میرنیوز
در طول هشت سال دفاع مقدس چه بسیار جوانان و مردانی اسلحه به دست و جان بر کف برای دفاع از خاک قدم گذاشتند اما در پشت صحنه زنان و مادران بسیاری، علاوه بر حمایتهای معنوی از رزمندگان، زنانه پای خاک و انقلاب خود ایستادند و در کنار رزمندگان زیباترین صحنههای ایثار و حماسه در کل تاریخ جهان به ثبت رساندند.
با قاطعیت میتوان گفت اگر نبود ازخودگذشتی و حمایت بانوان، نتیجه دلخواهی از جنگ حاصل نمیشد چراکه این زنان بودند که زینب وار پای اعتقادات راهشان ایستادند و به تمام جهان ثابت کردند که انقلابیون این خاک از دامن چه زنانی تربیت شدهاند و چه مادرانی سلاح به دست فرزندان خود برای دفاع از ناموس و خاک خود دادهاند.
اما با وجود تمام کتابها و مستندات و فیلمهایی که از دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ساخته شده همچنان نقش بانوان بخش مغفول این جریان است، با وجود تأکیدات مقام رهبری همچنین روایتگری بانوان از فعالیت های خود هنوز این مهم در سایه و حاشیه قرار گرفته و چندان به آن پرداخته نشده است به همین علت ایسنا به مناسبت هفته دفاع مقدس میزبان سه تن از بانوانی بود که در طول جریان دفاع مقدس در صحنههای مختلف به ایفای نقش پرداخته و پای خاطرات آنها نشستیم.
پوتینهای برادر شهید در پای خواهر
یک امدادگر و پرستار دوران جنگ در نشست «نقش زنان در دفاع مقدس» با اشاره به اینکه در خانواده بسیار مذهبی، متدین و انقلابی پرورش یافته و پدرم مؤذن تویسرکان بوده است، گفت: از سال ۵۸ تلاش و مبارزاتم را در راه انقلاب در شهر تویسرکان آغاز کردم و در ابتدای پیروزی انقلاب از طرف جهادسازندگی برای چیدن گندمهای کشاورزان اقدام می کردیم، مشوق اصلی ام برای ورود به این راه برادرم شهید «محمدباقر اکبری» بود چراکه بسیار علاقه داشت جا پای او گذاشته و وارد بسیح شوم، حتی اسم اصلی من «سودابه» است اما برادرم دوست داشت اسم من به نام نخستین شهید زن اسلام یعنی «سمیه» تغییر کند، پس از تصمیم برادرم همه مرا سمیه خطاب میکردند.
سمیه اکبری ادامه داد: رابطه من با برادرم بسیار صمیمی و دوستانه بود، از طرفی خیلی همفکر بودیم تا جایی که در وصیت نامه خود، به من سفارش کرده بود که باید پس از او پوتینهایش را بپوشم و از حمایت از امام(ره) غافل نباشم به همین علت بعد از شهادت برادرم از طرف سپاه به صورت تئوری و عملی البته فشرده در ملایر آموزش پرستاری و امدادگری دیدم، در آن زمان شهید شکری موحد مسئول بهداری سپاه بود و به علت نیاز به امدادگر به سرعت به پادگان ابوذر اعزام شدیم.
وی ادامه داد: حدود ۹ ماه در بیمارستان پادگان ابوذر افتخار امدادگری داشتم، در این مدت از ۷ صبح تا ۷ شب یکسره فعالیت داشتیم، طی این مدت پانسمان زخمیها یا تعویض پانسمانهایشان، کنترل علائم حیاتی، انجام دستورات پزشک حتی روحیه دادن به مجروحان از جمله اقدامات ما بود. اکثر پرستاران سعی میکردند روزه بگیرند و از بستههایی غذایی که از طرف مردم در سراسر کشور برای جبههها ارسال میشد، استفاده نکنند چراکه هر بسته شامل نامه و پیامهای دلگرم کنندهای برای رزمندگان بود و امدادگران ترجیح میدادند به علت شرایط خاص جبهه این بستهها مستقیم به دست رزمندگان برسد.
