میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، خبرگزاری موج نوشت: دقیقا دو هفته از روزی که ارشا اقدسی در حال انجام بدلکاری یک پروژه سینمایی در بیروت دچار حادثه شدید شد و به کما رفت. پنج روز بعد قرار بر انجام یک عمل جراحی سنگین بود که شایط جسمانی اش ناپایدار شد و از سوی همراهانش اینگونه اعلام شد که به رغم اینکه پزشکان این بدلکار مطرح را جواب کرده اند اما کماکان یک درصد از شانس برای بازگشت او وجود دارد. در همین روزها بود که مادر ارشا اقدسی در گفتگویی اعلام کرد در صورت فوت او، بنابر وصیت فرزندش و با توجه به مرگ مغزی ارشا، برای اهدای اعضایش به نیازمندان اقدام خواهند کرد. این سرآغاز یک ماراتن دو سه روزه بود برای اهالی شبکه های اجتماعی که در اعلام خبر فوت او و یا تکذیب این خبر ناگوار سبقت بگیرند؛ تا اینکه در روز چهارشنبه ۱۳ مرداد خبر درگذشت ارشا اقدسی تائید شد.
اما در این میان سوال های بسیاری وجود دارد به عنوان مثال چرا هیچ کس به طور دقیق از نام پروژه ای که ارشا در آن حضور داشته سخن نمی گوید. نام تهیه کننده و کارگردان آن چیست؟ کارگردان بدلکاری این پروژه که بوده؟ این پروژه مربوط به کدام شرکت فیلمسازی و متعلق به چه کشور و یا کشورهایی است؟ تولید کنندگان فیلم تا کجا مسئول هستند؟ آیا شرایط ایمنی به خوبی رعایت شده بوده و آیا این شرکت غرامتی را به خالنواد ه ارشا پرداخت خواهد کرد؟ چرا انتقال پیکر ارشا به ایران با تاخیر انجام می شود و موانع بروکراتیکی که از آنها یاد می شود چیست؟
همه این موارد سوالاتی است که اگر تنها کمی بیش از یک دهه پیش را به یاد بیاوریم در ذهن همه باید مطرح شود. منظور، بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ است، زمانی که پیمان ابدی -بنیانگزار بدلکاری نوین ایران واستاد افرادی همچون ارشا اقدسی - در حین اجرای یک صحنه اکشن، در تلهفیلم چشمهای نامحسوس (با نام قبلی در فیلم ردپایی در جاده) به کارگردانی محسن موسویان به علت آنچه که سهل انگاری در ملاحظات ایمنی کار و عدم دقت لازم به جوانب امنیت عملیات بدلکاری عنوان شد، بر اثر برخورد شدید با اتوبوس و گیر افتادن مجروح شد و سپس در نبود امکانات اورژانسی جان سپرد.
بر همین اساس با مهسا احمدی گفتگویی انجام دادیم. اولین و تنها زن مسلمان طراح صحنههای اکشن و کارگردان اکشن در سینمای هالیوود که پانزده سال پیش این حرفه را از گروه بدلکاری ۱۳ تحت نظر مرحوم ارشا اقدسی آغاز کرد، پنج سال است که در امریکا به سر می برد و شاید به جرات بتوان گفت حرفه ای ترین بدلکار ایرانی است که در سطح سینمای جهان مشغول به کار است. مهسا احمدی با انتشار استوری هایی در صفحه اینستاگرامش نشان داد که ماجرای ارشا را از همان ابتدا به دقت پیگری می کند اما به دنبال طرح مسائل حاشیه ای نیست.
مهسا احمدی در پاسخ به اینکه در حال حاضر به غیر از بستگان و اطرافیان ارشا، افراد دیگری هم از هم صنفیان او در سطح جهان پیگیر و کنجکاوند که بدانند چرا این اتفاق افتاده و با مقصر چگونه برخورد خواهد شد، به خبرگزاری موج گفت: من از همان ابتدا با گروه تولید، کارگردان بدلکاری این پروژه و خواهر ارشا در ارتباط و پیگیر مسائلش بودم. البته خواهر ارشا در کشور دیگری زندگی می کند و به دلیل محدودیت های کرونایی نمی توانست از آن کشور خارج شود و خود را به لبنان برساند. من هم چند روزی است که ارتباطی با ایشان نداشتم چرا که احساس می کردم در این شرایط بهتر است که از حاشیه دور باشند. اما من به عنوان تنها بدلکاری که از ایران آمده و در سینمای جهان فعالیت دارد، به همراه دو نفر دیگر شامل « اندی آرمسترانگ » رئیس صنف بدلکاران امریکا و « گری پاول » رئیس صنف بدلکاران انگلیس هم مشغول پیگیری هستیم و تا اینجا اطلاعات زیادی هم کسب کرده ایم که بسیاری از آنها را رسانه ای نخواهیم کرد.
