میرنیوز
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- روز 29 اسفندماه امسال، 70 سال از تصویب ملی شدن نفت ایران در مجلسین شورای ملی و سنا میگذرد. قانون ملیشدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند 1329 به مجلس ارائه شد و در 24 اسفند در مجلس شورای ملی و در 29 اسفند در مجلس سنا تصویب شد.
متن پیشنهاد تصویب شده به این شرح بود: "بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد."
با وجود اینکه این قانون گام مهمی بود که از بعد مشروطه در قطع دست بیگانگان برداشته میشد و از اتحاد نیروهای مذهبی و همچنین ملیگرا سرچشمه میگرفت و پشتوانه مردم را داشت اما بروز اختلافاتی میان محمد مصدق بعنوان رهبر جبهه ملی و آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی بعنوان رهبران مذهبی نهضت موجب شد تا در گرماگرم این اختلافات و بیتوجهی مصدق به آنچه در حال رخ دادن بود، کودتای 28 مرداد تمام زحمات این سالها را از بین ببرد.
متن زیر یادداشت آقای سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر و نوه برادر سید حسین مکی(از رهبران ملی شدن نفت) است که به ریشهیابی اختلافات میان رهبران نهضت میپردازد:
** اقدامات مصدق بعد از 30 تیر و شروع اختلاف در جبهه ملی
بعد از وقایع 30 تیر و به هنگام طرح لایحه اختیارات شش ماهه دکتر مصدق و مخالفت صریح آقایان حائری زاده و مشار که دو تن از اعضای موثر جبهه ملی بودند، دیگر جلسات مربوط به جبهه ملی تشکیل نشد عملاً جبهه ملی از هم پاشیده شد و خود شروعی بر شکاف در جبهه ملی بود. آنچنانکه پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز تنها در مواقع مشورتی جلساتی تشکیل میشد که در یکی دو نوبت هم که تصمیم به مبارزه جدی با کابینه زاهدی گرفته شد، آیتالله کاشانی هم در آن شرکت میکرد.
پس از 30 تیر مقرر شد اشرف پهلوی از ایران خارج شود. روز 10 مرداد 1331 تهران را به قصد اروپا و درنهایت جهت مسافرت به کالیفرنیا کشور را ترک کرد و روز 11 مرداد خبری مبنی بر اینکه به منظور صرفه جویی در بودجه وزارت دربار از روز گذشته دفاتر مخصوص شاهپورها و شاهدختها منحل شده بود و کلیه اعضاء و کارمندان دفاتر به محل خدمت یا وزارتخانههایی که سابقاً مشغول به کار بودند منتقل شدند.
نخست وزیر پس از آن که ملکه مادر و اشرف را به خارج ایران روانه کرد، معاونان خود در وزارت دفاع را از ارتباط مستقیم با شاه و دادن گزارش امور ارتش به او منع کرد. این اقدامات بر توطئه دربار برای سرنگون ساختن دولت مصدق افزود و سرانجام روز 21 مهر ماه 1331 سخنگوی دولت فاش ساخت که سرلشگر عبدالحسین حجازی و سرلشگر فضل الله زاهدی و برادران رشیدیان که مشغول توطئه و تحریک علیه دولت بودند دستگیر شدهاند و دولت با اعتراض شدید دربار روبرو شد که سرانجام با اصرار و دخالت علنی شاه، همگی آزاد و متاسفانه تحریکات خود را ادامه دادند تا بالاخره در کودتای 28 مرداد 1332 ساختار نهضت و دولت ملی را همراه با اجنبیان و کمک همه جانبه آنها ساقط کردند.
