میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، فاطمه بیاتی و دوستانش در مسجد محلهای که در آن زندگی میکنند دست به دست دادند تا تغییراتی در جویآباد خمینی شهر اصفهان انجام دهند که روزنامه جام جم در گزارشی به طور مفصل از اقدامات این گروه گفته است: فاطمه بیاتی از همان ابتدا میگوید نه او که یک گروه از هممحلیهایش در تحول محله نقش داشتهاند؛ گروهی از بسیجیان مسجد، روحانیون، معتمدین محل و دانشجویان که هر روز مشکلات محله را میدیدند. داستان محله او اما از سالهای دور شروع شد.
فاطمه میگوید محله جویآباد که از توابع خمینیشهر است، حدود ۶ کیلومتر با اصفهان فاصله دارد. با این حال اما محله پرجمعیت ۷۰ تا ۷۵ هزار نفری به علت حاشیهنشینی به فراموشی سپرده شده بود. محله پر از بافت فرسوده و قدیمی است و ۷۵ تا ۸۰ درصد ساکنین محله کارگر هستند اما آنچه به مشکلات محله دامنزده بود فعالیت فرصتطلبانی بود که در کار قاچاق موادمخدر بودند. به گفته بیاتی حتی در برخی سوپرمارکتها هم موادمخدر به فروش میرسید. جویآباد برخلاف جمعیت بالا، امکانات اندکی دارد. پارک و محل تفریح ندارد و بیکاری یکی دیگر از معضلاتی است که اهالی را با مشکل روبهرو کرده است.
فاطمه و دوستان مسجدیاش اما تلاش کردند تا محله را تغییر دهند. او میگوید بیشتر از ۲۰ سال است در این محله زندگی میکند و اینکه محلشان پر از مشکل باشد، همیشه او و دوستانش را رنج میداده است.
محله توانمند
شاید برای فاطمه و دوستانش که در محله جویآباد زندگی میکنند، نیازها و مشکلات محله مشخص و روشن باشد؛ بهنظر آنها اشتغال بزرگترین و مهمترین دغدغه اهالی است با این حال برای اینکه درک درست و بهتری از مشکلات محله داشته باشند، دست بهکار میشوند و خودجوش برگههایی را آماده میکنند و برای آمارگیری به در خانه اهالی میروند. آنها هنگام جمعآوری اطلاعات از آرزو، توانایی و علایق افراد میپرسند؛ از اینکه آیا شغلی دارند؟ هنری فراگرفتهاند؟ توانایی یا علاقه به انجام چه کاری دارند؟
جمعآوری اطلاعات با کمک یک گروه حدود ۴۰ نفره و در مدت زمان کوتاهی انجام میشود. بعد از آن اما باید اعضای گروه، اطلاعاتشان را دستهبندی میکردند. بعد از طبقهبندی اطلاعات، خیلی زود مشخص شد بسیاری از اهالی محله جویآباد توانمند هستند. برای نمونه برخی توانایی خیاطی و کفاشی دارند و تعدادی نیز با هنر سنگتراشی، نقاشی و نجاری آشنا هستند.
در مقابل، آنهایی که هنری را نمیدانستند نیز اعلام کردند که مشتاق یادگیری هستند تا به این شکل بتوانند روی پای خود بایستند.
برنامه بزرگ اقتصادی
از همان اول برنامه، نظر فاطمه و هممحلیهایش این بود که خودشان برای تغییر زندگی در محله تلاش کنند و به همین دلیل برای برطرفکردن مشکل بزرگ بیکاری از افراد توانمند محله کمک گرفتند.
آنها از اهالی توانمند خواستند به کسانی که مشتاق یادگیریاند و در آرزوی راهاندازی یک کسبوکارند، آموزش بدهند.
به این ترتیب بسیاری از اهالی توانمند با گروه همراه شدند. در مقابل هم فاطمه و دوستانش قول دادند به کسانی که توانمندند کمک کنند؛ برخی از آنها توانایی داشتند اما وسیله کسبوکار نداشتند، مثلاً برای افرادی که خیاطی بلد بودند چرخ خیاطی تهیه کردند.
