میرنیوز

دوست دارم در آب شهید شوم

 دوست دارم در آب شهید شوم 2022-11-28T12:58:21+03:30

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب « پیمان خون» نوشته عباس کاظمی، کتابی جدید در حوزه دفاع مقدس و درباره فرمانده شهید محمدباقر آقایی است که یکی از غواصان شهید ما است.

به مناسبت گرامیداشت روز نیروی دریایی برشی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:

هزاران تیر رسام از طرف دشمن به سمت آنها شلیک می‌شد. همه‌ غواص‌ها طناب را گرفته به ستون در عمق 2-3 متریِ آب در حال حرکت بودند که در یک چشم به هم زدن هدف قرار گرفتند و پیکر تک‌تک آنها روی آب شناور شد. حاج‌حمید که با فاصله‌ی 150 متر عقب­‌تر ایستاده و به ریختن ستون بچه‌ها نگاه می‌کرد از پشت ‌بی­سیم ‌پرسید: «محمدباقر اونجا چه خبره؟ اجازه ندین دشمن مانع پیشرویتون بشه. نیروهات­و بکش جلو.»

نیرو‌ها دائم در سیم‌خاردارها گرفتار می‌­شدند و این موضوع پیشروی‌شان را کند­تر می‌­کرد. بین ردیف‌های سوم و چهارم از 8 ردیف سیم‌خاردارها بودند که تیری به ­طرف یکی از نیروها شلیک شد. صدای فریاد یاحسین(ع) و در پی آن شکسته شدن فک خودش را شنید. باید هر‌طوری‌که بود زیر آب می‌رفت و بقیه‌ی نیروهایش را از تله‌ی سیم‌خاردارها نجات می‌داد. صدای علی­رضا در گوشش طنین افکند: «خیلی دوست دارم که توی آب شهید بشم. عمقش هم اصلاً برام مهم نیست، ولی از گیر کردن توی سیم‌خاردارهای لعنتی که همیشه مانع حرکت آدم می­شن متنفرم.»

وقت فکر کردن نداشت. سرش را از آب بالا آورد تا موقعیت نیروهای بعثی را برررسی کند. همان­‌طور که دور و نزدیک را نگاه می­‌کرد متوجه یکی از نیروهای دشمن شد که با آرپی‌جی او را نشانه گرفته بود. سریع نفسش را توی سینه حبس کرد و در آب فرو رفت. برای لحظه‌­ای گرما و نور گلوله را که دقیقا از بالای سرش رد می‌شد، احساس کرد. تصمیم گرفت از زیر سیم‌خاردارها رد شده و آنها را از توی زمین بیرون بکشد. نفسش در حال تمام شدن بود با خودش گفت: «اگه توی سیم‌خاردارها گیر کنم چی؟ اون‌وقت خفه شدنم حتمیه.»

با احتیاط، خودش را به سطح آب رساند. دوباره ریه‌هایش را پر از هوا کرد و به زیر آب رفت. در هر ردیف از سیم‌خاردارها تکه­‌ای از لباسش به همراه گوشت تنش گیر می‌کرد و کنده می‌شد. درد دست راستش که تازه عصب‌های آن عمل شده بود با هر حرکتی امانش را می‌برید.

 ترس از مین‌هایی که بعثی­‌ها توی سیم‌خاردارها کار گذاشته بودند دست از سرش برنمی‌داشت. دلش را به دریا زد، دستش را به ردیف آخر سیم‌خاردارها برد، تمام توانش را در بازوی چپش جمع کرد و آن را با چند تکان شدید از کف زمین جدا کرد. نفسش تقریباً تمام شده بود. سیم‌خاردارها را به ­طرف دیگری که نیرو‌ها به آن گیر نکنند و عمق کمتری داشت کشید و از آب بیرون آمد. هنوز خستگی آن تلاش پیروزمندانه را به تن داشت که خمپاره‌ای در نزدیکی او شلیک شد. سوزش شدیدی توی پاهایش احساس کرد. یکی دو نفر از بچه‌ها با دیدن او که تعادلش را از دست داده بود به کمکش آمدند و او را به­ طرفی که عمق کمتری داشت کشیدند.