تعدادی از اعضای نهضت ملی بر این باور بودند که عدم تعقیب عاملان 30 تیر از سوی دولت موجب شد تا نظامیها به فکر کودتا بیفتند. آنها دیدند که نه تنها کسی را با کسی کاری نبوده بلکه سرلشکر وثوق علاوه بر ریاست ژاندرمری، ترفیع مقام هم گرفته و رسماً به معاونت وزارت دفاع ملی انتخاب و رسماً وزیر جنگ و همه کاره ارتش نیز شده است و به منظور اعلام خطر از بروز وقوع یک کودتا، پس از 30وقایع تیر، مقاله ای در تاریخ 1/5/1331 در شماره 876 باختر امروز درج شد:
«برای توجه کسانی که قصد کودتا دارند، ما یک جنگ بزرگ داخلی و آغاز یک جنگ بین المللی را در صورت وقوع کودتا پیش بینی میکنیم. در 30 تیرماه سیاست محافظه کاران انگلیس یک بار دیگر با شکست سخت و قطعی مواجه شد و علت آن این است که هنوز دیپلماسی انگلیس به عمق و وسعت نهضت و قیام ملل شرق و مخصوصاً ایران پی نبرده است. شاید مقدر این است که انگلیسی ها هرگز به اشتباه خود پی نبرند و به قول مولوی بلخی (( چون قضا آید طبیب ابله شود )) تقدیر چنین است که ایران آزاد و آباد و خاورمیانه از شر استعمار خلاص شود. امروز ما می بینیم پس از شکست مفتضحانه روز 30 تیر و فرار پیرغلام حلقه بگوش آنها ، این سیاست پیر ، کهنه و کثیف درس عبرت نگرفته و ظاهراً درصدد است از ملت ایران انتقام بگیرد. شنیده میشود که میخواهند با یک عمل حاد و جنایت آمیزی دیگر، ملت ما را خفه کنند و در تجسس هستند که یکنفر بی سر و پا و هرجائی را پیدا نمایند و به دست او کودتایی انجام دهند. حقیقت قضیه این است که اکنون سفارت فخیمه در تهران سخت تلاش میکند تا یکی از افسرانی که پایبند به هیچ اصلی نباشد و از وطن پرستی و ملت دوستی و مملکت خواهی بویی نبرده باشد انتخاب و زمام کودتا و انقلاب را به دست او بسپارند و یک بمباران هوایی در چند نقطه شهر و شلیک چند تیر و توپ و مانور تانک و مسلسل یک عده چندین هزار نفری را در تهران به قتل برسانند. به علاوه ملت ایران دستی که از آستین خیانت بیگانه خارج شود آن را به هر قیمتی که باشد قطع خواهد کرد.»
هنوز یک ماه و اندی از مدت اختیارات شش ماه دکتر مصدق باقی مانده بود که در جلسه پنجاه و هفتم مورخ هیجدهم دیماه 1331 تقاضای تمدید اختیارات را به مدت یکسال درخواست کرد تا اگر ضمن این مدت مجلس تعطیل شد و یا ایشان آن را منحل کرد، دیگر احتیاجی به قوه مقننه نداشته باشد.
طرح لایحه اختیارات شش ماهه، مخالف قانون اساسی بود منتهی اعضای جبهه پس از جریان وقایع سی ام تیر، مخالفت علنی خود را با آن جایز نمیدانستند و به صورت نسبی موافقت خود را اعلام کردند. ناگفته نماند که اگر دکتر مصدق اختیار نداشت، مسلما نمیتوانست رفراندوم کند زیرا از قانون اختیارات استفاده کرد و بودجه رفراندوم را به قانون تصویب و محل مخارج آن را نیز تامین کرد و اگر بودجه رفراندوم را تامین نکرده بود، نمیتوانست این کار را انجام دهد و مجلس را منحل کند و اگر مجلس منحل نمیشد، قطعاً با بودن مجلس، شاه بهیچ عنوان نمیتوانست فرمان عزل ایشان را صادر کند تا کودتا واقع شود.
