو مجموعه باشد ماهانه پنجاه افغانی از او حق عضویت میگیریم. این پولها جمع میشود و رسماً در بانک واریز میشود. ما میتوانیم از این پول به طریقی استفاده کنیم، مثلاً منقبتخوان مریض میشود و باید عیادتش برویم یا مشکلات مالی دارد، در این صورت میتوانیم از طریق انجمن مشکلش را حل کنیم. مثلاً منقبتخوانانی که رسمیت دارند و در این حق عضویت شریک هستند، اگر زمانی مقدار پولی احتیاج داشته باشند، ما میتوانیم از پول انجمن قرضالحسنه بدهیم و دوباره آن پول را از آنها پس بگیریم.
اگر بخواهید نام چند تن از اساتید منقبتخوانی افغانستان را بگویید، چه کسانی را بیان میکنید؟
از جمله اساتید بزرگ فعلاً استاد صفر احمدی، حاجی محمد بسم الله، استاد دُرمحمد، حاجی حیدری، سید اسماعیل محبتزاده و فضل الله هستند که هر کدام از این اساتید چند جلسه را اداره میکنند و مدیریت تمام جلسات به دست بنده است. اکثر اساتید قدیم فوت کردهاند. از اساتید قدیم که در شهر کابل داشتیم؛ خلیفه جانمحمد، ابراهیم جَوکَر، استاد بیضا، استاد معذوری، سیدحسن مهندس و ابراهیم ذکا بودند که همه فوت کردند. از جمله ریشسفیدانی که نزدیک صد سال عمر دارند استاد «محمد امان کیمیا» هستند که تقریباً صد سال عمر دارند.
آیا زمانی بوده که منقبتخوانی در کابل تعطیل شده باشد؟
نه، در هر شرایط سختی که وجود داشته، حتی زمانی که طالبان در دهه هفتاد وارد کابل شدند، من حتی یک مجلس را تعطیل نکردم. خود وزیرانشان به مجلس ما مراجعه کردند. همان روزی که رئیس جمهور، دکتر نجیب آخرین رئیس جمهور کمونیستی را، آویزان کرده بودند، من مجلسم را برگزار کرده بودم. وزیر اطلاعات و فرهنگ و وزیر معارف طالبان آمدند، مجالس ما را دیدند و از همان روز به بعد با ما یک معاهده امضا کردند و گفتند حتی به ما ۵۰ سرباز مسلح میدهند تا مجلس برگزار شود. البته باید بگویم کسی که با ما همراهی کرد، خودش از جمله مردم خانقاه و از بزرگان بود. ما در شرایط سختِ دوران طالب هم مجلسمان را حتی یک روز تعطیل نکردیم! دوره کمونیستها مستقل بودیم و آنها با ما کاری نداشتند، چون رشته منقبتخوانی به سیاست کاری نداشت. ما وظیفهمان را عمل میکردیم و همیشه تلاش میکنیم وحدت بین مسلمین باشد. همین الآن ۳۵ درصد از اهالی جلسه ما را اهل سنت تشکیل میدهند. ما توانستیم از طریق انجمن منقبتخوانی یک نفر از اهل سنت را با هزینه دوستان به کربلا بفرستیم که ایشان کربلا را زیارت کردند. وقتی برگشتند برایش گوسفند هم قربانی کردیم.
روابط شما با اهل سنت چگونه است؟
خوب است، مشترک هستیم، در مولودی و مراسماتی که دایر میکنیم از آنها هم دعوت میکنیم و میآیند. همه ساله وقتی جشن نوروز را در شهر کابل برگزار میکنیم، یک نقطه در ناحیه هشتم را به نام «پنجهشاه» میگوئیم و همه ساله در آن نقطه منقبتخوانی برگزار میکنیم. شب بیست و هفتم رمضان در همان پنجهشاه مجلس داریم که برادران اهل سنت ما در آن شرکت میکنند و اجرای برنامه دارند. خلاصه اینکه رابطه خوبی داریم.
آیا نظارتی بر مضامین شعرها وجود دارد؟ مثلاً شعرهایی خوانده شود که روی وحدت مردم افغانستان کار کند، نه روی تفرقه.
بله اصلاحاتی در شعرها داریم. انجمن به همین خاطر تشکیل شده است که نگذاریم شعرهایی که تبعیض نژادی دارند یا به افراد و یا شاعر و یا جامعه ضرر میرسانند خوانده شوند. از اینگونه مطالب جلوگیری میکنیم و برخورد میکنیم و اجازه نمیدهیم. مطالب خوب را میپذیریم و مطالبی که خوب نباشد نمیپذیریم. تمام مناسبتهای تولد و شهادت را ما برگزار میکنیم، امروز در افغانستان منقبتخوانی بیش از مجالس منبر است. هر مجلسدار تقریباً هر روز در این رشته برای چهارصد پانصد نفر مراسم دارد. بنابراین باید در این مسأله دقت کنیم.