وقتی دید همه‌ی نیرو‌ها از آتش شدیدی که هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد ترسیده‌اند و همین‌طورکه از شدت درد نفس­‌نفس می‌زد برای روحیه دادن به آنها گفت: «من چیزیم نشده به پیشروی ادامه می‌دیم.»

حاج‌حمید دقایقی از محمدباقر بی‌­خبر بود. سعی کرد دوباره با او تماس بگیرد: «حمید، حمید... باقر.»

با شنیدن صدای بی‌سیم‌چی پرسید: «پس باقر کجاست؟ گوشی رو بده بهش.»

پس از‌ انتظاری طولانی وقتی دید باقر گوشی را نگرفت، پرسید: «پس چرا گوشی رو بهش نمی‌دی؟»

بی­سیم‌چی که از پیگیری حاج حمید درمانده شده بود در جواب گفت: «حاجی، باقر دم دست نیست.»

با عصبانیت داد زد: «یعنی چی دم دست نیست؟! مگه تو بی­سیم‌چی ایشون نیستی؟ هر طوری شده پیداش کن و گوشی رو بهش برسون.»

بعد از چند ثانیه بی­سیم‌چی وقتی دید حاج‌حمید دست بردار نیست، با صدای بریده بریده‌ای گفت: «راستش حاجی، محمدباقر بدجوری مجروح شده، ولی با همون وضعیت داره نیروها رو به خوبی هدایت می‌کنه.»

با شنیدن خبر مجروح شدن محمدباقر عرق سردی روی بدنش نشست. بعد از کمی ‌فکر کردن گفت: «هرجوری شده انتقالش بدین عقب.»

منورها یکی پس از دیگری از طرف بعثی‌ها به آسمان شلیک می‌شد و شب را مثل روز روشن کرده بود. محمدباقر از شدت درد ترکش‌هایی که به ران پایش اصابت کرده بودند مدام به خودش می‌پیچید. هر چند دقیقه یک‌بار می‌ایستاد و نفس‌نفس‌­زنان به تمام نیرو‌هایی که جلوی آتش شدید دشمن ایستادگی می‌کردند نگاه می‌کرد. جریان خون گرمی‌که توی لباس غواصی چسبیده به تنش در جریان بود را به وضوح حس می‌کرد.

بی­سیم‌چی به سختی خودش را به او رساند و گفت: «برادر آقایی، حاجی چند بار ارتباط گرفته الان هم پشت خطه، با شما کار داره.»

چشمانش را که از شدت درد بسته بود آرام باز کرد. پرسید: «بهش که چیزی نگفتی؟»

«راستش مجبور شدم. مدام می‌گفت گوشی­و بده حرف بزنه، منم مجبور شدم بگم که مجروح شدین.»

نگاهی به چهره‌ی درمانده‌ی بی­سیم‌چی انداخت و سرش را چند بار به چپ و راست تکان داد. دستش را برای گرفتن گوشی جلو برد.

«حاجی حاجی.... باقر، من حالم خوبه، نگران نباش فقط چند تا ترکش ریز خوردم.»

«شنیدم مجروح شدی، زود برگرد عقب.»

«حاجی من حالم خوبه، داریم پیشروی می‌کنیم.»

«دسته‌ی ویژه دارن از شما حمایت می‌کنن. باقی کارو بسپار به اونا زود برگرد عقب.»

«حاجی من دارم کارم و انجام می‌دم.»

بعد از چند ثانیه ارتباط ‌بی­سیم کلاً قطع شد. حاج‌حمید دل نگران باقر مدام چشمش به گوشی بی‌سیم بود. درگیری بیشتر از قبل شده بود و باقر به هیچ عنوان قبول نمی‌کرد که به عقب بیاید. حاج‌حمید با صورتی برافروخته و عصبانی به چند نفر از غواصانی که کنار قایق‌ها ایستاده بودند نزدیک شد: «سریع سوار بشین و برین سمت بچه‌ها، توی مسیرتون هرچی شهید و مجروح هم روی آب دیدین بیارین عقب.»

