میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: یاران امام کسانی بودند که در هر حالی بدون اذن او قدم از قدم برنمیداشتند. روایت رسانه «همشهری» را از سید محمود دعایی در راستای قبول کردن حکم مسئولیت روزنامه اطلاعات بخوانید:
«روز گذشته حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، سرپرست روزنامه اطلاعات و از روحانیون انقلابی و همراهان امام خمینی (ره) در ۸۱ سالگی درگذشت. به گزارش همشهری، عصر دیروز محافل خبری و رسانههای کشور خبر درگذشت یکی از دیرپاترین مدیران رسانهای بعد از انقلاب را منتشر کردند. سیدمحمود دعایی، مرد خوشنام روزنامه اطلاعات از سال ۱۳۵۹ با حکم امام خمینی (ره) مدیریت قدیمیترین روزنامه کشور را برعهده داشت. سیدمحمود دعایی، فرزند سیدمحمد در سال ۱۳۲۰ از پدری یزدی و مادری کرمانی در یزد متولد شد. وی در کرمان و قم تحصیل کرد. با نهضت امامخمینی (ره) در دهه ۴۰ همراه شد و تحت تعقیب رژیم شاه قرار گرفت و مخفیانه به عراق مهاجرت کرد. فعالیتهای سیاسی او در عراق، اروپا و کشورهای آسیای غربی او را به چهره شناختهشدهای در بیان اهداف و آمال انقلاب اسلامی تبدیل کرد. او سالها نقش سخنگوی نهضت را برعهده داشت. سیدمحمود دعایی بعد از انقلاب بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق عازم بغداد شد، اما به سرعت به کشور بازگشت. وی در اردیبهشت ۱۳۵۹ به سرپرستی مؤسسه اطلاعات منصوب شد. او در ۶دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شد.
ایشان در گفتوگویی با سایت تاریخ ایرانی نحوه شروع کار خود در مؤسسه اطلاعات را چنین شرح دادند: «در ابتدا که مرحوم حاج احمد آقا با من تماس گرفت و گفت که امام فرمودند شما به مؤسسه اطلاعات بروید، پیشنهاد کرد که من با حکم آقای بنیصدر به روزنامه اطلاعات بروم که من به ایشان گفتم: من حکم آقای بنیصدر را نمیپذیرم. من از اول هم گفتم طلبهای هستم تابع آقا و اگر امریه و حکم ایشان نباشد، من به اطلاعات نمیروم. ایشان گفت که ما حکم امام را هم برای شما خواهیم گرفت؛ منتها الان مصلحتی اقتضا میکند که شما با حکم بنیصدر به روزنامه اطلاعات بروید؛ ایشان آن مصلحت را هم شرح داد. من گفتم که تنها با حکم ایشان (بنیصدر) نمیروم، حکم حضرت امام را هم میخواهم. ایشان گفت: بسیار خوب ما آن حکم را هم به شما میدهیم، ولی اجازه بدهید که اول بنیصدر به شما حکم بدهد، من هم موافقت کردم.» درباره مؤسسه اطلاعات توضیح میدهند: «آنچه را که اطلاعات در این ۸۵ سال عرضه کرده، ثمره زحمت بسیاری از شخصیتها، عناصر، افراد و کسانی است که یا نامآور بودند یا گمنام؛ از آن کارگر سادهای که در اطلاعات چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب زحمت کشیده و چه آن شخصیت فرهیخته ارجمندی که مسئولیتهای بالای فرهنگی، فکری و اداری مؤسسه را عهدهدار بوده، حرمت این افراد طبیعتاً باید حفظ شود، نباید اینها فراموش شوند، ارجحیت دارند و اگر اطلاعات افتخار، دستاورد و حضوری دارد، رهین فداکاریها و از خودگذشتگیها و دستاوردهای فکری، قلمی و حضوری این نازنینهاست. خداوند وجود همه آنها را حفظ کند و به من توفیق دهد که قدردان نعمت وجودشان باشم….»
«… میخواهیم آن مقام ارجمندی که ما را نصب کرده و مقام ارجمند بعدی که نصب ما را تنفیذ کرده، از ما راضی باشند و قبل از او و پیشاپیش او پیش وجدان خود، ولیعصر (عج)، تمام مقدسات و پاکان و خوبانی که ما به آنها احترام میگذاریم و معتقد هستیم، سرافراز باشیم و جفایی نکرده باشیم....» رویه میانهرو و خوی نرم و همراهی همیشگی سیدمحمد دعایی همیشه مورد توجه اهل رسانه بود؛ بهطوری که همیشه روزنامه اطلاعات محل حضور نخبگان و نویسندگان برجسته کشور بود که این حضور حاصل سیاستهای دعایی بود. روزنامه همشهری درگذشت حجتالاسلام سیدمحمود دعایی را به مردم ایران و همکاران خود در مؤسسه اطلاعات
تسلیت میگوید.
روحش و یادش گرامی.»
صفحه اول روزنامه اطلاعات امروز مصادف با ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ هم با تصویر این مرحوم منتشر شده است.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!