رابطه علما و منبریها با شما چگونه است؟
رابطه خوب است، البته قدیم شاید بوده مواردی که شعری به ملأ یا شیخ برمیخورد. اما الآن روشها زیاد شده و مردم همه چیز را میفهمند. ما شعرهایی که به ملأ یا دکتر یا در اجتماع به کسی بَربخورد اجازه نمیدهیم خوانده شود. بیشتر شعرها نصیحت و پند است، حتی شعرهای سیاسی نداریم.
منقبتخوانی محتوای خاصی دارد؟
رشته منقبتخوانی در قدم اول و در ابتدا حمد پروردگار است. باید منقبتخوان اول از حمد پروردگار استفاده کند. بعد از مدح حضرت پیغمبر (ص) میخواند و بعد به خاندان پیامبر و امیرالمومنین و ائمه (ع) میرسد. منقبتخوانی سلسله مراتب دارد. حتی ما در ابتدا جلسه مداحی اجازه نمیدهیم، چون حمد پروردگار در اول باید خوانده شود، بعد مدح حضرت پیغمبر (ص)، بعد قصایدی که به خاندان ائمه (ع) تعلق میگیرد.
حکمت چوب منقبتخوانی چیست؟
در قدیم چیزی را به اسم تبرزین و شمشیر داشتند. در قرن نوزده و بیست چوب منقبتخوانی را بسیار احترام میکنند، چون کل منقبت و اسم اعظمش همین چیزهایی است که میخوانند؛ به واسطه مضامین منقبتخوانی آن چوب هم احترام میشود و اجازه نمیدهیم کسی از بالای آن چوب رد شود. چوب منقبتخوانی در اصل یک تکیهگاه است. همانطور که یک منبری بر سر منبر مینشیند تا خطبهاش را ایراد کند، منقبتخوان هم با تکیه بر همین چوب منقبتخوانی میکند.
درباره رابطه شیعیان و اهل سنت بیشتر توضیح بدهید. با اهل سنت مجلس مشترک هم دارید؟
بله. در مراسم مولود شریف میلاد پیامبر (ص) و مجالسی که دوست داشته باشیم با ما اشتراک کنند، دعوت میکنیم. همین محرم آنها آمدند و با ما مراسم سینهزنی یکجا اجرا کردند. البته اهل سنت چوب نمیگیرند، آنها وقتی ذکر میکنند نشسته هستند. تقریباً این رسم به همین شکل و محتوایی که در اینجا هست، جای دیگری رواج ندارد. البته چنین مراسمی در بین مهاجرین افغانستانی که در ایران هستند هم هست، اما خود ایرانیها چنین مراسمی ندارند. من تقریباً شش هفت سال در ایران مهاجر بودم و در آنجا چند هیأت را با منقبتخوانی پیش میبردم. الآن هم با منقبتخوانانی که در ایران هستند ارتباط داریم. در اجلاسهای بینالمللی که در ایران برگزار شد خود بنده از طرف افغانستان شرکت کردم و در رشته خود موفق شدم و شهادتنامه و مدال از طرف بزرگان ایران و وزارت فرهنگشان گرفتم.
منقبتخوانان چه شعرهایی را بیشتر مدنظر دارند؟
اولاً ذوق خود منقبتخوان است که تعیین میکند چه شعری را انتخاب کند و بخواند. اما بیشتر اشعار در مورد پیامبر (ص) و امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) و بقیه ائمه یا اصحاب کربلا است. یعنی شعرهایی را میخوانند که به تمام خاندان ائمه تعلق دارد. البته در مناسبتهای مخصوص مثلاً ولادت یا شهادت شعری را میخوانند که مخصوص همان امام و همان مناسبت است. در محرم مجالس منقبتخوانی خیلی زیاد نیست و بیشتر سینهزنی و زنجیرزنی است. چون شعرهای منقبتخوانی غمگین نیست، به همین دلیل در محرم بیشتر مصیبت میخوانند.
آینده منقبتخوانی به نظر شما چطور میشود؟
ان شاءالله که از این بهتر خواهد شد، چون جوانان رشد بسیار خوبی در این رشته داشتند و ما از این مسئله و استقبال عمومی خوشحال هستیم. الآن تقریباً ۵۰۰ منقبتخوان فقط در کابل داریم که حدود ۴۰۰ نفر از آنها جوان هستند. پیرها به صد نفر هم نمیرسند، شاید کمتر هم باشند. همه مردم از ما استقبال میکنند، حتی وقتی در جادهها هستیم و کسی ما را در خیابان میشناسد، امکان ندارد که ما را همراه با خودش به یک جایی نرساند!
مخالف هم دارید؟
صد در صد… همانهایی که دشمنان خاندان ائمه (ع) هستند، دشمنان ما هم هستند. چون منقبتخوانان هر جا دهان را میگشایند در مورد خاندان ائمه میخوانند. کسانی که ائمه را قبول ندارند همانها دشمن ما هم هستند. الحمدلله تا الآن فتوایی علیه مراسمات منقبتخوانی صادر نشده است. البته دشمنانی هستند که میخواهند کارهایی بکنند ولی انشاءالله موفق نمیشوند. جامعه تسنن و تشیع افغانستان بسیار فهمیده هستند.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!