میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء (وقتی عالمی فقیه، فوت کند در اسلام رخنه و حفرهای ایجاد میشود که هیچ چیزی نمیتواند جای آن را پر کند.)
«آقایان داریم خداحافظی می کنیم.
ای بسا که خبر به شما رسیده: حسن زاده مسافرت کرد.
آه و ناله ای ندارد که.
هست.
نظام عالم است و ما هم از پس پرده خبر نداریم.
خدا نکند ندارد که.
چرا نکند؟
اینجا باشیم برای چه؟
دار خلود نیست.
دار حرکت است.»
اینها بخشی از سخنان آیتالله حسن زاده آملی در یک سخنرانی است.
آیت الله حسن حسن زاده آملی در اواخر سال ۱۳۰۷ در «ایرا» از توابع لاریجان آمل متولد شد. نام اصلیشان حسن بن عبدالله طبری آملی است که به حسن زاده شهرت دارد.
مقدمات علوم حوزوی و فراگیری علومی که بین طلاب متداول است را در مسجد جامع آمل آموخت، در این دوران که شش سال طول کشید از محضر علمایی چون: آیتالله میرزا ابوالقاسم فرسی، آیتالله غروی، آقا شیخ احمد اعتمادی، شیخ ابوالقاسم رجایی لتیکوهی، شیخ عزیزالله طبرسی و مرحوم عبدالله اشراقی بهره گرفت.
سپس در سن ۲۲ سالگی و در شهریور ۱۳۲۹ به تهران رفت و از محضر آیات: میرزا ابوالحسن شعرانی، حاج میرزا مهدی الهی قمشهای، حاج شیخ محمدتقی آملی، میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، شیخ محمدحسین فاضل تونی، آقا میرزا احمد آشتیانی و سید احمد لواسانی استفاده کرد.
در سال ۱۳۴۲ به قم عزیمت کردند و از علامه سید محمدحسین طباطبایی و برادرش سید حسن طباطبایی و آقا سید مهدی قاضی طباطبایی بهرهها بردند و از همان سال در حوزه علمیه قم به درس و بحث و تحقیق و پژوهش اشتغال داشتند.
آیت الله حسنزاده آملی، آثار فلسفی و عرفانی مهمی مانند شرح منظومه، اشارات، اسفار اربعه و شرح فصوص قیصری را در دورههای متعدد تدریس کرده است. وی همچنین حدود ۱۷ سال به تدریس ریاضیات و هیأت مشغول بود.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!