میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله*: دیروز ۱۷ آبانماه بود که دکتر مهلقا ملاح کنشگر جریانساز محیط زیست کشور که به «مادر محیط زیست ایران» شهره بود، به رحمت ایزدی پیوست. به قول مهندس محمد درویش «مهلقا ملاح ۱۰۴ سال عمر کرد تا هیچ بهانهای به کسانی که میخواستند او را ببینند و موفق نشدند، نداده باشد.». ۱۰۴ سال! ۱۰۴ سال زندگی سالم و دغدغهمندانه و امیدوارانه و سراسر عشق به ایران؛ به ایران و همه گلها و گیاهان و درختها و رودها و کوهها و آبشارها و وجب به وجب خاک ایران. مهلقا ملاح بعد از ۱۰۴ سال زندگی شرافتمندانه و ۶۰ سال فعالیت و کنشگری در حوزه محیط زیست ایران و پس از عمری تلاش برای فرهنگسازی و آگاهسازی بانوان و کودکان، برای همیشه ما را با دغدغهها و نگرانیها و مهربانیهای خودش تنها گذاشت و از میان ما رفت. حالا این ما هستیم که رسالت بیشتری بر عهده داریم تا کار نیمهتمام او را به سرانجام برسانیم و صدای طبیعت ایران را به گوش همه اهالی این سرزمین برسانیم و بگوییم که: حال طبیعت ایران خوب نیست!
پیشگامی ملاح در ادای رسالت اجتماعی خود برای تنویر افکار عمومی از ممتازترین ویژگیهای این کنشگر متعهد بود که او را در اذهان ایرانیان جاودانه ساخت. دکتر مهلقا ملاح در سال ۱۳۷۳ با مشارکت همسرش و چند استاد دانشگاهی علاقهمند به محیط زیست، سازمان غیر دولتی و زیستمحیطی «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» را بنیان گذاشت. مهلقا ملاح چند دهه اخیر عمرش را در جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست صرف آموزش زنان خانهدار و معلمان مدارس برای آشنایی با محیط زیست و ضرورت حفظ سرزمین کرد. او موفق شده بود شعبات «جمعیت» را در ۱۶ استان کشور گسترش دهد و در چندسال پایانی عمرش منزل شخصیاش را به دفتر کار جمعیت و پاتوق طرفداران محیطزیست تبدیل کرده بود.
همواره به یاد خواهیم داشت که مطالبهگری امروز ملت ایران نسبت به مسائل محیطزیستی برآمده از سالها تلاش بیوقفه امثال دکتر ملاح بوده و بدون این تلاشها هیچگاه مردم ما به این درجه از بلوغ محیطزیستی نمیرسیدند. به همین دلیل معرفی و شناساندن این چهرهها که به نوعی کوههای روی زمین و به تعبیر قرآن «میخهای زمین» هستند و ایران ما بر شانههای چنین افرادی است که استوار مانده است، وظیفه هر نهاد و ارگان و گروهی است که دل در گرو ایران دارد.
به همین بهانه گفتگویی با محمد درویش کنشگر نامآشنای محیط زیست کشورمان داشتیم تا درباره دکتر مهلقا ملاح و دغدغههای او صحبت کنیم:
خانم ملاح را «مادر محیط زیست ایران» مینامیدند. چه ویژگیهایی در ایشان باعث شده بود مردم و گروههای مردمی این نام را بر ایشان بگذارند؟
خانم دکتر ملاح مشهورترین زن محیط زیستی ایران و کهنسالترین فرد محیط زیستی جهان بود. یک نکته بارز ایشان این است که ایشان بعد از اینکه از کار دولتی بازنشسته شدند، تازه وارد فعالیتها در حوزه کنشگری محیط زیست شدند و تلاش کردند زنها را هم وارد این فعالیتها کنند. از این نظر مهلقا ملاح یک الگوی ارزشمند برای زنان این سرزمین است. خیلیها فکر میکنند وقتی بازنشست شدی باید بنشینی و استراحت کنی، در صورتی که ایشان همه شهرت و محبوبیت و فعالیتش متعلق به بعد از بازنشستگی بود. یعنی ایشان در اواسط عمر پر برکت خودش به سمت فعالیتهای محیط زیستی کشیده شد و قبل از آن فعالیتی در حوزه محیط زیست نداشته است، بلکه مشغول به یک کار معمولی دولتی بوده است. اما پس از بازنشستگی است که تلاش میکند زنان را نسبت به آلودگی هوا حساس بکند و در این زمینه یک فعالیت مستمر و جدی را شکل میدهد و بر همین اساس است که «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» را تشکیل میدهد.
جالب اینجاست که توجه خانم ملاح به آلودگی هوا در زمانی اتفاق افتاده بود که خبری از اینهمه آلودگی هوا و اینهمه مرگ و میر بر اثر آن نبود. خود همین مسأله نشاندهنده نبوغ و تیزهوشی ایشان است.