یکی از بچه‌ها با شنیدن لحن قاطع حاج‌حمید سریع گفت: «حاجی، ما می‌خوایم همین کارو بکنیم اما نمی‌تونیم.»

«چرا نمی‌تونین؟»

«چون قایق‌ها به تپه‌هایی که از آب بیرون زده برخورد می‌کنن. بعثی‌ها مین‌های خورشیدی کار گذاشتن و روی اونا رو چند لایه سیم‌­خاردار کشیدن. برای همین حتی یه نفر هم نمی‌­تونه این موانع و رد بشه.»

همه‌ی بچه‌های گروهان فتح و فجر با قایق­های‌شان بلاتکلیف پشت خاکریز ایستاده بودند. ساعت‌ها به کندی می‌گذشت. درگیری هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد. عقربه‌های ساعت به‌­زحمت 4 صبح را نشان می‌دادند. صدای بی­سیم توی فضا پیچید.

 این‌بار حاج علی فضلی بود که فشار می‌آورد و می‌گفت: «حاجی، حاجی... تا هوا روشن نشده باید خط رو بشکنید.

 10 نفر از نیروها رو بفرست سمت راست تا یه معبر جدید باز کنن.»

از شب قبل که عملیات شروع شده بود تا خود صبح، هنوز کسی پیشروی نکرده و فقط چند معبر کوچک باز شده بود و غواص‌ها سعی می‌کردند با از خود گذشتگی در مقابل آتش دشمن، همان معبرها را باز نگه دارند و در مقابل، بعثی‌ها نمی‌گذاشتند معبر حتی یک متر هم توسعه پیدا کند.

حاج‌حمید که نگران محمدباقر و نیروهای او بود، مسئول گروه‌هان‌­ها را که با تجربه بودند احضار کرد و گفت: «درسته که با قایق نمی‌شه رفت، ولی چاره‌ای نیست. به نیروهاتون بگین پوتین‌هاشون رو دربیارن و توی قایق بشینن هرجا که گیر کردن پیاده بشن و قایق‌­ها رو هل بدن.»

بعد از کمی‌ مکث رو به علی ساسان‌نژاد کرد و ادامه داد: «این چهل پنجاه متر معبری هم که علی­رضا باز کرده رو نزارین بسته بشه. سعی کنین با قایق‌ برین توی معبر، هرطور شده مجروحان و شهدا رو انتقال بدین عقب.»

سپیده زده بود و هوا داشت روشن می­‌شد. رزمندگان بدون کوچک‌ترین اعتراضی پوتین‌های‌شان را درآورده، بندهای آنها را گره‌ زده و دور گردن‌شان انداختند و سوار قایق‌ها شدند. هنوز 100 متری از خاکریز دور نشده بودند که قایق‌ها یکی پس از دیگری توی گِل‌گیر کردند. غواص‌ها یکی‌یکی از قایق بیرون می‌پریدند و آن‌ها را هل داده، از گِل‌و‌لای و سیم‌خاردارها بیرون می‌کشیدند.

این تلاش تقریباً یک ساعتی ادامه داشت، ولی قایق‌ها قادر نبودند از میان سیم‌خاردارها و تپه‌هایی که از آب بیرون زده بود رد ‌شوند.

آتش توپ و خمپاره روی سرشان می‌بارید. بعضی از نیرو‌ها لباس غواصی نداشتند. آب در میان لباس‌های‌شان که از جنس بادگیر بود نفوذ کرده و با تمام تجهیزاتی که به همراه داشتند، به زیر کشیده می­‌شدند و آن‌قدر زیر آب می‌ماندند تا اینکه به شهادت می‌رسیدند.

در آن میان محسن ‌آریانپور توی قایق مدام با لحن حماسی که داشت فریاد می‌زد و می‌گفت: «بچه‌ها نترسین، پیش به جلو.»

