میرنیوز
دوشنبه ۳ شهریور
ساعت ۷:۳۰ دقیقه عصر است و از میدان آزادی سوار تاکسی میشوم تا به طالقانی برسم. در راه پردههای بزرگ مشکی است که مزین به حدیثهایی از ائمه معصومین است. سرعت تاکسی مانع از این میشود که بتوانم حدیثها را بخوانم، اما نامی در گوشه پرده توجهم را جلب میکند:«هیئت جوانان بنی فاطمه». برایم چنین نامی جالب است. به نظرم میآید که این هیئت، متشکل از جوانهاست.
ساعت ۸ شب
به طالقانی میرسم. با عجله و دوان دوان به سمت تاکسیهای خطی کلاهدوز میروم، اما حواسم به صدای نوحهای که از آنطرف خیابان میآید، پرت میشود. پرچمهای مشکی زیادی آنطرف خیابان است که باز هم روی آن حدیثی از ائمه نوشته شده و گوشهای از آن نام هیئت جوانان بنی فاطمه است. گوشی موبایلم را از کوله پشتیام در میآورم و با مادرم تماس میگیرم. «سلام مامان من اول خیابون کلاهدوزم. یک هیئت اینجا دیدم که برام جالبه، میرم اینجا تمام بشه میام خونه».
خیابان شلوغ است. بهسختی دوعرض خیابان ابتدایی کلاهدوز را طی میکنم تا به پرچمهای مشکی برسم. کوچه کلاهدوز ۴ را رد میکنم. دم در یک خانه بزرگ، یک مرد جوان با کت و شلوار مشکی، چشمهای درشت قهوهای و ریشهای به نسبت بلند که روی آن ماسک سفیدی است را میبینم که ایستاده است. از او میپرسم: «آقا این هیئت جوانان بنیفاطمه که نوشته کجاست؟».
«مردونهاش اینجاست. قسمت خانمها از داخل کلاهدوز ۶ هست. برو داخل کلاهدوز ۶ وسط کوچه یک لامپ آبی هست. اونو ببینی قسمت زنونه هم مشخصه».
درب خانهای که مرد جوان ایستاده خیلی بزرگ است. با کنجکاوی به داخل خانه نگاهی میکنم. از درب ورودی یک راهرو است. حدود ۱۰ پله به پایین و پنج پله به بالای خانه راه دارد. مردهای پیر و جوان مشکیپوش در طبقه پایین خانه هستند که با ماسک و فاصله زیادی کنار یکدیگر نشستهاند. یادم میآید که براساس پروتکلهای بهداشتی وزارت بهداشت، قرار است مراسم و روضههای امام حسین(ع) در فضای باز انجام شود !
مسیرم را ادامه میدهم و به اواسط کوچه کلاهدوز ۶ میرسم. چراغ آبی کمنوری به سیمهای برق وسط کوچه نصب شده است. در سمت چپ یک درب بزرگ آبی رنگ قدیمی ماشینرو و درب کوچک که رنگی ندارد و برای رفت و آمد است، وجود دارد. درب کوچک بیرنگ باز است. بر روی سردر ورودی نوشته شده « دبیرستان سعدی».
از درب ورودی که وارد میشوم، طول حیاط زیاد است .حیاط را رد میکنم و به سالن بزرگ مسقفی میرسم که دو میز در سمت چپ و دو میز در سمت راست دارد. به سمت دو میز سمت راست میروم. دو دختر نوجوان با چادر مشکی و ماسک آبی رنگ پشت این میزها نشستهاند. یکی از آنها با اسپری قرمز رنگ به دستم الکل و دیگری یک بسته ماسک به من تعارف میکند. یکی از خانمهایی که پشت میز سمت چپ نشسته است میگوید: «خانم بیا اینجا».
به سمتش میروم. روی میز یک سماور بزرگ فلزی و لیوانهای کاغذی پر از چایی است. از لیوانهای روی میز یکی را برمیدارم. چند قدم به سمت حیاط جلو میروم، اما ناگهان خادم من را صدا میزند. "خانم بیا اینجا کیکت رو هم بگیر". شیرینی دانمارکی نسبتا بزرگی با بستهبندی پلاستیک سفید مشبک را به من میدهد.