دست حضرت زهرا(س) زیر سر شهدای ما بود
اکبری با بیان اینکه قسم میخورم که حضور حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) را به وضوح احساس میکردیم به طوریکه دست حضرت زهرا(س) زیر سر شهدا و جانبازان ما بود که این مهم به علت ایمان خالص و تقوای رزمندگان بود، خاطرنشان کرد: بیشتر رزمندگان ما در عالم بیهوشی از ائمه به ویژه حضرت زهرا(س) کمک می خواستند، نام ایشان را صدا میکردند این در حالیست که در علم پزشکی ثابت شده است بیمار در حالت ریکاوری و عالم بیهوشی از تمایلات خود نام میبرد و آنچه که واقعاً هست را نشان میدهد.
وی این دوران از فعالیتش را بی نظیر خواند و اظهار کرد: خیلی از افرادی که در بیمارستانها خدمت میکردند از سراسر کشور به صورت فردی و انفرادی آمده بودند، خانمی از بوشهر در بیمارستان پادگان ابوذر خدمت و به حال رزمندگان رسیدگی میکرد و ما مادر بوشهری خطابش میکردیم، دقیقاً به خاطر دارم همه پرستاران در اتاق پرستاری برای استراحت جمع شده بودیم که ناگهان مادر بوشهری باحالی عجیب و بدنی لرزان به ایستگاه آمد، وقتی جریان را پرسیدیم گفت شما که نبودید آقایی قد بلند و ناشناس داخل بخش شد، با ایشان عطر خوبی در بخش پیچید و بعد از احوالپرسی از مجروحان سمت من آمد و ضمن خسته نباشید، از من سراغ شما پرستاران را گرفت و گفت به خواهران بگویید «من از شما راضی هستم»، همان لحظه به خودم آمد که ایشان کیست که رضایت خود را اعلام می کند اما هرچه چرخیدم کسی را ندیدم و به نظرم ایشان امام زمان(عج) بودند.
این امدادگر و پرستار دوران جنگ با بیان اینکه در طول جنگ پرستاران و امدادگران در ایثارگری از هم سبقت میگرفتند و برای مجروحان از مراقبت، غذا، روحیه دادن و خواهری کردن برایشان و اینگونه کارها مضایقه نمیکردند، افزود: البته حضور خواهران بسیار با ارزش بود و پرستاران و کمک یاران با حفظ حجاب و رعایت شئونات اسلامی با حضورشان به مجروحان دلگرمی میدادند.
وی اذعان کرد: به خوبی به یاد دارم در عملیات یا زهرا(س) ۴ به قدری جانباز و مجروح داشتیم که حتی در کف راهروی بیمارستان پادگان ابوذر آنها را خوابانده بودیم، حتی بیان این مسئله سخت است چه برسد به تصور آن، طی مدتی که در پادگان بودم چند باری فرصت شد به سردخانه نیز برای کمک برویم و گاهی وقتی کنار شهدا می ماندیم میدیدم که لبان و چهره بیشتر شهدا خندان و شاد بود و الان این ما هستیم که آیا در مسیر شهدا ثابت قدم ماندهایم یا نه؟
اکبری با بیان اینکه ما امروز باید پیامرسان خوبی باشیم همانگونه که حضرت زینب(س) پیامرسانی کرد چراکه اگر نبود روشنگری حضرت زینب(س) آثاری از نهضت امام حسین(ع) باقی نمیماند، گفت: این ایثار، حماسه و ازخودگذشتگی باید بیان شود، اگر هزاران سال قبل برای حفظ اسلام سر امام حسین(ع) و فرزندان و یارانش بر روی نیزهها رفت امروز نیز برای حفظ انقلاب ناشی از اسلام سر حججیها رفته است بنابراین باید از سختیها و مشکلات این حماسه بزرگ برای جوانان نقل کنیم، در جنگ نُقل و نبات پخش نمیکردند بلکه رزمندگان ما در غوغای آتش و دود استقامت داشتند، روایت کردند برخی شهدا زمانی که به شدت مجروح میشدند و تحمل درد برایشان سخت شده بود در دهان خود شن میریختند تا با صدای ناله آنها موقعیتشان برای دشمن لو نرود.