با صدای او رزمندگان روحیه گرفته و بی­‌معطلی به پیشروی ادامه می‌دادند. بعثی‌ها بدون لحظه‌ای مکث آتش می‌ریختند و مقاومت می‌کردند. هنوز خط شکسته نشده بود. وقت اذان صبح رسید. همه‌ی نیروها در همان حالت نماز خواندند. غواص‌ها داخل آب، بعضی‌ها توی قایق، بعضی‌ نیز در خشکی.

نماز خواندن در کنار شهدایی که با لباس‌های غواصی روی آب شناور بودند حس غریبی داشت و روح محمدباقر را می‌آزرد. به هر زحمتی بود نمازش را به پایان رساند.

دست راستش کاملاً از کار افتاده و با همان پای مجروح توی آب ایستاده بود. او تلاش می‌کرد تا نیروهایش متوجه دردی که به سینه‌اش چنگ می‌انداخت نشوند. در یک آن صدای الله اکبر در فضا طنین افکند. بالاخره خط شکسته شد و گردان امام سجاد(ع) به فرماندهی حاج­‌عباس ‌رنجی، با سرعت خودشان را به آنها رساندند. با رسیدن آنها درگیری در کانال سنگین‌تر شد. بعضی از رزمندگان که جلوتر بودند، فریاد می‌زدند و می‌گفتند: «سمت راست باز شده، سریع قایق‌ها رو بفرستین اون‌طرف.»

حاج‌حمید با بی­سیم به بچه‌ها خبر باز شدن طرف راست کانال را داد و گفت: «همه از طرف راست پیش به جلو.»

با شنیدن صدای او همه‌ی نیرو‌ها در طول خط برای باز کردن باقی معبر پراکنده شدند و ارتش بعثی نیروهایش را در یک چشم بر هم زدن به‌­طرف راست متمرکز کرد، تا جلوی پیشروی آنها را بگیرد. 4-5 ساعت تمام در سمت راست کانال درگیری شدیدی صورت گرفت.

با شکسته شدن خط رزمندگان با روحیه‌ای مضاعف پیشروی می‌کردند. حاج‌حمید پس از باز شدن معبر سوار تویوتا شد و به­‌طرف آنها حرکت کرد. از غواصی که می‌دانست ‌‌نیروی محمدباقر است پرسید: «چه خبر؟ محمدباقر کجاست؟ تونستین اون­و به عقب انتقال بدین؟»

صدای او با صدای تیر و ترکش‌ها درهم آمیخته بود و به گوش غواص نمی‌رسید. چند لحظه‌ای منتظر جواب  این پا و آن پا کرد. وقتی دید متوجه سؤالش نشد بی‌­معطلی جلو رفت.

در یک سمت کانال محمدباقر به قایقی چسبیده بود و دیگر نای حرکت نداشت. انگار پاهایش بی‌حس شده بودند. هرچقدر سعی می‌کرد انگشتان پایش را تکان بدهد نمی‌توانست. صدای حاج‌حمید که ساعاتی پیش با او در بی‌سیم حرف زده بود هنوز در گوشش زنگ می‌­زد، ولی آن لحظه چاره‌ای نداشت. نمی‌توانست نیروهایش که اکثراً شهید یا مجروح شده و روی آب شناور بودند را رها کند. باید هرطوری می‌شد آنها را به عقب انتقال می‌داد.

صدای ناله‌های دلخراش بعضی از غواص‌ها که به شدت زخمی ‌شده بودند و به قایق‌های شناور روی آب چنگ می‌انداختند را می‌شنید. آنها برای برگشتن به عقب التماس می‌کردند. اشک در چشمان خاکستری او حلقه زده بود و با هر بار بستن چشمانش، سیل اشک بر روی گونه‌های تکیده‌اش جریان می‌­یافت. هرچند خبر باز شدن و شکستن خط و همین‌طور پیروزی نیروها برایش دلنشین بود، ولی دیدن اجساد قطعه‌قطعه شده و شناور یارانش در روی آب و درد عمیق مجروحیت پاهایش این خوشی را برای او به تلخی تبدیل کرده بود. با صدای بی­سیم‌چی به خودش آمد. درحالی­که لبه‌ی قایق را محکم چسبیده بود گوشش را به گوشی بی­سیم چسباند.

