میرنیوز
به گزارش خبرنگار مهر، اگر مسافر واگنهای متروی تهران شده باشید، حتماً در بساط فروشندهها کش مویی شبیه سیم تلفن را دیدهاید! موردی که برای ما اهمیت چندانی ندارد و شاید با خارج شدن از مترو کاملاً فراموش شود، سوژه یکی از پستهای صفحه اینستاگرام خبرگزاری الجزیره شده است، که به تاریخچه این کش مو پرداخته!
مطلب منتشر شده در این خبرگزاری را به اتفاق بخوانیم:
آیا کش موی مارپیچ یا سیم تلفنی را امتحان کردید؟
کش موی سیمتلفنی ایده ذهن سوفی تریل هست. سوفی ایده کش موی مارپیچ را زمانی ارائه کرد که در دوران تحصیلش خود را برای شرکت در یک مهمانی آماده میکرد؛ تریل تعریف میکند: «روزی به یک مهمانی دعوت شدم که از مهمانان خواسته شده بود، بدسلیقگی تمام خود را در آن نشان دهیم! برای آماده شدن، لباس زشتی به تن کردم و آرایش اغراقآمیزی داشتم. در حال خارج شدن از منزل بودم که یادم افتاد برای آرایش موهایم کاری انجام ندادم. یاد گوشی تلفن قدیمی و سیماش افتادم! از فردای همان روز بود که آن سیم تلفن به یک کشمو برای استفاده روز» رهام تبدیل شد و تصمیم گرفتم این ایده را برای تولید پیشنهاد بدهم.»
امروزه محصول شرکت او در هزاران مکان در سراسر جهان فروخته میشود؛ چیزی که فروش آن در سال ۲۰۱۴ به ۶ میلیون دلار رسید.
مدهایی که فقط در ابتدا ناهنجار هستند
اینکه باید از این محصول به عنوان محصولی برای بدسلیقهها نام برد یا محصولی که صرف مد شدن، عالمگیر شده و در بسیاری از کشورها (حتی بساط دستفروشهایشان) استفاده میشود، مسئلهای است که فقط به این کش مو ختم نمیشود و بسیاری از محصولاتی که در ابتدا ناهنجار به نظر میرسند و بعد از مدتی که تعداد زیادی از افراد به شکل فراگیر از آن استفاده میکنند و به چشم همه عادی و حتی نشانهای از به روز بودن است را هم شامل میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!