** انتصاباتی که موجب اختلاف شد
پس از وقایع سی ام تیر 1331 و روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق، انسجام مثال زدنی در قیام سیام تیر را باید حاصل زحمات آیت الله کاشانی و نمایندگان فراکسیون نهضت ملی دانست که میبایست آن را عنوان کرد اما به دلیل ایجاد افکار و عقاید نوین در ذهن رهبران نهضت و نیز خواستههای بنیان گذاران جبهه ملی که از طرف شخص دکتر مصدق تامین نشد باعث اختلافات عدیده شد که گزیدهای از اختلافات اعضای نهضت و شخص آیت الله کاشانی با دکتر مصدق به شرح ذیل عنوان میشود:
بخصوص در مورد انتصاب سرلشگر وثوق به معاونت وزارت دفاع ملی که خود مصدق مسئولیت مستقیم آن را داشت اعتراضات مردم شدیدتر بود. آیت الله کاشانی نیز که سخنگوی صادق مردم مسلمان و محروم بود برای تسکین آلام مردم داغدیده چارهای جز نصیحت نداشت و به همین منظور نامه ای سراپا مشفقانه به دکتر مصدق نوشت و او را متوجه این اشتباهات کرد و در این نامه یادآور شد که من تاکنون در انتصابات شما هیچگونه دخالت نکرده ام و دوباره هم ضمن صدور اعلامیه ، این مطلب را به نظر عموم رسانیدهام ولی برای مصلحت و خیرخواهی مینویسم که سرلشگر وثوق روز سی ام تیر جمع کثیری را کشت و صلاح نیست معاون شما باشد و همچنین اقتصاد، شریان مملکت است، دکتر اخوی برای اینکار خوب نیست.
همچنین در این نامه از مصدق خواست مردان قوی و انقلابی انتخاب کند و گفت: «این بار زمامداری شما مثل بار اول به پیشنهاد جمال امامی و اقلیت مجلس نیست که شما بخواهید مثل گذشته با محافظه کاری عمل کنید، این بار شما با قیام خونین ملت، سرکار آمده اید و این ملت که با خون خود پیروزی نهضت و قیام و تجدید زمامداری شما را تضمین کرد، از شما انتظار اصلاحات انقلابی و اساسی دارد... .»
متن پاسخ دکتر مصدق به نامه آیت الله کاشانی به شرح زیر است:
«به عرض میرساند، مرقومه محترمه شرف وصول ارزانی داد، نمیدانم در انتخاب آقای سرلشگر وثوق و یا آقای دکتر اخوی که بدون حقوق برای خدمتگزاری حاضر شده اند و همچنان آقای نصرت الله امینی که از فعالترین اعضاء نخست وزیری هستند حضرتعالی چه عیب و نقصی مشاهده فرموده اید که مورد اعتراض واقع شده اند، بنده صراحتاً عرض می کنم که تاکنون در امور اصلاحی، عملی انجام نشده و اوضاع سابق مطلقاً تغییر ننموده است و چنانچه بخواهند اصلاحاتی بشود باید از مداخله در امور مدتی خودداری فرمایند. خاصه اینکه هیچگونه اصلاحاتی ممکن نیست مگر اینکه متصدی مطلقاً در کار خود آزاد باشد. اگر با این رویه موافقند بنده هم افتخار خدمتگزاری را خواهم داشت و الا چرا حضرتعالی از شهر خارج بشوند، اجازه فرمایند، بنده از مداخله در امور خودداری می کنم.»
** نشست دزاشیب و اختلاف بین مصدق و کاشانی
متاسفانه موضوع اختلاف بین دو بزرگوار بالا گرفته بود و فراکسیون نهضت ملی وارد عمل شد و تصمیم بر میانجیگری بین بنیانگذاران نهضت ملی شد که پس از صحبت با هردو (مصدق و آیت الله کاشانی) به پیشنهاد آیتالله کاشانی محل ملاقات در دزاشیب منزل آقای گلبرگی که از مریدان آیتالله بود انتخاب و روز سه شنبه ساعت چهار و نیم بعدازظهر مصادف با هفتم بهمن 1331 تعیین و مقرر شد در روز مذکور مهندس رضوی، دکتر معظمی، نریمان، خسرو قشقایی و حسین مکی از نمایندگان فراکسیون نهضت ملی به منزل نخست وزیر بروند و سه نفر از روحانیون مجلس (میلانی، جلالی موسی و حاج سید جوادی) نزد آیت الله کاشانی رفته و به اتفاق در ساعت تعیین شده در دزاشیب حاضر شوند.
قابل ذکر اینکه اعضای فراکسیون ملی ساعت ده صبح روز پنجم بهمن 1331 جهت مذاکره خصوصی و درخواست از نخست وزیر به منزل ایشان رفتند و پس از مذاکرات به عمل آمده که تا ساعت دوازده و ربع ظهر به طول انجامید امیدواری نسبت به حل اختلافات بین نخست وزیر و آیت الله کاشانی حاصل شد. سرانجام در روز تعیین شده حسین مکی به اتفاق دکتر معظی، نریمان و خسرو قشقائی نخست وزیر را با اتومبیل به منزل آقای گلبرگی رساندند که آیت الله کاشانی نیز در آنجا حضور داشتند.