«باقر، باقر... حمید، مگه نگفته بودم سریع برگردی عقب؟ این یه دستوره.»

می‌خواست جوابش را بدهد و بگوید که خوب می‌داند این یک دستور است، ولی او نیز در قبال یارانش مسئول است. دلش می­‌خواست بگوید که آن لحظه، آن دستور نظامی با احساسات انسان دوستانه­‌ی او در تضاد است، اما هرچه تلاش کرد نتوانست کلمات را درست توی ذهنش دسته‌بندی کند.

همه ‌چیز را تار می‌دید و چشمانش سیاهی می‌رفت. با کمک بی­سیم‌چی برای رفتن به عقب با سختی سوار قایق شد. بار دیگر به پیکرهای شناور یارانش روی آب نگاهی انداخت و خودش را کف قایق کنار پیکر چند شهید که دست و پاهایشان قطع شده بود انداخت و چشمانش بسته شدند.

پس از چند ساعت با صدای بلند حاج‌حمید که یقه‌ی بی‌سیم‌چی را گرفته و بلند‌بلند فریاد می‌زد: «مگه نگفته بودم بیارینش عقب، چرا به حرفم گوش ندادین؟»

آرام چشمانش را باز کرد. سرش را بالا آورد با دقت به اطراف نگاه کرد. از سوزش و درد عمیق ران پایش فهمید که بیهوش شده و او را به عقب انتقال داده‌اند.

نگاه ملتمسانه­‌ی بی­سیم‌چی را دید. می‌خواست ماجرا را تعریف کند، ولی صدای ضعیفش در هیاهوی فریادهای غضب‌آلود حاج‌حمید گم می‌شد. دست چپش را به آرامی ‌بالا آورد و نفس‌زنان گفت: «حاجی مگه فقط من مجروح شدم؟ بچه‌ها رو چکار می‌کردم؟ نکنه توقع داشتی بی‌خیال اونا بشم و به‌خاطر چند تا ترکشی که خوردم، خودم و به عقب برسونم؟ این بنده­‌ی خدا گناهی نداره.»

بی­سیم‌چی با شنیدن حرف‌های محمدباقر نفس راحتی کشید و یقه‌اش را از بین دستان پرقدرت حاج‌حمید بیرون کشید و گفت: «ایناهاش حاجی، خودش اینجاست. هرچی بهش التماس کردم بهم گفت: اگه برم عقب و خط حفظ نشه، چطوری تو روی بچه‌ها نگاه کنم؟»

انتهای پیام/

منبع : خبرگزاری تسنیم


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار فرهنگی

پیام تبریک برخی نهادهای فرهنگی درباره موشک‌باران اسرائیل

 پیام تبریک برخی نهادهای فرهنگی درباره موشک‌باران اسرائیل
2024-04-14T13:45:31+03:30
سازمان اوقاف و امور خیریه و بنیاد ایران‌شناسی به مناسبت حمله به اهداف رژیم غاصب صهیونیستی پیام‌های تبریک صادر کردند.

برای «بی‌بدن» و مفهومی به نام تعارضات اجتماعی

 برای «بی‌بدن» و مفهومی به نام تعارضات اجتماعی
2024-04-14T12:52:09+03:30
قصاص نفس و ماجرای بخشش، سالهاست دستمایه تولیدات سینمایی بسیاری شده‌است اما در کنار به تصویر کشیدن این مفهوم گاهی گریزی به مسائل اجتماعی دیگری هم زده می‌شد.