این خلبان، چترباز و اولین زن بدلکار ایران در مورد پروژه ای که ارشا اقدسی در آن به عنوان بدلکار حضور داشته گفت: این فیلم متعلق به کمپانی مطرح و جهانی نت فیلیکس است که توسط یک شرکت تولید کننده اماراتی (دوبی) تولید می شود. طراحی صحنه های اکشن آن را «لوک کنی» بر عهده داشته است. این کمپانی، هیچ فیلمی از لحظه بروز حادثه بیرون نداده است و قوانین هم این اجازه را به آنها می دهد که تا مسئله جنبه حقوقی و قضایی پیدا نکند، اطلاعاتی از این ماجرا منتشر نکنند.
مهسا احمدی در مورد توصیف صحنه ای که آن اتفاق ناگوار برای ارشا اقدسی رخ داده گفت: قرار بوده که ارشا با یک ماشین (فورد شاسی کوتاه مشکی رنگ) از روی یک رمپ بپرد و آن ماشین در هوا چرخیده و فرود آید. این «چهلمین» باری بوده که ارشا این کار را انجام می داده و تجربه آن را به دفعات داشته است اما این بار، هم شکل رمپ و هم نوع ماشین متفاوت بوده و هم اینکه کاملا اتفاقی ماشین روی سقف فرود می آید که همین امر هم باعث وارد شدن ضربه به سر و بروز مشکلات برای ارشا می شود.
وی تصریح کرد: در واقع نیم ساعت طول می کشد تا بتوانند او را از ماشین خارج کنند و همین امر باعث نرسیدن اکسیژن به مغز او می شود که البته مدت زمان زیادی است و حتی در همین حین قلبش هم از کار ایستاده بوده که در مسیر اعزامش به بیمارستان او را احیا می کنند.
مهسا احمدی در مورد اینکه دلیل وقوع این حادثه چه بوده و مقصر کیست گفت: برای اینکه بررسی شود که واقعا در این ماجرا چه اتفاقی افتاده و مقصر چه کسی بوده حتما باید فیلم های کار دیده شود. یکی از نکات دیگری که همه می دانند این است که ارشا عادت داشت در ماشین هایی که برای بدلکاری استفاده می کرد، دوربین می گذاشت و از همه لحظات کارش فیلم می گرفت. از طرفی دیگر در پروژه هایی که با استاندارد جهانی تولید می شوند، کارگردان اکشن موظف است که پیش از هر کاری با ارائه «فرم ارزیابی ریسک بدلکاری» (stunt risk assessment) تمام جزئیات و مراحل انجام بدلکاری را به دقت تشریح کند. در اینجا کاملا باید توضیح داده شود که از چه امکانات و ابزاری استفاده خواهد شد و درصد خطا، ریسک و حتی مرگ را با جزئیات بنویسد تا قبل از اینکه عوامل جلوی دوربین بروند بررسی شود و در موردش تصمیم گیری شود.
این بدلکار ایرانی مقیم ایالات متحده که برنده جایزه Artemis به عنوان نابغه بدلکاری در سال ۲۰۱۹ هم هست افزود: اگر این مدارک به دست بیاید می توان بررسی کرد که چه کسی و چگونه مقصر این ماجرا بوده است اما این در حالی است که گروه تولید نه هیچ فیلم و مدرکی ارائه می دهد و نه هیچ حرفی در این باره می زند، حتی کارگردان اکشن این پروژه هم از زمانی که وضعیت ارشا حاد شده، شبکه اجتماعی خود را بسته و هیچ پاسخی نمی دهد. البته تیم تولید قول همکاری و حمایت داده اما تا حکم قانونی وجود نداشته باشد، هیچ فیلمی بیرون نمی دهد.
مهسا احمدی در مورد نحوه پیگیری امور مربوط به ارشا اقدسی در لبنان اظهار داشت: نکته عجیب در این مورد، حضور و عملکرد نفرات تیم بدلکاران سیزده و یا به قولی شاگردان، دوستان وهمکاران ارشا اقدسی در کنار مادر او در لبنان است که توقع می رفت به رایزنی برای تحویل گرفتن وسایل ارشا و مذاکره و پیگیری در مورد چگونگی وقوع حادثه بپردازند اما در روزهای اولیه و زمانی که ارشا در بیمارستان حضور داشت، اینطور به نظر می آمد که این افراد جوان، بیشتر گرفتار مسائل احساسی خود شده اند و تنها نگران وضعیت او در بیمارستان هستند.
