میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم احیای امسال حاج محمود کریمی همانند دو سال گذشته و درگیری ویروس کرونا و تعطیلی هیئات مذهبی، رنگ و بوی ویژهای به خود اختصاص داد. این حاج محمود را سالهای زیادی است که در هیئاتهایی مثل امامزاده علی اکبر چیذر میشناسیم. اما چند سالی است که تأثیر کارهایش رنگ تازهای را به جامعه داده است. در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان امسال، گروهی از هموطنانمان که از قضا اغلبشان، سالهاست در شبهای احیا به حرم رضوی پا نگذاشته بودند، مهمان مراسم با شکوهی بودند که روح جدیدی داشت. روح احیای انسان. رسانه «فرهیختگان» در گزارشی به بررسی این رویداد و وقایع مربوط به آن پرداخته است:
خبر نوحهخوانی حاجمحمود کریمی، مداح و ذاکر اهلبیت در شب بیستویکم ماه مبارک رمضان امسال برای گروهی از زائران و مجاوران ناشنوا در یکی از رواقهای حرم حضرت امامرضا (ع) در مشهد مقدس مورد توجه رسانهها و این گروهی قرار گرفت که آرزوی چندینسالهشان حضور مؤثر در مراسم عزاداری و دعا و نیایش بود. فارغ از اهمیت این کار بهواسطه مشارکت بخشی از جامعه که خودشان پس از مراسم گفتند: «ما برای اولینبار است شب قدر به حرم میآییم. سالهای قبل نمیآمدیم چون مراسم احیا برایمان قابل استفاده نبود. هیچکس نبود محتوای سخنرانی، مداحی و مراسم قرآن بهسر گرفتن را با زبان اشاره برایمان ترجمه کند؛ اما امسال با این مراسم، توانستیم در حرم امامرضا (ع) با زبان اشاره، احیا بگیریم و از شبهای قدر استفاده کنیم.» فارغ از هماهنگی با آستان قدس رضوی و صداوسیما برای پخش زنده از شبکه سلامت، اما نمیتوان از نقش محمود کریمی بهسادگی گذشت.
رضا اژدرمحمدی که سالهاست با ناشنوایان مشهد همکاری میکند در گفتوگو با فارس از حضور کریمی و نوع هماهنگی برای اجرای ویژه ناشنوایان چنین روایت میکند: «البته با اینکه من خیلی از خبر حضور حاجمحمود کریمی خوشحال شده بودم اما به مسئولان آستان قدس عرض کردم باید قبل از اجرای مراسم، با ایشان صحبت کنم و نکاتی را درباره شرایط مجلس ناشنوایان متذکر شوم… برای مثال، استفاده از شعرهایی که کنایه و استعارههای زیادی در آنها وجود دارد، در مجلس ناشنوایان مناسب نیست چون در ترجمه آن به زبان اشاره با مشکل مواجه میشویم. نه اینکه ترجمهاش امکانپذیر نباشد، اما با توجه به اینکه ترجمه همزمان انجام میشود و اینجا موضوع پخش زنده تلویزیونی را هم داریم، این اتفاق باعث میشود انتقال معنا به مخاطب، سخت شود.» او درباره اهمیت کار کریمی تاکید میکند: «همه ما میدانیم از مجالس ایشان استقبال گستردهای میشود؛ اما ایشان بهجای حضور در یک مراسم وسیع با مخاطب عام، ترجیح دادهاند در یک مراسم با مخاطب خاص حضور داشته باشند و ناشنوایان را به فیض برسانند.»