اخلاص رمز پیروزی دفاع مقدس
وی در ادامه یادآور شد: زمان امدادگری ام در منطقه، برای بازدید ما را به ارتفاعات بازیدراز در سرپل ذهاب بردند و در همان حین به علت مشکی بودن چادر ما بانوان اطراف ما را دشمن بمباران کرد، وقتی به داخل سنگرهایی که متعلق به بعثیها بود رفتیم چیزی که جلب توجه میکرد شیشههای مشروب و مجلات مفتضح بود اما در آن سو در سنگرهای نیروهای ما پر از کتاب دعا و قرآن بود که یکی از علت حماسهآفرینی ما در جنگ همین مسئله ایمان و تقوای رزمندگانمان بوده است؛ برای مثال برادر شهیدم یک ساعت قبل از شهادتش به برادر بیات گفته بود «نماز امام زمان(عج) را بخوانیم» تا حال و هوای بهتری بگیریم و تنها یک ساعت بعد از این نماز به اتفاق چندتن از همرزمانش به فیض شهادت نائل آمد.
این امدادگر و پرستار دوران جنگ با اشاره به اینکه انقلاب ما به آسانی به دست نیامده است و طی جنگ ما با توطئهها و خیانت منافقان و مخالفان به شکلهای مختلف برخورد میکردیم، اذعان کرد: در همین دورانی که بنده در پادگان ابوذر بودم اکیپ پزشکی با تجهیزات کامل در بیمارستان مشغول به امدادگری بودند، در این مدت آمار قطع عضو ما افزایش یافته بود که بعدها توسط فاطمه رسولی هویت آنها لو رفت و متوجه شدیم این گروه ستون پنجم هستند و هنگامی که مجروحان نیاز به جراحی حتی سطحی داشتند، آنها را قطع عضو میکردند.
وی افزود: بنده معتقد هستم انقلاب و جنگ سفرهای بود که همه سر آن نشستیم و در نهایت به سه گروه دسته شدیم؛ دسته اول فداکاری کردند و به شهادت رسیدند، دسته دوم از اقدامات خود پشیمان شدند و به انحراف رفتند اما دسته سوم مانند ما با دیدن مشکلات امروز جامعه دق مرگ خواهیم شد.
اکبری اظهار کرد: ما در طول جنگ بسیار از منافقان ضربه خوردیم، زمانی که من در سپاه همدان بودم دختر کُرد ۱۴ سالهای را پیشم آوردند و خواستند تا او را بازرسی بدنی کنم و در نهایت در کفش او تعدادی اطلاعات و رمز عملیات پیدا کردم، وقتی گذشته این دختر را جویا شدم گفتند که پدر این دختر به علت فقر مالی دخترش را به کومله دموکراتها فروخته است و جالب اینجا بود که این دختر کاملاً به زبان انگلیسی مسلط بود و او نیز در لباس پسرانه در سنگرهای رزمندگان ما به بهانه روحیه دادن و گفتوگو با آنها حاضر شده، اطلاعات عملیات را دزدیده و به منافقان تحویل داده و گفتنی است اتفاقاً همین فرد چند عملیات را لو داده بود.
