میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخ الاسلامی: درست است که داریم روزهای آخر ماه مبارک رمضان را پشت سر میگذرانیم و چیزی تا عید فطر نمانده است، اما بد نیست سراغ گروهی برویم که در تمام شبهای ماه رمضان بین مردم افطاری ساده توزیع کردهاند و حالا دوست دارند این طرح را به نحوی دیگری، بعد از رمضان هم ادامه بدهند. علی پاکدل مدیر کانون جهادگران فاطمی درباره طرح افطاری ساده، حال و هوای موکبهای توزیع افطاری، استقبال مردم و انگیزهاش برای ادامه این طرح میگوید.
با فرمان رهبری خدمت به محرومین را شروع کردیم
ما خونمان متعلق به رهبری است و فرمایشات ایشان همیشه سرلوحه کارمان است. همین سفره را هم از دو سال پیش که رهبری فرمودند افطاری ساده بدهید و به نیازمندان کمک کنید، در کانون «جهادگران فاطمی» راه انداختیم. کار خدمت به محرومین را از دو سه سال پیش با فرمان رهبری شروع کردیم و هنوز هم ادامه میدهیم. تقریباً چندسال است که به همین منظور، یعنی کمک به محرومین و توزیع غذا بین حاشیه شهر، یک آشپزخانه کوچک راه انداختهایم که در تمام ولادتها و شهادتها و مناسبتهای مهم طبخ و توزیع غذا داریم. آشپزخانه ما عمومی نیست و فقط به نیت کمک به مردم تأسیس شده است. میخواهم بگویم قبل از اینکه طرح افطاری ساده برگزار شود، خود ما در کار توزیع غذا فعال بودیم و هستیم. همین ماه رمضان هم هر هفته طبخ غذا داشتیم که بیشتر در بین خانوادههایی که تحت پوشش داریم توزیع شدند.
آستان قدس و شهرداری مکان دادند، ما غذا
همانطور که گفتم سالهای قبل کار توزیع افطاری و اطعام را در سطح محلی و در منطقه خودمان داشتیم، اما امسال با همکاری آستان قدس، بنیاد کرامت و شهرداری توانستیم با ساز و کار بهتری این کار را برای عموم مردم انجام بدهیم. امسال این سه نهاد به مؤسسات، خیریهها و کانونهای مردمی پیشنهاد دادند که پخش اطعام و افطاری که داریم را با هماهنگی همدیگر انجام بدهیم، به این نحو که شهرداری و بنیاد کرامت برای توزیع این افطاریهای ساده در نقاط مختلف شهر موکبهایی طراحی کنند و در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم راحتتر کارمان را انجام بدهیم. با این طرح وظیفه گرفتن مجوز و هزینه داربست و… با شهرداری و آستان قدس بود، اما هزینههای خود افطاری با مجموعههای مردمی. یعنی این دو نهاد در تهیه و توزیع غذاها هیچ دخل و تصرفی نداشتند و ندارند. همین که این بستر را فراهم کردند اتفاق خوبی بود و بچههای جهادی استقبال کردند، چون ما جهادیها همیشه مشکل مکان و مجوز ایستگاه و… را داشتیم. وقتی ارگانهای دولتی در این امور پا پیش بگذارند کار بهتر و قشنگتر پیش میرود.
افطاری ساده؛ برای پولدار و نیازمند
با طرح افطاری ساده ۲۰ موکب در بیست نقطه از مشهد بین مردم افطاری ساده توزیع میکند. حقیقت این است که افطاری ساده برای عموم مردم است. برای ما فرقی ندارد کسی که این افطاری را میگیرد فقیر است یا نه؛ هرکسی میتواند از افطاری ساده این موکبها استفاده کند. به معنای واقعی افطاری ساده؛ برای کسانی که به هر دلیلی موقع افطار به مقصدشان نرسیدهاند یا غذایی برای خوردن ندارند. ممکن است زائر یا مسافری مثلاً بیست دقیقه با خانهاش فاصله داشته باشد، خب با وجود این موکبها میتواند روزهاش را افطار کند و بعد به سمت مقصدش راه بیفتد.