البته این اولینباری نیست که شاهد چنین رفتارهایی ازسوی محمود کریمی هستیم. فعالیتهای خاصش در ایام کرونا و معرفیهای کتابش و مداحی پشت وانت، نمونههایی از رفتارهایی است که بین جامعه مداحان هم مخالفانی دارد. اینکه هیأتها از حال سکون و رکود و مناسبتگرایی خارج شوند و ارتباطاتشان را با بدنه مردم و فعالیتهای اجتماعی روزمره حفظ کنند حتماً قابلقبول است. گروهی از مداحان معتقدند هیأتهای مذهبی رسانه هستند و در صحبتهای اخیر رهبری با مداحان هم از نقش ویژه این گروه در جهاد تبیین گفته شد. با توجه به این دو ویژگی، بدیهی است که هیأتهای مذهبی و مداحان باید خود را در یک چهارچوب تعریفشده و مشخص بهروز کنند و البته از اصول صحیح مداحی و اعتقادی هم عدول نکنند.
کرونا مانع شد، هیأتها آمدند
«سال قبل مادرم گفت بهخاطر کرونا مجالس تعطیل شده و دیگر دسته هم نداریم، چه کنیم؟ گفتم خودم دسته راه میاندازم و عزاداری میکنم. تصمیم گرفتیم دسته راه بیندازیم بدون جمعیت یعنی فقط وانتش را بدون جمعیت راه انداختیم و این شد که رخ داد. این اتفاق نشان داد هیأت وابسته به کسی نیست و همه وابسته به روضه هستند. بسیاری تصور میکردند اگر ما نباشیم هیأت برگزار نمیشود اما هیأت امامحسین (ع) در هر حالتی برگزار میشود و اگر کسی نباشد هم هیأت برپاست. سال قبل نشان داد جلسه محدود و کمهزینه میتواند بُرد بیشتری نسبت به چیذر داشته باشد.»
اینها را محمود کریمی در هشتمین نشست از سلسلهجلسات علمی آهات در اسفندماه سال گذشته گفته و اشارهاش به محرم سال ۹۹ است که کرونا آمده بود و او با راهاندازی یک تکیه سیار، در خیابانهای محله تسلیحات تهران، به مداحی و عزاداری برای امامحسین (ع) و یارانش پرداخت. البته بهجز کریمی مداحان دیگری ازجمله مهدی رسولی هم اقدام به برگزاری عزاداریهایی در محلات و خیابانهای مختلف کرده بود. کریمی دلیل این تصمیمش را اینچنین عنوان کرده بود: «سالها مردم هیأت آمدند، حالا ما بینشان میرویم.»
در شرایطی که تعطیلی هیأتهای مذهبی در دوران کرونایی محتملترین و شاید منطقیترین واکنش بود اما این رفتار محمود کریمی نشان داد که وجود خلاقیت و همچنین بالاتر از آن، گذشتن از نام و موقعیت در اینگونه مواقع خودش را نشان میدهد و اتفاقی افتاد که بعدها در گوشهوکنار تهران و ایران هم تکرار شد.
مداحی کریمی پشت وانت به گفته او مورد تمجید رهبری هم قرار گرفته است: «وانت را خیلی تشویق کردند. بالاخره آقا به همه روضهخوانها لطف دارند.» او در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای(KHAMENEI.IR) درباره تفاوت اجرای مداحی در یک هیأت بزرگ و پشت وانت اینطور گفته بود: «آن کسانی که قبل از کرونا به هیأت ما میآمدند، برای دیدن من نمیآمدند که! برای روضه میآمدند. ثانیاً، ما مأمور به وظیفهایم. من در قبر باید پاسخ یکسری اشتباهات و کارهایم را خودم بدهم. این چندده هزار نفر آدمی که در فضای مجازی و تلویزیون و هیأت ما را دنبال میکنند، هیچکدام جوابگوی کارهای من نیستند و نخواهند بود.»