دیروز امدادگر جبههها، امروز پرستار همسر جانباز
وی با اشاره به زندگی شخصی خود مطرح کرد: علاوه بر یک برادر شهیدم، سه برادر دیگرم جانباز هستند و در ازدواجم نیز با یکی از رزمندگان وصلت کردم که او نیز به علت جانبازی کلیههای خود را از دست داده بود و بعد از دوران امدادگریم در جنگ، پرستار همسرم تا زمان شهادتش شدم. همسرم در نهایت پس از تحمل مدتها درد ناشی از مجروحیتهای دوران جنگ در بیمارستان بقیهالله(عج) تهران به شهادت رسید و ۱۳ مهرماه سالگرد شهادتش بود، من با ازدواجم خیلی حرفها شنیدم اما با خدا معامله کردم و امیدوارم همه در راهمان ثابت قدم بمانیم.
لالایی از ستاد مشترک....
وی سخنان خود را با خاطره ای از همسرش پایان داد: حاصل ازدواجم دو فرزند صالح است، به یاد دارم زمانی همسرم از سرکار برگشته و به شدت خسته بود اما با این وجود از او خواستم برای دخترمان قصه بگوید، او به قدری خسته بود که در همان ابتدا اینگونه قصه را برای دخترمان گفت «یکی بود یکی نبود، یه نفر بود که میخواست بره ستاد مشترک و...» تا آخر در عالم خواب و بیداری از ستاد مشترک و اقداماتشان برای دختر کوچکمان قصه گفت و خوابید.
کار در زمان جنگ لذت بخش بود
مسئول پشتیبانی بانوان سپاه منطقه همدان در دوران دفاع مقدس نیز با حضور در نشست ایسنا بیان کرد: بنده پاسدار بازنشسته سپاه منطقه همدان هستم، ابتدای کار معلم بودم و بنا به نیاز و شرایط روز جامعه وارد سپاه شدم، در دوران جنگ مسئول پشتیبانی بانوان سپاه بودم، دوران خدمت برایم بسیار باارزش بود چراکه خدمت در قسمت پشتیبانی موجب میشد تا شرایط را به صورت ملموس و محسوس لمس کنم. زمانی که شهدا به مناطق جنگی اعزام می شدند بسیار لحظات شیرینی بود و صحنههایی که انسان به چشم خود می دید که بسیار متفاوت و خاص بود، شهدا از زندگی و جان و عزیزانشان گذشتند تا ما امروز در آرامش باشیم.
شهناز خاوری گفت: چهار ساله بودم که پدرم فوت کرد و مادرم مسئولیت و عهده دار زندگی شد، من از همان ابتدا عاشق بسیج و سپاه شدم و به این مجموعه ملحق شدم، در آن زمان کسی برای مادیات، رتبه و حقوق کاری نمیکرد بلکه معیار همه رضای خدا و حفظ انقلاب بود حتی زمانی که حقوق میگرفتیم از این امر ناراحت میشدیم که چرا اصلاً به ما حقوق میدهید، از زمانی که معیارها حقوق و رتبه شد، رضایت خدا در کارها نیز کمرنگ شده است.
وقتی به موکت دوخته شدم ...
وی در ادامه اظهار کرد: دوران جنگ از ۷ صبح تا ۷ شب با شوق و انرژی خاصی در محل کارم بودم. تا جایی خود را درگیر کار کرده بودم که یکی از همکاران در همان حین کار با قاشق به من غذا میداد تا انرژی بگیرم اما آن مدت حتی اگر نان خشک هم میخوردیم انگار بهترین غذاها در مقابلمان قرار داشت، آنقدر بدون استراحت کار می کردم که ترکمان خواهر شهید و استاد دانشگاه که آن زمان برای نیروهای بسیجی لباس میدوخت، برای اینکه دقایقی استراحت کنم، لباس مرا به موکت آنجا دوخت.
خاوری ادامه داد: از جمله اقداماتم در آن دوران آموزش مباحث نظامی مثل کار با اسلحه بود همچنین معلم نهضت و مسئول بسیج مسئول امور دانشجویی بودم اما در کنار تمام این اقدامات، من یک مادر و همسر نیز بودم و باید به زندگی شخصی خود هم رسیدگی میکردم.