اگر مقابل دشمن شل بگیریم مشکل حل می شود؟ + صوت

 اگر مقابل دشمن شل بگیریم مشکل حل می شود؟ + صوت
2024-04-14T12:25:18+03:30
شب گذشته ایران طی حملاتی پهپادی و موشکی بخش هایی از سرزمین های اشغالی را مورد هدف قرار داد. حمله ای که در پاسخ به زدن کنسولگری ایران در سوریه بود.

«بعد از رفتن» و «روایت ناتمام سیما» مسافر مسکو شدند

 «بعد از رفتن» و «روایت ناتمام سیما» مسافر مسکو شدند
2024-04-14T11:45:55+03:30
دو فیلم سینمایی «بعد از رفتن» و «روایت ناتمام سیما» از تولیدات بنیاد سینمایی فارابی در هشتمین جشنواره فیلم بریکس مسکو روی پرده می‌روند.

بیانیه انجمن سینمای جوانان درباره پاسخ پهپادی و موشکی ایران

 بیانیه انجمن سینمای جوانان درباره پاسخ پهپادی و موشکی ایران
2024-04-14T11:45:54+03:30
انجمن سینمای جوانان ایران در خصوص پاسخ پهپادی و موشکی نیروهیا مسلح جمهوری اسلامی ایران به اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در...

آخرین وضعیت گوینده رادیو در بیمارستان

 آخرین وضعیت گوینده رادیو در بیمارستان
2024-04-14T11:45:54+03:30
قائم‌مقام رادیو از وضعیت رو به بهبود مسعود اسکویی گوینده، کارشناس و مجری پیشکسوت خبر داد.

هنرمندان درباره «وعده صادق» چه نوشتند؟

 هنرمندان درباره «وعده صادق» چه نوشتند؟
2024-04-14T11:45:53+03:30
همزمان با حملات تنبیهی و عملیات گسترده پهپادی سپاه پاسداران علیه رژیم صهیونیستی، تعدادی از هنرمندان در فضای‌مجازی به این عملیات واکنش نشان دادند.

نمایش‌های کودک و ایرانی رونق‌بخش سالن‌های دولتی

 نمایش‌های کودک و ایرانی رونق‌بخش سالن‌های دولتی
2024-04-14T11:05:21+03:30
آمار فروش نمایش‌های‌ تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۲۴ فروردین ماه ۱۴۰۳ اعلام شد.

تکلیف سریال رضا شفیعی‌جم روشن شد

 تکلیف سریال رضا شفیعی‌جم روشن شد
2024-04-14T11:05:21+03:30
سریال «خط رو خط» قرار است سه روز در هفته با بازی رضا شفیعی‌جم و موضوعات مختلف روی آنتن شبکه نسیم باشد.

تولید فصل دوم «سرزمین شعر» با ایده‌هایی جدید و پخته‌تر

 تولید فصل دوم «سرزمین شعر» با ایده‌هایی جدید و پخته‌تر
2024-04-14T11:05:20+03:30
دستیار وزیر در امور شعر از تولید فصل دوم برنامه «سرزمین شعر» با ایذده‌هایی جدید و پخته‌تر خبر داد و گفت: بارخوردها نشان می‌دهد نخبگان فارسی زبان د...

دیپلماسی میان ایران و تاجیکستان مبتنی بر عشق است

 دیپلماسی میان ایران و تاجیکستان مبتنی بر عشق است
2024-04-14T11:05:20+03:30
گلرخسار صفی‌اوا گفت: من در بسیاری از نمایشگاه‌های بین‌المللی دنیا از جمله مسکو، فرانکفورت و... شرکت کرده‌ام، اما به نظرم هیچ نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب ت...

افزایش حقوق ایثارگران در سال ۱۴۰۳ چقدر خواهد بود؟

 افزایش حقوق ایثارگران در سال ۱۴۰۳ چقدر خواهد بود؟
2024-04-14T11:05:19+03:30
معاون مددکاری و مشارکت‌های مردمی بنیاد شهید گفت: هنوز مقدار افزایش حقوق ایثارگران مشخص نشده اما تا آخر فروردین اعلام خواهد شد.