از طرف بعضی از حضار پیشنهاد شد از لحاظ سیاست داخلی و خارجی طرفین میبایست گذشت کنند و طوری وانمود کنند که در این جلسه اختلافات حل شده و مانند سابق با هم متحد هستند تا کار نفت حل شودو همگی در تائید این پیشنهاد مطالبی گفتند و سرانجام اعلامیه معروف به اعلامیه دزاشیب توسط مهندس رضوی تحریر و دکتر مصدق و آیتالله کاشانی آن را امضاء کردند و متاسفانه نتیجه خاصی از جلسه چهار ساعته فیمابین گرفته نشد. امضاء کنندگان و اشخاص حاضر در محل بخوبی میدانستند که نه تنها کدورت و اختلافات بین دو بزرگوار حل نشده است بلکه مقداری از مسائل مورد نظر نیز از پس پرده بیرون افتاده و اعتماد گذشته خدشه دار شد و متاسفانه آنچه را که کاشتند بطور کامل خراب کردند.
از چپ: سید حسین مکی، آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در نشست دزاشیب
دو دستگی بین سران نهضت موجب تشنج در مردم و رکود کارهای اساسی مملکت شد. مجلس عملاً فلج شد و مرجع حل و فصل امور به جای پارلمان، منزل آیت الله کاشانی برای مخالفین و منزل مصدق برای موافقین شد.
شروع اسفند 1331، شروع نا آرامی و توطئه دربار و مخالفان دولت و در پس پرده سیاست اجنبی بود که به گفته وزیر خارجه وقت انگلستان آنتونی ایدن: " ...به مصدق امان ندهیم و او را آسوده نگذاریم... ." انگار که همه دست به دست هم دادهاند تا دولت مصدق را ساقط کنند.
میتینگ عظیم 28 فروردین 1332
حسین مکی نماینده مجلس و از عضای جبهه ملی سعی در رفع اختلافات داخلی داشت تا توسط مقالات نوشته شده خود در روزنامه خواندنیها بتواند آبی بر آتش درگیری بوجود آمده بریزد. حسین مکی مقالهای در شماره شصت و دوم مورخ پانزدهم اردیبهشت 1332 تحت عنوان راه حل اختلافات کنونی نوشت که بنابه گفته وی در صورت اجرای موارد ذکر شده در این نوشته، بیست و هشتم مردادی صورت نمیگرفت.
بخشی از یادداشت حسین مکی به شرح زیر است:
«متاسفانه در روزهائی که مردم ایران میخواهند از مبارزات چند ساله خود حاصلی بردارند، اختلافات داخلی کار را به جائی کشانیده که هر لحظه بیم آن است که مملکت دچار تشنج و یا خدایی نکرده تجزیه شود. کشمکشهای کنونی که سر و ته آن نامعلوم است، آنقدرها مهم نیست که به قیمت نابودی و اضمحلال ملتی تمام بشود و در فردای این شب هولناک هر یک از مسببین آن گناه، خبط و اشتباه خود را بگردن دیگری بگذارد. وضع تاسف آور کنونی مولود سوءتفاهم و اشتباهاتی است که مردم مآل اندیش و زمامداران قوم باید آن را جبران و ترمیم نمایند. حوادث اسف انگیز شیراز، مهاباد، ذزفول، تبریز، مازندران و سایر نقاط کشور را نمی توان نادیده گرفت، برای مردم روشن بین هر یک از این حوادث به منزله زنگ خطری است که اگر بدان توجه نشود دوام آن سرنوشت تاریک و وحشتناکی نظیر سرنوشت کُره در پیش پای ما قرار خواهد داد... .»