وی با بیان اینکه دوران دفاع مقدس همدلی مردم عجیب بود، ازدحام مردم برای کمک به رزمندگان بسیار زیاد بود و در زمان نیازهای روز مانند لباس گرم یا خنک توسط مردم در خالصانهترین حالت ممکن تهیه میشد، خاطرنشان کرد: به یاد دارم مادری چهار تخم مرغ آورده بود و می گفت این تنها دارایی ام است، کسانی هم که نمیتوانستند کمک کنند شیشههای مربا را تهیه می کردند تا بتوانیم در آنها مربا یا ترشیجات برای رزمندگان ارسال کنیم از طرفی خانمهایی هم بودند که کیلو کیلو طلا برای کمک به جبههها میآوردند که این اعتماد مردم ستودنی بود. اگر زمانی اعلام نیاز میکردیم درب تمام خانهها، مراکز، اماکن، مساجد حتی خانهها به روی ما باز بود و به اندازهای کمکهای مردمی زیاد بود که نیرو کم میآوردیم.
این بانوی بسیجی دوران جنگ تصریح کرد: کار در زمان جنگ لذت بخش بود، حتی اگر یک خط با خودکار بیت المال مینوشتیم یک خودکار جدید به جای آن میگذاشتیم، تمام این کارها برای این بود که برای جوانان الگوی خوبی باشیم، هر فردی در معرض امتحان الهی است، کسانی که وعده عید میدهند و عمل نمیکنند و یا حق مردم را ضایع میکنند باید بدانند آبروی چندین خانواده را میبرند و از طرفی نیز جوانان با دیدن این افراد ناامید میشوند، من بارها به فرزندانم گفتهام شما سرمایه و آبروی من هستید و در این شرایط فقط باید قرآن و ائمه الگوی شما باشند.
ازدواجی برای ادامه خدمت در سپاه
وی اذعان کرد: در ازدواجم نیز برای اینکه بتوانم در سپاه بمانم و به رزمندگان و انقلاب خدمت کنم، خواستگاران غیرپاسدار را رد میکردم و در نهایت با یک مداح و رزمند ازدواج کردم و همیشه از خداوند برای اینکه توانستم در این راه بمانم سپاسگزارم و نه تنها پشیمان نیستم بلکه خیلی خرسندم که توانستم در خدمت انقلاب، شهدا و رزمندگان باشم.
خاوری مطرح کرد: به عنوان یک خواهر در زمان جنگ برادرانم را تشویق کردم و به جبهه رفتند، یکی از آنها در طول جنگ مجروح و سه روز بیهوش شده بود و همرزمانش چون از وضعیت او خبری نداشتند ساکش را برایم آورده و خبر شهادتش را دادند اما آن زمان به لطف خدا ساک را دو ماه از خانواده پنهان کردم و وضعیت سختی را میگذراندم.
وی افزود: من از این ساک و اتفاق رخ داده به مادرم چیزی نگفتم و پس از دو ماه دقیقاً روز عقدم لحظهای که می خواستم «بله» را بگویم، برادرم با لباس نظامی در محضر حاضر شد و با دیدن او صحنه بسیار احساسی در محضر رخ داد و من پس از دو ماه عذاب و سختی، احساس آرامش کردم و واقعه را برای همه شرح دادم و این حکمت خداوند بود که من ساک را همه پنهان کنم چراکه برادرم زنده اما مجروح بود.
مسئول پشتیبانی بانوان سپاه منطقه همدان اظهار کرد: جنگ یکی از امتحانات زنان بود چراکه اگر نبود تلاش و گذشت زنان هیچ وقت رزمندگان تا این حد موفق نبودند، امیدوارم خداوند هیچ والدینی را با داغ فرزند خود امتحان نکند اما تصور کنید پدر و مادرانی که در تشیع جنازه فرزند خود با آرامش و توکل به خدا تابوت فرزند را با گل و گلاب بدرقه میکردند چه ایمان و صبری داشتند.