از سالن خارج میشوم. پیش چشمم حیاط بزرگ و عریض و طویلی را میبینم که با پرچم و پارچههای مشکی مزین شده است. در سمت چپ حیاط پرده نمایش است. روی زمین فرشهای ۲ در ۳ قرمز رنگ لاکی با فاصله حدود یک متری انداخته شده است. یکی از فرشهای نزدیک پرده را انتخاب میکنم و روی آن مینشینم. بر روی فرشها تنها چند خانم نشستهاند. از پرده پیرمردی را نشان میدهد که با سوز خاصی زیارت عاشورا میخواند. لحن و سوز مداح، دلم را بیشتر برای سرزمین کربلا تنگ میکند.
ساعت ۸:۴۵ شب
کم کم خانمهای زیادی روی فرشها مینشینند. پرده نمایش، تصویر روحانی را نشان میدهد که احکام را میگوید. خادمی با چادر عربی، روسری مشکی و ماسک آبی به سمتم میآید و پلاستیک سبز لجنی و یک بطری آب معدنی کوچک را به سمتم میگیرد و میگوید:«خانم لطفاً لیوان و یا هر زباله دیگهای که دارید بهم بدید. روی هر فرش فقط ۵ نفر حق نشستن دارن اگه با خانواده هستید، جای اونا رو نگه دارید».
ساعت ۹ شب
لحظه به لحظه بر سیل جمعیت عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) در هیئت بنیفاطمه افزوده میشود. پرده نمایش سخنران مراسم را نشان میداد که بر روی منبر نشسته است. تنها او در آن جمعیت ماسک نداشت. نگاهی به فرش قبل از خود میکنم. خانمی میان سال با چادر مشکی، روسری مشکی کارکرده، صورت سفید قشنگ بر روی صندلی نشسته است. او تسبیح بر دست دارد، اما ماسک بر صورت ندارد. در همان لحظه خادمی به او نزدیک شد و تذکر داد. چند ثانیه بعد زن ماسک سفیدی را با اکراه بر صورتش میزند.
ساعت ۹:۴۵ دقیقه شب
کم کم هوای گرم و مطبوع تابستانی جای خود را به باد خنک پاییزی میدهد و همچنان بر عاشقان اباعبدالله(ع) اضافه میشود. مادرها بچههای خود را آوردهاند. بچهها با ماسک بدون توقف پشت سرهم میدوند. پرده نمایش تصویر مداح را نشان میدهد که میکروفون بهدست روی سن ایستاده است. حدود ۱۵ پسر جوان و نوجوان نیز جلوی او نشستهاند. همانطور که به تصویر نگاه میکنم ناگهان خانم و دختر جوانی سراسیمه در کنار من مینشینند. میترسم و از جایم بلند میشوم. به زن جوان نگاهی میکنم. با ترس اما آرام به او میگویم: خانم گفتن هر فرش فقط ۵ نفر باید باشن. لطفا یا خودتون یا اون خانم همراهتون برید فرش دیگهای بشینید.
زن که دیگر چادر خود را به صورت انداخته است، لای چادر را کمی بالا میزند و میگوید: خانم ازت فاصله دارم دیگه. شما روتو اونوری کن مریض نمیشی». از روی ناراحتی میگویم: قانون میگه بیشتر از ۵ نفر نباید روی فرش باشن. لطفا روی اون فرش بنشینید». یکی از خانمهایی که روی همین فرش و کمی آنور تر نشسته بود میگوید: «خانم امام حسین خودش مواظب هممون هست». دلم آرام نمیشود. روضهخوان از غریبی حسین(ع) میگوید. من هم از غربت کلام، رفتار و سلوک حسین(ع) در بین مردم گریه میکنم.
ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه شب
مراسم شب پنجم محرم در هیئت جوانان بنیفاطمه در حال اتمام است. زن جوان با ناراحتی از روی فرش بلند میشود و به سمت یکی از فرشهای مجاور میرود. رفتن او دیگر برایم فایدهای ندارد. من در تمام مدت روضه و مداحی تنها حواسم به رعایت فاصله و دورشدن از او بود. مجلس سرور و سالار شهیدان تمام میشود و خانمها به سمت درب خروجی مدرسه میروند.