اصلاً نماد رابطه متقابل هیأت با مردم و بدنه جامعه همین رفتار کریمی بوده است. قرار نیست هیأتها فقط به مردم بگویند که چه کنند و آمر و ناهی مطلق باشند و همین رابطه دوطرفه است که میتواند به بلوغ و اثرگذاری طرفین کمک کند. القای اینکه هیأتها صرفاً مربوط به مناسبتها هستند و مداح وظیفهاش خواندن است و نباید به مسائل اجتماعی ورود کنند، شاید برای گروهی از مداحان راحتطلبی بهبار بیاورد اما اکثر جامعه مداحان این عقیده و تمایل را ندارند و خود را شریک مشکلات و مسائل مردم میدانند.
چهارپایهخوانی و کورههای آجرپزی
ظهر تاسوعای سال ۹۹ بود که انتشار فیلمی از مداحی محمود کریمی در کنار کورههای آجرپزی در جنوب تهران هم مخاطبان را متعجب و هم اشکها را از چشمها جاری کرد. او پس از برپایی تکیه سیار این بار سراغ بچههای حاشیه شهر رفت. بر اساس آنچه در کتابهای نوحهخوانی وجود دارد چهارپایهخوانی یکی از سنتهای قدیمی است که هنوز نیز در ایام عزاداری در بازار تهران برقرار است. در این شیوه هیأتها در بخشی از بازار توقف میکنند و روضهخوان بالای چهارپایه میرود و جمعیت به دو بخش قبل و بعد از چهارپایه تقسیم میشوند و هر گروه یک بخشی از شعر را میخوانند. این بار اما خبری از بازار نبود و حاجمحمود چهارپایه را برده به دل بازار قلبهای مهربان و کوچک بچههایی که بعضیهاشان حتی از دیدن عزاداری از پشت تلویزیون هم محروم بودند. بچههایی که سالها بعد ممکن است بدانند در ظهر تاسوعای ۹۹ چه اتفاقی افتاد و هیأت کوچکی که کنار کورهها شکل گرفت تا آتش عشق به اهلبیت و امامحسین (ع) را در دل آنها روشن و شعلهور کند. هیأتها و گروههای مذهبی اگر بهجز همین ارتباط با همه مردم و بالا نگه داشتن پرچم معنویت و حقانیت، کارکرد اصلی برای خودشان متصور شوند آیا هدفشان را درست ترسیم کردهاند؟ تبیین که خاص جمعیت فرهیخته و گروههای دانشگاهی و تحصیلکرده نیست. تبیین گاهی همان همراهی و کمکی است که به زنان و بچههای کمبرخوردار میشود و نگاهی است که از روی عدالت به آنها میشود.
محمود کریمی یک نمونه در سالهای اخیر است و این بهمعنای غیرفعال بودن مداحان دیگر و همچنین بینقص بودن تمامی عملکرد این مداح نیست. صحبت از بهروز بودن یک مداح اهلبیت و همراهی با تغییرات جامعهاش است در حالی که نمیخواهد به مناسبات بازار و رسانههای زرد تن دهد. اینکه میگویند هنوز از ظرفیت هیأتها استفاده نشده چندان هم بیراه نیست. این مواردی که به آنها در این گزارش اشاره شد نهایتاً سه، چهار مورد خاص بودند که با واکنش جامعه و مثبت رسانه و عموم مردم مواجه شد. همین سطح از واکنش و استقبال نشان میدهد چه پتانسیلی در این مرکز قدیمی و مذهبی پنهان مانده و به آن توجه نشده است. اثرگذاری هیأتها حتی میان انبوه رسانههای تازه مجازی و حقیقی هم غیرقابل انکار است و میزانش قابلتوجه.