دیدگاه قرآن درباره توان یهودیان اسرائیل در برابر رقیب

 دیدگاه قرآن درباره توان یهودیان اسرائیل در برابر رقیب
2024-04-14T11:05:19+03:30
امروز بنی‌اسرائیل در غزه آن خباثت نهفته در خود را که سبقه در گذشته سیاه‌شان دارد، آشکار کردند و آتشی که در گذشته برای سایر پیامبران و ملت‌ها روشن کرده بودند...

یاسینی رکورددار کنسرت در سال ۱۴۰۲ / در مسیر همایون یا یگانه

 یاسینی رکورددار کنسرت در سال ۱۴۰۲ / در مسیر همایون یا یگانه
2024-04-14T11:05:18+03:30
روزگاری در موسیقی پاپ ایران اعلام شد که حامد همایون در پنج ماه ۲۳۹ کنسرت برگزار کرده است؛ آماری که از رکوردی عجیب روایت داشت؛ اما در نهایت سرنوشت حامد همایو...

صادرات نوشت‌افزار ایرانی کلید خورد

 صادرات نوشت‌افزار ایرانی کلید خورد
2024-04-14T11:05:18+03:30
مدیرعامل مجمع ایران‌نوشت صادرات نوشت‌افزار ایرانی اسلامی به برخی از کشورها را جزو مهمترین برنامه‌های این مجمع در سال جدید خواند.

قانون عفاف و حجاب برای همه مردم لازم‌الاجرا شد

 قانون عفاف و حجاب برای همه مردم لازم‌الاجرا شد
2024-04-14T11:05:17+03:30
مدیرعامل بنیاد عفاف و حجاب با اشاره به لازم‌الاجرا بودن قانون حجاب در کشور و لزوم مکانیزه بودن مواجهه با هنجارشکنان گفت: کسانی که به موضوع عفاف و حجاب در کش...

تلاطم در بازار ظهیرالاسلام/ قیمت کاغذ تحریر افزایش یافت

 تلاطم در بازار ظهیرالاسلام/ قیمت کاغذ تحریر افزایش یافت
2024-04-14T11:05:17+03:30
افزایش نرخ ارز پس از دو هفته دامن بازار کاغذ را نیز گرفت،‌بر این اساس قیمت کاغذ تحریر در بازار افزایش ۱۰۰ هزار تومانی را تجربه کرده است.

سهم ۴۹درصدی تمساح خونی از گیشه‌ تعطیلات/ پرویزخان درجا زد

 سهم ۴۹درصدی تمساح خونی از گیشه‌ تعطیلات/ پرویزخان درجا زد
2024-04-14T11:05:16+03:30
براساس آمارهای ثبت‌شده از میزان استقبال از فیلم‌های درحال اکران در تعطیلات پایان هفته قبل ۳۵۳۰۰۰ هزار نفر برای دیدن فیلم مورد علاقه خود در هفته سوم فروردین ...

شاعرانی که خود را "عطار" جا زدند

 شاعرانی که خود را "عطار" جا زدند
2024-04-14T11:05:16+03:30
پس از سده نهم هجری شاعران متعددی با تخلص عطار ظهور کردند که اتفاقاً بسیاری از آثار منسوب به عطار نیشابوری، از برکات حضور آنهاست.

«محفل» بدون سلبریتی با خلاقیت و یک شبِ صدمیلیونی!

 «محفل» بدون سلبریتی با خلاقیت و یک شبِ صدمیلیونی!
2024-04-14T11:05:15+03:30
«محفل» دوباره توانست برنامه پربیننده ایام ماه مبارک رمضان باشد؛ برنامه‌ای که سلبریتی ندارد اما یک برنامه‌اش تنها به ۱۰۰میلیون بازدیدکننده رسید.