خاوری ادامه داد: امروز متأسفانه بسیاری از مردان، ایثار و فداکاری همسران خود را فرموش کردهاند، حتی باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد در زندگیهایی کسی دیگر سختیها و مشکلات را تحمل کرده اما زن دیگر لذت این زندگی را می برد که واقعاً دور از انصاف و عدالت است.
وی با بیان اینکه امروزه در بسیاری از همایش ها و مراسم ها ما و خیلی از دیگر بانوان بسیجی از یاد رفتهایم و همه چیز برای یک عده خاص شده است، اذعان کرد: شهدا و همسران آنها با خدا معامله کردهاند اما امروز به خاطر قدرت و رتبه خیلی چیزها به فراموشی سپرده شده است، بسیاری از جوانان ما به علت عملکرد برخی مسئولان از دین زده شدهاند و ممکن است به بیراهه کشیده شوند.
پشت سر هر مرد موفقی زنی است که سختیها فروان کشیده
خواهر شهید و بسیجی فعال در دوران دفاع مقدس نیز با حضور در دفتر ایسنا، با اشاره به زندگی شخصی خود، گفت: از گذشته خانواده مذهبی داشتم و پدرم مداح و همسایه آیت الله نجفی بودیم، زن عموی مؤمنی داشتم که من را به درست نماز خواندن و اصلاح ایرادات نمازم در کودکی تشویق میکرد همچنین در ۲۸ سالگی پدرم فوت کرد در شرایطی که کوچکترین فرزند خانواده برادر چهار ماهام بود، مادرم عهده دار زندگی شد و به سختی ما را بزرگ کرد.
طاهره فرجی ادامه داد: یکی از مشوقهای اصلی برادرم برای خط دینی و انقلابی بودم و در تمام رژهها و مراسم ها او را با خود میبردم و همین مسائل زمینههای فکری او را شکل داد، از همان کودکی به فکر خودسازی بود و در نهایت در سن ۱۷ سالگی در فاو به شهادت رسید و بعد از ۱۰ سال پیکرش برگشت.
وی اظهار کرد: بعد از دستور امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی در بسیج ثبت نام کردم و آن زمان خواهر دباغ با همراهی چند بانونی دیگر مسئول تشکیل بسیج خواهران بود، در آن مدت به خواهران آموزشهایی از جمله سواد خواندن و نوشتن، کار با اسلحه، عقیدتی و سیاسی میدادیم همچنین دوستان و همکلاسیهای خود را برای عضویت در بسیج تشویق میکردیم و به دنبال کار فرهنگی هم بودیم.
فرجی با بیان اینکه در ۱۸ سالگی ازدواج کردم و در همان مدت معلم پرورشی بودم و جداگانه کار ماشین نویسی هم انجام میدادم و از طرفی شبانه نیز درس میخواندم، مطرح کرد: مدتی بعد از ازدواجم با همراه تعدادی از خانوادههای پاسداران در شهر سرپل ذهاب ساکن شدیم، یکی از اقداماتی که این مدت انجام دادیم جمع آوری و نابود کردن عکسهای خانوادگی مردم بود چراکه به علت جنگ و شرایط خاص منطقه تخلیه شده بود و برای اینکه این عکسها دست دشمن نیفتد و نامحرم آنها را نبیند، جمعشان میکردیم.
این بسیجی فعال در دوران دفاع مقدس بیان کرد: در شهرها نیز مساجد اغلب محل جمعآوری و بسته بندی کمکهای مردمی بود، از بسته بندی نخودچی و کشمش تا بافت لباس برای رزمندگان صورت میگرفت به عبارتی هر کس هر کاری که از دستش برمیآمد برای جنگ انجام میداد. ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۹ نیز با اسلحه و چادر با توجه به آموزشهایی که به ما داده شد، در همدان رژه داشتیم که یکی از روزهای افتخارآمیزم در آن دوران است.