این شمشیر دولبه اما یک تیغه خطرناک هم دارد که در سالهای اخیر شاهدش بودیم. ورود هر رفتار، خوانش یا کنشی در هیأتها و دستههای عزاداری بهاسم نوگرایی و نوآوری که البته خروجی خاصی هم برای دستکم نسلهای امروزی نداشته است؛ اینکه به خودمان اجازه بدهیم بدون مطالعه و تحقیق درباره گذشته هیأتها و همچنین بدون بررسی نیازهای جامعه و همچنین عدم رعایت قوانین فقهی و شرعی، دست به اقدامات مثلاً خلاقانه با هدف جذب جوانان و نوجوانان بزنیم نه عقلانی است و نه شرعی. این رفتارها حتی ماندگار هم نمیشوند و نهایتاً در یک بازه زمانی کوتاه وایرال میشوند و سپس از یاد عموم مردم میرود و تنها اثر سو آن میماند. اگر مداحان نگران اعتبار خودشان نباشند و اعداد و جایگاه حاضران جلسه برایشان مهم نباشد هنوز هم میتوان کارهایی در سطح ایران کرد که صدایش تا ابد در گوش انسانها بماند.
کتابباز هیأتی
از سال ۹۴ بود که محمود کریمی، در جلسات هیأت رایتالعباس (ع) به معرفی و توصیه کتاب میان هیاتیها و بهطور خاص نوجوانان میپرداخت و به آنها کتاب هم هدیه میداد. او حتی گاهی بخشی از کتاب را هم قبل از روضهخوانی برای مخاطبانش روخوانی میکرد و حال برخی از حاضران در جلسهاش با شنیدن بخشهایی از کتاب منقلب میشد و به بخشی از برنامهاش تبدیل شده بود. کریمی برای اولینبار و در اربعین سال ۹۴ بخشهایی از کتاب «آفتاب در حجاب» سید مهدی شجاعی را بهعنوان روضه خود در مجلس خواند و این روال تاکنون هم ادامه داشته و در دوره کرونا بهصورت غیابی و فهرستی تداوم داشت. این روال آنقدر منظم بود که سوال حاضران در جلسات شهادت و ولادت که در آن جلسه غیبت داشتند از یکدیگر این بود که حاجمحمود دیشب چه کتابی را معرفی کرد؟ این هم یک روش خلاقانه برای ارتباط با نسل جدید و پیوند آنها با کتاب و کتابخوانی بود. یکی از کارکردهای مسجد و هیأت که سالها به فراموشی سپرده شده بود و در دهه ۹۰ مجدد و این بار توسط یک چهره مشهور مذهبی به آن پرداخته شده بود. اوج کار کریمی به فروردین ۹۹ برمیگشت که یک فهرست ۱۶ کتابی را بههمراه این پیام منتشر کرد: «امیدوارم با مطالعه کتابهایی که پیشروی شماست، اعتقادتان قویتر و با این اعتقاد، رشد شما در راه خدا سریعتر شود و درنتیجه آینده کشور عزیز ما با وجود شما و لطف خدا قوی و قویتر شود. این روزهای سخت هم میگذرد انشاءالله. در این روزها که در خانه هستید، حداقل روزی یکساعت مطالعه کنید.» طبیعتاً مداحان اهل کتاب و کتابخوانی کم نداریم اما این رفتار کریمی در دورهای که دستگاههای مسئول در حوزه کتاب از کمبود کتابخوانی و ضرورت تقویت این روحیه میگویند قابلتامل و توجه بود. هرچند در فهرست کتابهای او از آثار ترجمهشده خبری نبود اما کتابهای معرفیشده تا حدودی نشاندهنده فضای فکری کریمی و دوستانش هم بود. چهرههای مشهور سینمایی، ورزشی و حتی سیاسی هم در صفحات شخصی خود، دیگران را دعوت به کتابخوانی و مطالعه میکنند اما اهمیت هیأت و جمعهای مذهبی در این است که نشاندهنده حضور و ضرورت شعور در کنار شور در عزاداریها و مولودیخوانیهاست. ممکن است یک صفحه یا یک پاراگراف از این کتابها همان نیمه گمشدهای باشد که آن نوجوان بهخاطرش به مجلس عزاداری یا جشن میرود و توصیه آن مداح محبوب هم مزید بر علت میشود که نزدیکی به کتاب بین مدعوین بیشتر میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!