میرنیوز
به گزارش خبرنگار مهر، روز گذشته، دقایقی پس از تدفین حاج حجت کسری پیر غلام اهل بیت که در سن ۷۵ سالگی و بعد از ۱۵ سال بیماری درگذشت، محمد کوکبی یکی از هیئتی ها و شاگردان مرحوم حاج حجت کسری که سال ها با این پیرغلام اهل بیت مانوس بود، به دلیل سکته قلبی دعوت حق را لبیک گفت.
محسن مهدیان از فعالان رسانه در این رابطه، متنی را در صفحه شخصی خود منتشر کرد: «خبر آمد یکی از پامنبری ها و شاگردان حاج حجت کسری، دقایقی پس از تدفین این پیرغلام جان داد.
پامنبری باوفا، غرق در استادی شد که وقتی چشمش دید زبانش بسته ماند. حجت کسری در سفر کربلا به تماشای روضه هایی نشست که عمری بر زبان داشت. و از آن سفر به بعد، بغیر اسم اعظم یاعلی دیگر زبانش بسته ماند.... که «هرکه را اسرار حق آموختند / مهر کردند و لبانش دوختند.»
یاد قصه خاکسپاری مداح بااخلاص ودلسوخته تهران، حاج احمدشمشیری افتادم. خاک می ریختند و سنگ می چیدند و گل می گذاشتند و حاج علی انسانی روضه وداع می خواند که همسرش جمعیت را کنار زد و دو زانو به خاک نشست و خم شد و دست به سینه قبر زد و با نهیب گفت: اگر حسین حق و نوکری ات حق بود، من هم نمانم … و رفت... ونماند. کمتر از یک روز نگذشت که او هم راهی خاک شد و امروز ابن بابویه شهرری میزبان آرامگاه این دودلداده کنار همست.
رسم روزگار چنین است.... که ثمره سایه معشوق بر عاشق، وحدت جان او با جان محبوب است.
و الحق حقیقت این دلدادگی و شوریدگی تاریخی جای دیگرست....
که فرموده باشد:
جان من بر نیزه و جسمم میان کاروان
من به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود..»
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!