** طراحی کودتا در گرماگرم اختلاف میان رهبران
روز بیست و چهارم مرداد 1332 افسران وفادار به شاه در کاخ سعدآباد دور هم جمع شدند و فرمان آغاز عملیات صادر میشود. در همان روز سرلشگر زاهدی، سرلشگر باتمانقلیچ را به ریاست ستاد ارتش و سرهنگ نصیری را به فرماندهی عملیات کودتا منصوب میکند. ساعت ده شب سرهنگ نصیری برای افسران گارد شاهنشاهی که مامور اجرای کودتا شده بود و از روز پیش در حال آماده باش به سر میبردهاند سخنرانی میکند و میگوید: "اعلیحضرت برای نجات کشور از خطر نابودی، دکتر مصدق را از نخست وزیری عزل کردهاند، اکنون میروم و حکم را به او ابلاغ کنم..." و اما شنیدنی است که:
اولین ملاقات شاه با سردسته جاسوسان سیا در ایران نیمه شب دهم مرداد 1332 صورت میگیرد، یک دستگاه اتومبیل درباری، کرمیت روزولت را از پارک سهیلی (مجاور باغ فردوس) به کاخ سعدآباد میبرد. ( باغ سهیلی متعلق به سهیلی سفیر ایران در پاریس بود که در اختیار برادران رشیدیان قرار داشت) و از زبان روزولت آمده است:
«چند دقیقه قبل از نیمه شب به طرف در باغ براه افتادم، "بیل" با یک چراغ قوهای همراه من بود در باغ را گشودیم و من به تنهایی خارج شدم. یک اتومبیل سیاه رنگ بدون نمره و علامت در انتظارم بود. راننده بدون کنجکاوی در شناسایی من و بی آنکه یک کلمه حرف بزند، در اتومبیل را باز کرد. من در صندلی عقب نشستم. یک تخته پتو روی صندلی بود. همین که به نزدیکی کاخ رسیدیم کف اتومبیل دراز کشیدم و پتو را روی خود انداختم... اتومبیل وارد محوطه کاخ شد و در جاده باریک نزدیک یکی از کاخها ایستاد ... همینکه راننده آن محل را ترک کرد، هیکل لاغری درب اتومبیل را گشود و پهلوی من در صندلی عقب نشست، من پتو را کنار کشیدم... شاه پس از یک نگاه کوتاه، دستش را به طرف من دراز کرد و گفت: شب بخیر آقای روزولت، نمیتوانم بگویم انتظار دیدارتان را داشتم ولی اکنون ملاقاتتان خوشحال کننده است.
پس از انجام معارفه، کارگردان کودتا، چگونگی عبورش را از مرز ایران برای شاه شرح میدهد، سپس نام و نشان دیگر جاسوسان را که با او همکاری دارند، بیان میکند و برای توجیه اهمیت ماموریت خود و اینکه فرستاده رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر انگلستان است میگوید:
«قرار است آیزنهاور این مطالب را طی نطقی که بیست و چهار ساعت دیگر در سانفرانسیسکو ایراد میکند با بیان جمله خاصی تائید نماید و همچنین تائید چرچیل نخست وزیر بریتانیا نیز از طریق اعلام برنامه رادیو بی بی سی لندن صورت خواهد گرفت بدین ترتیب که گوینده رادیو هنگام اعلام برنامه در نیمه شب به جای اینکه طبق معمول بگوید: " اکنون نیمه شب است " خواهد گفت: " اکنون و پس از مکث کوتاهی، دقیقاً نیمه شب است».
در ادامه کودتای نافرجام بیست و پنجم مرداد، نیم ساعت پس از نیمه شب، سرهنگ نصیری که نیروهای خود را در خیابان پاستور متمرکز کرده بود به خانه شماره 109 خیابان کاخ می رسند و نصیری به افسر نگهبان خانه می گوید نامه ای از طرف اعلیحضرت برای آقای دکتر مصدق آورده است و میخواهد به سرهنگ دفتری فرمانده پاسگاه نخست وزیر تحویل دهد. سرهنگ دفتری نامه را تحویل و نزد مصدق میبرد. بیست دقیقه بعد دفتری پاسخ کتبی دکتر مصدق را تحویل سرهنگ نصیری میدهد. چند لحظه بعد سرهنگ ممتاز از کلانتری یک که در حال آماده باش به سر میبرده است از راه میرسد و سرهنگ نصیری را مورد پرسش قرار میدهد که در آن موقع شب با یک گردان سرباز و زره پوش در آنجا چه میکند؟
افسران همراه نصیری پراکنده میشوند و فرار میکنند و سرهنگ ممتاز، نصیری را پس از بازداشت به ستاد ارتش اعزام و بقیه افراد را خلع سلاح میکند و در ستاد ارتش سرتیپ ریاحی، سرهنگ نصیری را زندانی میکند.