کمی بعد فاطمه و دوستانشان در مسجد، خانههای قدیمی و حسینیه محله کارگاه راهاندازی کردند. درست است که بخش زیادی از کارها با کمک خود اهالی انجام شده اما بخش دیگری از کار باید با سرمایهگذاری به سرانجام میرسید.
به این منظور گروه یک نفر را انتخاب میکند تا بیرون از محله هم به دنبال سرمایهگذار بگردد. طرح آنها خیلی زود موردتوجه خیلی از خیرین، کمیته امداد و بنیاد برکت قرار گرفت و کمکهای نقدی خیرین و وامهای اشتغالزایی بهسرعت به طرح محلهمحور آنها اختصاص یافت و به این ترتیب بعد از پایان دوران آموزش بسیاری از کسانی که هنر یا مهارتی را فراگرفته بودند برای راهاندازی کسبوکار خود به بانکها معرفی شدند تا وام دریافت کنند.
این روزها بعد از گذشت دو سال که از اجرای این طرح میگذرد برای حدود ۳۵۰ نفر از اهالی محله جویآباد امکان اشتغال فراهم شده اما شاید مهمترین کار گروه مسجدی این محله بعد از آموزش و دریافت وام، حمایت از کسبوکارهایی است که راهاندازی شده است؛ فاطمه میگوید هر چند ماه یکبار به افرادی که کسبوکار خود را راه انداختهاند، سر میزنند تا اگر مشکلی وجود دارد آن را حل کنند. برای آنها نهتنها اشتغالزایی که ماندگاری شغل اهمیت دارد؛ چراکه این روزها ۱۲۰ ردیف شغلی مختلف، قالیبافی، آرایشگری، تولید زغال، سنگتراشی و… در محل راهاندازی شده است.
بازگشت به زندگی
بسیاری از اهالی محل توانمند بودند و آنها که توانایی نداشتند، دوست داشتند آموزش ببینند، برخی از اهالی اما نه توانایی داشتند و نه مشتاق یادگیری بودند و این یاس و ناامیدی زندگی آنها را بهشدت با چالش روبهرو کرده بود.
گروه مسجدی محله اما برای این افراد هم برنامه داشتند. شروع اجرای طرح فاطمه و دوستانش با شیوع ویروس کرونا همراه بود و همان زمان هم بسیاری از بیمارستانها و مردم نیازمند ماسک و لباس حفاظتی بودند و همین نیاز فرصتی میشود تا آنها در ورزشگاه محله که بهعلت شیوع ویروس کرونا تعطیل شده بود، کارگاه خیاطی راه بیندازند.
این خیاطخانه اما نیاز به نیرو داشت و چه کسانی بهتر از افرادی که از زندگی ناامید شده بودند؟ فاطمه تعریف میکند که اشتغال یک بهانه بود تا آنها دوباره به زندگی برگردند؛ البته اعضای گروه نمیخواستند که کارمند داشته باشند به همین علت زیروبم کار را به آنها آموزش دادند و به نیروهای جذبشده پیشنهاد کردند خودشان کسبوکاری را راه بیندازند.
برنامههای فرهنگی برای کودکان
اشتغالزایی مهمترین هدف گروه مسجدی گزارش امروز ماست. آنها اما کارگروههای مختلف فرهنگی و اجتماعی نیز ایجاد کردهاند. یکی از مهمترین هدفهای گروه برگزاری کلاسهای خانواده است. با برگزاری کلاسهای خانواده، ۸زوجی که تصمیم به طلاق گرفته بودند از تصمیمشان منصرف شدند. کمک به خانوادههای کمدرآمد، مقاومسازی خانههای فرسوده و تهیه جهیزیه از دیگر برنامههای این گروه است.
در این بین شاید مهمترین اقدام فرهنگی-اجتماعی گروه برنامهریزی برای بچههای محله باشد؛ مخصوصاً اینکه در محله امکانات تفریحی خوبی هم وجود ندارد. برگزاری مسابقه نقاشی، اردو، مسابقه کتابخوانی و داستاننویسی از دیگر فعالیتهایی است که آنها انجام میدهند. فاطمه میگوید: از همه بچههای محله خواستهاند یک داستان بنویسند و به مسجد بدهند. استقبال بچهها عجیب بود و از میان داستانهای ارسالی ۱۴۰ داستان انتخاب و منتشر شد تا امید در دل بچههای محل جوانه بزند.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!