میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر_ مرضیه کیان: با تمام خستگی که کرونای ناجوانمرد به جانمان نشاند و قطرههای آخر انرژیمان را گرفت، به وقت محرم که شد رمق تازهای خزید به رگهایمان. انگار دوباره جان گرفتیم، انگار باز هم امیدوار شدیم به ادامه دادن حیات؛ وسط این همه اخبار ناامیدکننده.
خب مگر میشود حالا که میان وسط تیرباران کرونا و تمام سویههای عجیب و غریبش که هر چند وقت یکبار از یک گونهاش رونمایی میشود، جان سالم به در بردهایم و توفیق نصیبمان شده تا به محرم الحرام ۱۴۴۳ برسیم و رخت عزای حسین (ع) به تن کنیم، تپش قلبمان بالا نرود؟!
ما در این شرایط اسفبار گم شدهایم و چارهای نداریم جز اینکه خلوتی پیدا کنیم و رد اشکمان را تا نیمه پشت همین ماسکهای نفسگیر پنهان کنیم و سینه سبک کنیم تا پیدا شویم.
اصلاً مگر میشود از حسینی که دنیا را به خودش حیران کرده، گذشت؟ مگر میشود از محرمی که از کودکی با او انس گرفتیم، دور شد؟
تمام این گفتهها خلاصه میشود در «باز این چه شورش است که در خلق ماتم است» محتشم... غم محرم یک حزن کاملاً متفاوت از غمهای دنیاست؛ حزنی که روح آدمی را جلا میبخشد و درون خودش مسرت دارد. ما شیعههای خو گرفته با حسین (ع) و یارانش از کودکی تا هرجا که عمرمان به دنیا باشد، با محرم شور میگیریم؛ از همان پیراهن مشکی عزایش گرفته تا دود غلیظ اسفند میان دستهها و اشک روضهها و سینهزنیهایش، اصلاً درون همان غصه خوردن خار مغیلانی که به پای برهنه رقیه خاتون سه ساله هم میرود، بهجت نهفته است.
گردن ما برای غم حسین (ع) از مو باریکتر است
حالا ستاد ملی مقابله با کرونا بگوید هیئتها اگر در فضای بسته برگزار میشوند باید چه شرایطی داشته باشند، همه را به دیده منت میخریم، با هر چند بند و تبصرهای که برایش گذاشته شود!
نمونهاش همین هیئت حاج میثم مطیعی که در امامزاده قاضیالصابر (ع) ده ونک برگزار میشد؛ طبق ابلاغیه ستاد ملی کرونا که مصوب شده بود برگزاری مجالس عزاداری در فضای بسته با سقف ۶ متر مانعی ندارد، هیئت مطیعی در حرم امامزاده قاضیالصابر (ع) با سقف ۷ متر که سقف زیر گنبد به ۹ متر هم میرسید، برگزار میشد. همچنین بنا شده بود ظرفیت و تعداد عزاداران حاضر باید کم باشد که با توجه به اینکه ظرفیت این امامزاده ۳ هزار و ۵۰۰ نفر بود به ۳۵۰ نفر تقلیل داده شد، حتی خانمها هم در فضای باز و صحن امامزاده مستقر میشدند.
مجدداً گفته شد برگزاری مجالس عزاداری زیر سقف ممنوع است، باز هم به دیده منت خریدیم و به قول میثم مطیعی: «هیأتیها تا کنون نشان دادند که در صف اول خدمت، کمک و یاری رساندن به مردم بوده و هستند؛ هیأتیها همیشه بین مردم و از متن مردم هستند.»
اگر این توصیه از جانب مقام معظم رهبری هم باشد که دیگر برای همهمان فصل الخطاب است. بعد از توصیه اکید رهبری به رعایت پروتکلهای بهداشتی و ممنوع شدن برگزاری هیئتها در فضای مسقف، بسیاری از مداحان برجسته، هیئتشان را به فضای باز منتقل کردند. ولی اصلاً مگر برای ما دلسوختهها که یک فضای یک متر در یک متر برایمان کافی است تا روضه گوش کنیم و عقده دل بگشاییم فرقی هم میکند در فضای مسقف باشیم یا در فضای باز؟ اتفاقاً اگر در فضای باز باشیم بهتر است؛ چرا که صدای هقهق گریهمان که یکسال میشود در سینه کهنه شده، کمتر زیر فضای مسقف اکو شود، صدای نالهزدنهایمان تا حدی پشت فیلتر ماسک گرفته میشود و در فاصلهگذاریهای حداقل یکونیم متری بیشتر میتوانیم خودمان باشیم و خلوت کنیم.
از شب پنجم محرم که ممنوعیت برگزاری هیئتها در فضای مسقف اعلام شد، مداحانی چون مهدی سلحشور در قم هیئت فاطمیون را از محیط سربسته حسینیه به خیابانهان اطراف و محمدرضا طاهری هیئت مکتب الزهرا(س) را به فضای باز منتقل کردند. میثم مطیعی هم جلسات امامزاده قاضی الصابر(ع) را تعطیل کرد و ادامه مجلس دهه اول محرم را در در دانشگاه افسری امام علی(ع) برگزار میکند.
راستش اینکه امید داریم به اینکه این روزهای سیاه کرونایی بگذرد و دیگر خبری از ساعت اعلام آمار مبتلایان و جانباختگان حوالی ساعت ۱۴ نباشد تا به همه غمهای شیرین محرم ۱۳۹۸ به قبل برگردیم و تمام عزاداریهای قضا شده را به جا آوریم.
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!