من نیز وسایلم را جمع میکنم تا از درب مدرسه خارج شوم . چیزی حدود ۵۰ خانم با بچه جلوی درب ورودی هستند که به نوبت ظرف غذایی را از خادمی مرد دریافت کنند.
ساعت ۱۰:۵۰ دقیقه شب
حالا دیگر مدرسه سعدی از جمعیت یک ساعت پیش خود خالی شده است. خادمهای پسر کوچک با سربند فاطمه الزهرا و یااباعبدالله به حیاط مدرسه آمدهاند تا فرشها را جمع کنند. نگاهی به حیاط میاندازم. قوطیهای کوچک آبمعدنی، پلاستیک سبز لجنی، پلاستیک بستهبندی کیک و... روی زمین است. دلم میخواهد تمام در قوطیهای آبمعدنی را برای آرتوان جمع کنم، اما نداشتن دستکش و کرونا من را مانع از این کار میکند.
در حالی هیئت را ترک میکنم که حال و هوای معنوی عزاداران اباعبدالله و تاکید و سختگیری دستاندرکاران برگزاری مراسم برای رعایت پروتکلهای بهداشتی بسیار مشهود و برجسته بود؛ هر چند تعداد انگشتشماری آنگونه که انتظار میرفت پروتکلها را رعایت نمیکردند که لازم است ما و همه آنها بدانیم رعایت پروتکلهای بهداشتی و بهداشت فردی و اجتماعی چه در مراسم عزاداری اباعبدالله(ع) و چه در تجمعات دیگر لازم و ضروری است؛ چراکه حقالناس از مهمترین و قاطعترین دستورات دین اسلام و مکتب اهلبیت(ع) است.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
اما و اگرهای ساماندهی دستفروشان در بیرجند
تداوم دستاندازیها به چشمه مرغک رونیز استهبان فارس
دستگیری ۸۹ قاچاقچی ارز و کالا در شهریار
کشف ۱۰۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در سواحل عسلویه
مهاجرت یک میلیون بال پرنده تابستانگذران به مازندران
حمایت آیت الله نوری همدانی از پاسخ کوبنده ایران به اسرائیل
انتقام ایران پاسخی به خباثتهای رژیم صهیونیستی بود
دپوی چوب آلات برای قاچاقچیان ناامن خواهد بود
حملات سپاه ثابت کرد رژیم صهیونیستی مترسکی بیش نیست
جزئیات رقابتهای جهانی تکواندو در کیش
تجمع خیابانی مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه علیه اسرائیل
پیشبینی رگبار برف در ارتفاعات لرستان
توزیع ۶۰۰هزار تن نهادههای دامی بین دامداران لرستان
انتخابات دور دوم زنجان، طارم و خدابنده نیمهالکترونیکی است
هواشناسی هشدار داد؛ سرمازدگی در کمین باغات استان سمنان
وزارت نفت برای جمعآوری فاضلاب جزیره خارگ پای کار بیاید
سرریز فاضلاب شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل به قرهسو
خبر وزیر کشور از احداث ۱۶۰۰ کلاس درس در سیستان و بلوچستان
قدردانی علمای اهل سنت خراسان شمالی از عملیات «وعده صادق»
پهلودهی ۲۵۰۰ فروند شناور کانتینری در بندر شهید رجایی
قدردانی علمای برجسته اهلسنت از سپاه؛ دلِ جهان اسلام شاد شد
اختصاصی| حمایت جبهه ایستادگی ایران اسلامی زنجان از لیست شورای ائتلاف
رئیس دیوان عدالت اداری: قوه قضائیه استقلال وکلا را در هر زمان به رسمیت میشناسد
دستگیری اکرم لاهوری تروریست + جزئیات
لیست شورای ائتلاف برای انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی در همدان + اسامی
محکوم مالی فراری هنگام خروج غیرقانونی از کشور بازداشت شد + جزئیات
دغدغههای نخبگان خراسان جنوبی با نامزد انتخابات خبرگان رهبری + تصاویر
رئیسی: امیدواریم مجلس قوی برای پشتیبانی از مردم و کمک به دولت تشکیل شود
رونمایی از دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر(عج) زنجان/ "روشن شود جهانی؛ وقتی که تو بیایی"
تب تند رقابتهای انتخاباتی در اصفهان/ تشکیل ائتلاف بانوان و ائتلاف آبی نظرها را جلب کرد