ساعت چهار صبح ارنست پرون مرد مرموز سوئیسی که ظاهراً جاسوس انگلستان و شخص مستقر در دربار بوده با بی سیم اختصاصی با شاه تماس میگیرد و خبر شکست کودتا را به او میدهد. ( به نقل از خاطرات ثریا ) شاه سراسیمه سراغ ثریا رفته و او را بیدار میکند و میگوید: «ثریا، نصیری را هواخواهان مصدق توقیف کردهاند، باید هرچه زودتر از اینجا بگریزیم... هر لحظه ممکن است دشمنان اینجا بریزند و ما را بکشند باید بی درنگ حرکت کنیم ...»
سحرگاهان، شاه همراه با ثریا و دو همراه با هواپیمای کوچکشان ایران را به مقصد عراق ترک میکنند. ساعت شش بامداد خبر کودتا از رادیو و روزنامه ها پخش میشود و فرمانداری نظامی در روز بیست و پنجم مرداد اعلامیهای میدهد و برای اطلاع از محل پناهگاه سرلشگر زاهدی و دستگیری او، یکصد هزار ریال جایزه تعیین میکند. دکتر فاطمی وقتی از فرار شاه آگاه شد به همه سفیران، وزیران مختار و کارداران سفارتخانه های ایران در سراسر جهان تلگراف میکند که چون شاه فرار کرده خود به خود مخلوع است و باید مورد استقبال قرار گیرد. با پخش این خبر مردم به خیابانها ریختند و مانند یک جشن ملی به شادی و شعاردادن پرداختند و مجسمه های محمدرضا شاه و رضاشاه را پائین کشیدند و عکسهای شاه از همه اداره های دولتی جمع شد و دکتر مصدق اعلام کرد چون شاه دیگر حضور ندارد راساً درباره انحلال مجلس هفدهم تصمیم گیری کرده است.
و اما به دستور نخست وزیر، دکتر فاطمی همراه با دکتر سعید فاطمی و تعدادی سرباز به کاخ شاه رفته و همه اتاق ها و ساختمان ها را مهر و موم کردند.
همچنین در بامداد روز بیست و ششم مردادماه رادیو از پخش سرود شاهنشاهی که برنامه روزانه را با آن آغاز میکرد خودداری میکند و رئیس ستاد ارتش به همه یگان ها دستور میدهد که در سلام صبحگاهی به جای ذکر نام شاه، واژههای میهن و ملت را به کار ببرند و اما کرمیت روزولت پس از شنیدن خبر شکست کودتا از رادیو تصمیم میگیرد طرح دوم خود را به اجراء بگذارد که لوئی هندرسون نیز سفیر آمریکا که در خارج از ایران بود شتابان به تهران بازگشت، آنچنانکه روزولت در خاطرات خود موفقیت کودتای دوم را مدیون (( خواب خرگوشی )) نجات یافتگان از کودتای بیست و پنجم مرداد محسوب میکند، بسیاری از صاحبنظران گفتند که دکتر مصدق میبایست پس از کودتای بیست و پنجم مرداد ارتش را بسیج میکرد، مظنونان را دستگیر میکرد و برنامهای برای خنثی کردن هر اقدام بعدی تدوین و یا حداقل حکومت نظامی برقرار میکرد و اما امروز بیست و هفتم مرداد روزی ظاهراً آرام آغاز میشود و برادران شاه در کاخ ها تحت نظر بودند و حق خروج نداشتند.
بعداز ظهر روز بیست و هفتم مرداد، هندرسون، سفیر آمریکا در ایران به دیدن دکتر مصدق میرود، در این ملاقات هندرسون به مصدق میگوید که دولت آمریکا دیگر نمیتواند دولت او را به رسمیت بشناسد و مانند یک نخست وزیر قانونی با او معامله کند.