مهرداد صدقی با "آبنبات لیمویی" به نمایشگاه می‌آید

 مهرداد صدقی با "آبنبات لیمویی" به نمایشگاه می‌آید
2024-04-14T11:05:15+03:30
مهرداد صدقی از انتشار کتاب "آبنبات لیمویی" در ادامه مجموعه طنز خود خبر داد و گفت: این کتاب آخرین اثر از مجموعه "آبنبات‌ها" خواهد بود.

عملیات اجرایی آماده‌سازی نمایشگاه کتاب تهران آغاز شد

 عملیات اجرایی آماده‌سازی نمایشگاه کتاب تهران آغاز شد
2024-04-14T11:05:14+03:30
مدیر کمیته اجرایی و پشتیبانی سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از آغاز عملیات اجرایی آماده‌سازی این نمایشگاه خبر داد.

دژهای پوشالی یهود به دادشان نرسید

 دژهای پوشالی یهود به دادشان نرسید
2024-04-14T11:05:14+03:30
یهودیانِ بنی‌نضیر چنان مغرور و از خود راضی بودند که تکیه‌گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهری‌شان بود، اما از آنجا که خدا می‌خواست بر همه روشن کرد که چیزی در ب...

حمایت شاعران از "وعده صادق" ایران

 حمایت شاعران از "وعده صادق" ایران
2024-04-14T11:05:14+03:30
جمعی از شاعران کشور در حمایت از عملیات "وعده صادق"، تازه‌ترین سروده‌های خود را به این موضوع اختصاص دادند.

گنبد آهنین چه می‌داند از صریر قیامت سجیل

 گنبد آهنین چه می‌داند از صریر قیامت سجیل
2024-04-14T11:05:13+03:30
نغمه مستشار نظامی در تازه‌ترین سروده خود از عملیات «وعده صادق» پاسخی به حمله جنگنده‌های ارتش اسرائیل به ساختمان کنسولگری کشورمان در دمشق حمایت کرد.

جشن نیمه شعبان هیئت کجا برویم؟

 جشن نیمه شعبان هیئت کجا برویم؟
2024-02-26T06:01:07+03:30
هیئت‌ها و حسینیه‌های سراسر کشور همزمان با میلاد سراسر خیر و برکت امام زمان (عج) مراسم شادی و سرور برگزار می‌کنند.

شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ « مهدی موعود » شوم

 شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ « مهدی موعود » شوم
2024-02-26T06:01:06+03:30
شاعران فارسی زبان در آستانه نیمه شعبان در نشست ادبی «منتظران وصل» با تازه‌ترین سروده‌های خود به ساحت مقدس امام مزان عرض ارادت کردند.

بهترین دعا‌ها در شب نیمه شعبان به روایت امام صادق (ع)

 بهترین دعا‌ها در شب نیمه شعبان به روایت امام صادق (ع)
2024-02-26T06:01:06+03:30
امام صادق علیه‌السلام دربارۀ آداب شب نیمۀ شعبان، به یکی از بهترین دعاها اشاره می فرماید.

"پایان جنگ"، "عزل منتظری و بنی‌صدر" و "فوت احمد خمینی" موضوع گفت‌وگو با کارگردان "احمد"/ احمد آقا حتی یک «واو» به صحبت‌های امام دست نزد!

 "پایان جنگ"، "عزل منتظری و بنی‌صدر" و "فوت احمد خمینی" موضوع گفت‌وگو با کارگردان "احمد"/ احمد آقا حتی یک «واو» به صحبت‌های امام دست نزد!
2024-02-26T06:01:05+03:30
مصطفی رزاق کریمی کارگردان فیلم "احمد" درباره احمد خمینی صحبت کرد؛ از ۴۲ روز سالک شدن او تا ماجرای عزل منتظری و پایان جنگ. او گفت: کارگردان دیکته‌پ...

ویکی موعود با ۴۰ هزار مقالۀ تخصصی راه اندازی شد

 ویکی موعود با ۴۰ هزار مقالۀ تخصصی راه اندازی شد
2024-02-26T06:01:04+03:30
همزمان با میلاد سراسر سعادت حضرت مهدی موعود(عج) از ویکی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) رونمایی شد.
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)