اگر بچهها را به موکب نمیبردیم ناراحت میشدند
در ماه مبارک رمضان که در روزهای آخرش هستیم، تقریباً هر شب برای تعدادی حدود دویست و پنجاه تا سیصد نفر افطاری پخش کردیم که اگر کمک بچهها و مردم نبود امکانپذیر نبود. خانمهای مجموعه بیشتر در کارهای پشت سنگر به ما کمک میکردند و کارهای طبخ و توزیع بیشتر برعهده آقایان بود. حداقل ده دوازده نفر از ظهر در کنار ما بودند و با دهان روزه کار میکردند. بچهها واقعاً با شوق و شور زیادی در کار شرکت کردند و میکنند. ما میتوانیم موقع اذان کارهای توزیع افطاری را با سه چهار نفر هم انجام بدهیم، ولی بچهها به خاطر شوق زیادی که دارند از ظهر به کمک میآیند تا ما به آنها اجازه بدهیم موقع افطار هم در موکب باشند و به مردم خدمت کنند. اگر به بچهها اجازه ندهیم که به موکب بیایند ناراحت میشوند و ما مجبور میشویم بچهها را با خودمان ببریم!
هر کجا پرچم اباعبدالله (ع) باشد مردم هر کاری میکنند تا آن پرچم بالا بماند
خدا را شکر از این طرح خیلی استقبال شد و مردم هم خیلی خوشحال بودند. خیلیها عکس و فیلم میگرفتند و در شبکههای مجازی منتشر میکردند. بعضیها هم بودند که وقتی این حال و هوا را میدیدند کیف میکردند و دوست داشتند در انجام کار مشارکت داشته باشند. برای همین در شبهای مختلف کسانی بودند که هزینه شبهای بعدی را به نحوی پرداخت کنند. مثلاً یک خیری داشتیم که خرمای موکب را تقبل کرد، یا بعضیها که حبوبات و دیگر مواد لازم را تهیه و اهدا میکردند. کارهایی از جنس افطاری ساده هزینه زیادی ندارد و تمام نذورات آن هم مردمی است. و چون این کارها مردمی است، هیچوقت لنگ نمیماند و ادامه پیدا میکند. همیشه صفر تا صد این خیمهها را مردم جمع کردهاند و میکنند. ما اصلاً نمیتوانیم به هوای ارگانهای دولتی بنشینیم. هرکجا پرچم اباعبدالله (ع) بالا باشد مردم هر کاری میکنند تا آن پرچم بالا بماند. مردم از این خیمهها و موکبها خیر دیدهاند و خودشان از این پرچم حمایت میکنند.
دوست داریم این طرح را تا محرم ادامه بدهیم
حال و هوای موکبها خیلی خوب و اربعینی است. ما و تیم بچههای خادم فکر میکنیم داریم از زائران امام حسین (ع) پذیرایی میکنیم. برای همین حالا که در روزهای آخر ماه رمضان هستیم داریم به این فکر میکنیم که این طرح را به نحوی ادامه بدهیم. این طرح، طرح خیلی خوب و قشنگی بود. هم ما راضی بودیم و هم مردم آن را دوست داشتند. به همین خاطر بچههای جهادی میگویند اگر بتوانیم دوست داریم این طرح را بعد از ماه رمضان هم ادامه بدهیم و کاری کنیم که این موکبها جمع نشوند. مثلاً شبی یک ساعت آنجا برویم و با توزیع چای و خرما این حال و هوای اربعینی را تا محرم حفظ کنیم. به همین خاطر داریم با مساجد و هیئات دیگر مشورت میکنیم تا نگذاریم این کار تعطیل شود. البته همین الآن شبهای جمعه هر هفته در خیابان شارستان که در اطراف حرم است، بچههای جهادی و هیأتی در راسته شارستان موکب دارند و سعی میکنند حال و هوای اربعین را در فضای شهری رقم بزنند. در این راسته هر نوع پذیرایی که فکر کنید انجام میشود و از هر موکبی یک نوحه و مداحی اربعینی پخش میشود، انگار که در مسیر پیادهروی اربعین هستید. ولی ما دوست داریم همین کار به نحوی بعد از ماه مبارک رمضان هم ادامه پیدا کند. اگر بتوانیم هر شب یک غذای ساده را توزیع میکنیم، وگرنه سعی میکنیم حداقل بساط چای و خرما و شربت را نگه داریم تا بتوانیم گلوی مردم را تازه کنیم.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!