همکار سابق ارشا اقدسی و برنده بهترین بدلکار زن سال ۲۰۱۵ crystal award ادامه داد: در این میان آنچه که عجیب تر بود این بود که هرگز کسی مانع حضور دوربین ها در اتاق ارشا و بر سر بالین او نشد. این مسئله از این جهت مهم و عجیب است که همه کسانی که ارشا را از نزدیک می شناختند به خوبی می دانستند که هرگز دوست نداشت که خبر یا تصویری از چنین وضعیتی منتشر شود و همیشه می گفت که در صورت بروز حادثه ای، دلش نمی خواهد مردم دردکشیدن یا ضعف او را ببینند. کاش همینقدر برای خواسته استادشان احترام قائل می شدند و او را در بستر بیماری و در حالیکه تنها با کمک دستگاه «لایوساپورت» نفس می کشید، نشان نمی دادند. مدام به این فکر می کردم که چرا اجازه نمی دهند ارشا مثل یک قهرمان از دنیا برود و تصویرش در ذهن مردم همان فرد شجاع و چالاک و قوی بماند؟!
مهسا احمدی که پروژه های بسیاری را در طول ده سال همکاری با ارشا اقدسی انجام داده، در مورد تاخیر در اعلام خبر فوت ارشا به خبرگزاری موج گفت: واقعیت این است که دست کم ۲۴ ساعت قبل از اعلام قطعی خبر مرگ این بدلکار، مرگ مغزی ارشا به تائید پزشکان لبنانی و ایرانی رسیده بود و آن نفس ها هم تنها به کمک دستگاه و صرفا برای حفظ ارگان های مختلف بدن او برقرار بود چرا که وصیت کرده بود به دیگران اهدا شوند. اما اینکه چرا دوستانش اصرار داشتند که بگویند او زنده است حتما از سر خیرخواهی و احساسات پاک هنری و جوانی و یا عدم اطلاع از جریانات پزشکی بوده است. اما همین تاخیرها در تصمیم گیری دست کم بخشی از اعضا مانند کلیه ها را از شرایط مناسب اهدا خارج کرد.
برنده جایزه screen actors guild award برای فیلم جیمزباند SKYFALL سال ۲۰۱۲ تصریح کرد: البته تصمیم گیری برای عمل به وصیت ارشا، قطعا بسیار مشکل بوده چرا که هم از نظر عاطفی کاری سخت است و هم اینکه طبق قوانین لبنان یا باید اعضا در همان کشور به متقاضیان اهدا شود و یا اینکه بستگان فردی که مرگ مغزی شده همه هزینه های مربوط به دستگاه ها و تجهیزات لازم برای حفظ تنفس مصنوعی و اعضا و همینطور هزینه های مربوط به هواپیما را متقبل شوند که دست کم حدود ۱۰۰ هزار دلار می شود و او را به مکان مد نظر خود منتقل کنند که هزینه بسیار بالایی است.
احمدی در پاسخ به اینکه آیا در چنین مواردی پیگیری ها به نتیجه می رسد گفت: واقعیت این است که در نمونه ای از این دست حوادث، وقتی جان برنکر بدلکار سریال مردگان متحرک (Walking Dead)، در صحنه فیلمبرداری درام زامبی AMC در ژوئیه ۲۰۱۷ کشته شد بازماندگانش با حکم دادگاه غرامت ناچیزی گرفتند. چندی بعد هم یک بدلکار انگلیسی سر صحنه دچار حادثه شد و به کما رفت اما پس از مدتی به هوش آمد ولی گرفتار تبعات زیادی شد که فعلا درگیر دادگاه و امور قانونی اش است.
این کارشناس بدلکاری تصریح کرد: هرچند ماجرای جان برنکر با موضوع ارشا اقدسی کاملا تفاوت داشت چرا که او پیش از آنکه عملیات بدلکاری آغاز شود، در حالی که در طبقه دوم با یک بازیگر صحبت می کرده، در یک اتفاق به پائین پرت می شود و بین تشک و دیوار و روی گردنش فرود می آید که این ماجرا جزئی از صحنه فیلمبرداری حساب نمی شود اما ارشا در حین اجرای بدلکاری که کاملا جزئی از صحنه بدلکاری محسوب می شود، دچار حادثه می شود.
وی تاکید کرد: این قضیه تنها در صورتی دادگاهی می شود و به صورت قانونی مورد بررسی قرار می گیرد که درخواستی از سوی خانواده ارشا مطرح شود.
آخرین سوالی که از مهسا احمدی پرسیدیم این بود که آیا اطلاع دارد که اعضای ارشا اهدا شده اند یا خیر که پاسخ داد: همانطور که گفتم چند روزی است که ارتباطی با خواهر ارشا ندارم و به همین دلیل اطلاع دقیقی هم از این مسئله ندارم اما فکر می کنم که این اتفاق افتاده باشد و تاخیر در انتقال پیکر ارشا به ایران هم به دلیل انجام امور قانونی و اداری است
منبع : خبرگزاری مهر
اقدامی زیبا از بانوان روستای انصارالامام همدان در حمایت از مقاومت
معصومه؛ دوست علم و جهاد و شهادت، مثل امیاسر!
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!