بله. همینطور است. اگر الآن بحران آلودگی هست و خیلیها دربارهاش اظهارنظر میکنند، خیلی طبیعی است. به هرحال سالانه ۵ هزار نفر در تهران و ۳۵ هزار نفر در ایران به خاطر آلودگی هوا کشته میشوند و طبیعی است که افراد دربارهاش اظهارنظر کنند. ولی ایشان زمانی این جمعیت را راه انداخت که هنوز این آمارها منتشر نشده بود. آن زمان خیلیها بحث آلودگی را جدی نگرفته بودند، ولی ایشان نگاه آیندهنگرانهتری داشت. به خصوص اینکه تا آن موقع اصلاً زنها وارد کنشگری محیط زیست نشده بودند و ایشان در این مسأله هم پیشگام بود. از همه مهمتر اینکه مهلقا ملاح مثل حرفهایش زندگی میکرد. یعنی اگر میگفت زباله درست نکنید و از پلاستیک استفاده نکنید، خودش پیشگام بود و به آن عمل میکرد. خانم ملاح در تمام ۶۰ سال عمر محیط زیستیاش حتی یک گرم آشغال هم از خانهاش بیرون نگذاشت و هیچ زبالهای تولید نکرد. من شاهد بودم که وقتی در یک مراسم قرار بود به یک درخت آب بدهد، و دستاندرکاران برای آب دادن به درخت بطری یکبار مصرف به دستانش دادند، او قبول نکرد و گفت «تا زمانی که بطری شیشهای نیاورید آب نمیدهم! اگر بطری شیشهای آوردید آب میدهم وگرنه آب نمیدهم!».
ملاح خیلی روی خطوط قرمزش جدی بود. موضوع دیگری که برای مهلقا ملاح مهم بود تربیت کودکان بود. مهلقا ملاح معتقد بود اگر قرار باشد نسلی وجود داشته باشد که نسبت به تخریب محیط زیست حساس باشد، ما باید به آن نسل اجازه بدهیم و کمک کنیم تا وقتی که کودک است عاشق سرزمینش باشد. به همین خاطر یکی از کارهای جدیاش در جمعیت مبارزه با آلودگی این بود که گروههای مختلفی را صدا میکرد، با آموزش و پرورش تعامل میکرد و جزوههای آموزشی و کتابهای مختلفی در اختیار بچهها میگذاشت که چطور میتوان به روش جذاب و ساده مسائل محیط زیستی را با آنها در جریان گذاشت. خلاصه اینکه ملاح آدمی بود که واقعاً هربار که او را میدیدی متوجه میشدی که او فقط اکنونش را میبیند و برای اکنونش فکر میکند. چیزی که همیشه سر ذوقش میآورد بچهها بودند و وقتی من پسرم اروند را پیش او بردم، مدام با او صحبت میکرد و کاری میکرد که یخ بچهها آب شود و آنها هم با او صحبت کنند. به نظر من مهلقا ملاح پربرکتترین زن محیط زیستی ایران بود.
خاطره دیگری از او که در خاطرتان مانده باشد؟
من و پسرم اروند در فیلم «همه درختان من» که خانم رخشان بنی اعتماد درباره ایشان ساختند حضور داشتیم و به خانه خانم ملاح رفتیم. خیلی برایم جالب بود که ایشان اروند را شناخت، با اینکه اروند را تنها یکبار در زمان بچگی دیده بود. او حضور ذهنی خیلی قوی داشت و تا آخرین روزهای زندگی هم کارهایش را خودش انجام میداد و به معنای واقعی کنشگر و بیادعا بود.
آدمهایی از جنس خانم ملاح در جامعه ما هستند ولی بسیار کم. معرفی آنها به مردم را در راستای ترویج زندگی سالم و دوستدار محیط زیست، چقدر حیاتی و مهم میدانید؟
کلاً تا یکی دو دهه پیش موضوع محیط زیست برای رسانهها و افراد مختلف موضوع مهم و جذابی نبود. بسیاریها اسکندر فیروز، هوشنگ ضیایی، بیژن فرهنگدرهشوری، هنریک مجنونیان و عبدالحسین وهابزاده را هم نمیشناسند و ما تازه داریم با این حساسیتی که نسبت به تخریب محیط زیست ایجاد شده، با مردم حرف میزنیم و حساسیت و آگاهی آنها را افزایش میدهیم. امیدوارم این جریان در حوزه رسانه هم تقویت شود. امیدوارم خود خبرگزاری مهر به جای اینکه سرویس محیط زیستش زیرشاخه حوزه اجتماعی باشد، خودش یک گروه و یک ستون مخصوص مسائل محیط زیست داشته باشد. هنوز هیچ خبرگزاری و رونامهای در کشور نداریم که یک سرویس محیط زیستی داشته باشد. محیط زیست با آنکه مسأله اصلی امروز و فردای کشور است، یا زیرگروه علمی است یا اجتماعی. اگر میخواهیم در کشور تغییر اتفاق بیفتد، باید برای مردم محتوا تولید کنیم و این محتوا باید متنوع، جذاب، عمیق و مستمر باشد.
* نویسنده: جواد شیخ الاسلامی
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!