هندرسون با خشم به دکتر مصدق تکلیف می کند که از نخست وزیری به کنار رود. مصدق اگر مجلس را منحل نکرده بود، وضع طور دیگری بود، اگر دل به قبول فریب آمریکا را نمیداد قطعا وضع طور دیگری بود و اگر پایگاه مردمی خود را با اتحاد بین سران نهضت حفظ میکرد، وضع طور دیگری بود آنچنانکه سنجابی نوشته است: "وقتی با من مشورت کرد گفتم آقا هم ارتش دو دسته شده و هم ملیون تجزیه شدهاند و جبهه ملی سست شده است. این کار را نکنید. مصدق در مجلس گفته همان 42 نفری که به مکی رای دادند به من هم رای خواهند داد و من را خواهند انداخت، بنابراین مجلس را باید منحل کنم.
گفتم رئیس قوه ثلاثه مملکت وقتی که مجلس نباشد شاه است، او هم فرمان عزل میدهد. بعد گفت شاه جرات نمیکند به من چنین فرمانی بدهد، ما به او پیغام دادیم، به وسیله آقای ذکایی و خودم توسط دکتر معظمی گفتم به این قرآن اگر این مجلس را منحل کنی تو را بر میدارم. به دکتر معظمی گفته بود آن کسی که به من فرمان بدهد با لگد بیرونش میکنم، غرور او را گرفته بود، فکر میکرد وقایع 30 تیر به وجود میآید. در صورتی که 30 تیر را کاشانی، بنده، حزب ایران، بقایی و اینها به وجود آورد و مردم هم یک دفعه قیام کردند."
انتهای پیام/
منبع : خبرگزاری تسنیم
عارف: آزادراه تهران - شمال باید در اولین فرصت تکمیل و نهایی شود
وزیر کشور: ۳ استاندار باقیمانده تا چهارشنبه تعیین میشوند
سردار سلیمانی: ۶۲ هزار گروه جهادی بسیج برای کمک به دولت آمادگی دارند
عارف: آزادراه تهران شمال باید در اولین فرصت تکمیل و نهایی شود
جمعی از بسیجیان سراسر کشور تا دقایقی دیگر با رهبر انقلاب اسلامی دیدار میکنند
جمعی از بسیجیان تا دقایقی دیگر با رهبر انقلاب اسلامی دیدار میکنند
رزمایش مشترک نیروی زمینی سپاه و ارتش جمهوری آذربایجان آغاز شد
ایران ادعای مداخله در قتل خاخام اسرائیلی در امارات را قاطعانه رد کرد
ایران ادعای مداخله در قتل خاخام اسرائیلی در امارات را رد کرد
اسلامی: ظرفیت سالانه تولید کیک زرد بهطور چشمگیر افزایش یافته است
ارجاع لایحه اصلاح قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس به دولت
اسلامی: ظرفیت سالانه تولید کیک زرد بهطور چشمگیر افزایش یافته است/ جانمایی نیروگاههای اتمی جدید
اختصاص ۲۷۵ همت برای اعطای تسهیلات ازدواج و فرزندآوری در بودجه
مهدی یونسی رستمی استاندار مازندران شد
کلیات طرح نحوه برگزاری تجمعات و راهپیماییها به تصویب رسید
محمد نوذری استاندار قزوین شد
لایحه کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر تصویب شد
اسلامی: تحول در بهرهبرداری از معادن، رویکرد صنعت هستهای است
مهدی یونسی رستم آبادی استاندار مازندران شد
نشست مشترک دولت و مجلس یکشنبه هفته آینده برگزار میشود
محمدجواد کولیوند استاندار سمنان شد
عارف: بسیجیان برای عینیت بخشیدن به «وفاق ملی» به میدان بیایند
سلیمی نمین: در موارد متعددی در تاریخ وفاق داشتیم
برگزاری جلسه کارگروه مدیریت مصرف انرژی به ریاست رئیس دفتر پزشکیان
اتمام پروژههای نیمه تمام از محل مولدسازی در اولویت قرار دارد
نشست معاونان وزرای خارجه ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برگزار میشود
نشست «نسبت وفاق ملی و اصولگرایی» آغاز شد
بیانیه مجمع جهانی بیداری اسلامی درمحکومیت حمله تروریستی درپاکستان
بقائی: نشست معاونان وزرای خارجه ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برگزار میشود
نشست «نسبت وفاق ملی واصولگرایی» آغاز شد