وی ادامه داد: در همان سالها نیز در مسجد کمال آباد فراخوان زدیم که بعد از نمازجماعت به علت لزوم آن زمان، کار با اسلحه را آموزش دهیم که من نیز یکی از مربیان آن دوره بودم و به صورت عملی و تئوری به داوطلبان آموزشهای لازم را میدادیم.
فرجی اضافه کرد: در زمانی که در منطقه بودیم شرایط بسیار سخت بود چراکه اغلب همسران ما عزادار همرزمان خود بودند و یا هنگامی که خبر شهادت یک رزمنده میآمد نگران میشدیم که مبادا یکی از همسران ما باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: پشت سر هر مرد موفقی زنی است که سختیهای فراوان کشیده تا مردش به این درجه برسد، در زمان جنگ نیز همسران و مادران رزمندگان به حضور مردانشان نیاز داشتند اما شرایط جنگ و حفظ انقلاب اولویت داشت، چه بسیار جوان های رعنایی که دیگر به آغوش خانوادههای خود بازنگشتند.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
دفترمقام معظم رهبری در قم از تلاشهای هیئت خادم الرضا(ع)تقدیر کرد
وزیر کشور: سرمایه گذاری داخلی و خارجی مولفهای مهم برای توسعه است
مسمومیت ۱۲ نفر با گاز مونوکسیدکربن در استان مرکزی
مازندران مهد ورزش است؛ کسب ۲۸۰ مدال در سال جاری
وزیر کشور: سرمایه گذاری داخلی و خارجی مولفه ای مهم برای توسعه است
اقدامات دشمنان خیال باطل است
مردم و مومنان نقش ویژه ای در مملکت داری پیامبر(ص) داشتند
صدورحکم بینالمللی علیه سران صهیونیست آرزوی چندین ساله بشریت بود
دستور دستگیری سران رژیم صهیونیستی شکست مفتضحانه آنها است
کشف لاشه یک قلاده پلنگ در سمنان؛ محیط زیست تائید کرد
فرهنگ بسیج نسخه شفابخشی برای حل مشکلات و پیشرفت کشور
هر کسی با تلاش شبانهروزی مشکلی از مردم را برطرف کند بسیجی است
دستور دستگیری سران رژیم صهیونیستی شکست مفتضحانه آنهاست
بسیج فراتر از تفکرات و گرایشهای جناحی در ایران است
ریشه گرانیهای بیضابطه بررسی شود
ناکامی آدم ربایان در کرمانشاه با هوشیاری اپراتور پلیس
امام جمعه قزوین: اعضای باندهای فساد نباید در قزوین مسئولیت بگیرند
ادامه انسداد جاده کرج- چالوس تا ۱۰ آذرماه
پاسخ قاطع به قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام ضروری است
ضرورت شکلگیری هرچه بیشتر حلقههای صالحین بسیج در سرزمین آفتاب
امام جمعه شیراز: خواستار تحقق انتظارات رهبر انقلاب از دولت چهاردهم هستیم
دولت توجه ویژه به سفره و معیشت مردم داشته باشد
امام جمعه رشت: رژیم صهیونیستی رو به اضمحلال است
امام جمعه اصفهان: ایثار شهدا الگویی برای جوانان نسل جدید است
امام جمعه اهواز: کمک به مردم غزه و لبنان باید تداوم یابد
فرهنگ بسیج از مرزهای ایران به سراسر جهان رسیده است
خداحافظی آیت الله اسلامی از امامت جمعه تاکستان
حادثه رانندگی در محور دامغان_فولاد محله جان یک نفر را گرفت
صدور حکم بازداشت نتانیاهو در دادگاه «لاهه» اقدامی بجا بود
انفجار منزل مسکونی در رشت ۶ مصدوم بر جا گذاشت