میرنیوز
خیلی قبلتر از آنکه کرونا، اعتماد همۀ را به مکانهای عمومی به شکی توأم با بدبینی بدل کند، بهوقت عصر، مو سفیدانِ طالخونچه (طالقان جی، شهری از توابع اصفهان) درِ خانههایشان را باز میکردند و کوچه میشد مجلس شورای همسایگی. حالا دیگر جوانترها هم اهلیِ این سبک زندگی شدهاند و ترجیح میدهند فرش اوقات فراغتشان را نه در پارک، بلکه یک متر آنطرف تر از درِ خانههایشان پهن کنند.
ازآنجاکه این کوچه نشینیِ جوانانه در محلۀ خاراب که پر از خانههای تازهساز مسکن مهر است، بیشتر به چشم میخورد و مشتاقم بدانم چه حرفهایی بینشان رد و بدل میشود، تا عصر صبر میکنم و بعد با یک چادر رنگی میزنم به دل کوچه.
مریم که از دار دنیا ۳۲ سال سن و سه بچۀ قد و نیم قد دارد را همه میشناسند. او پایه ثابت این کوچه نشینیهاست. صبح تا ظهر همۀ کارهای خانه را انجام میدهد و سهم کوچکی از عصر را برای خودش برمیدارد تا پشت در خانه بنشیند و همصحبت همسایهها شود. اما وقتی میپرسم چرا کوچه نشین شدهای، میگوید: «به خاطر بچهها. خانه را روی سرشان میگذارند. پارک هم که نمیشود رفت. من قبل از کرونا هم پارک نمیرفتم چون آنجا حریفشان نمیشوم اما اینجا حواسم به کارهایشان هست، میبینم چهکار میکنند. خودم هم با همسایهها اختلاط میکنم.»
همینطور که مشغول احوالپرسی از همۀ کسانی است که میشناسم، نسرین، زن همسایۀ روبرویی با دخترهای پنج و هشتسالهاش از خانه بیرون میآیند و کنار او مینشینند. بچهها همبازی جدید پیدا میکنند و صدایشان کوچه را پر میکند، پسزمینه جیغ و فریادشان، پچ پچۀ آرام نسرین و مریم است. آنها از یک دعوا حرف میزنند.
میان اختلاطشان میپرم و میپرسم: «چیزی شده؟»
هر دو شروع میکنند به توضیح دادن و نسرین که صدای بلندتری دارد، موفق به تمام کردن جملهاش میشود: «فرزانه همونه که این روبرو می شینه. (با دست در قهوهایرنگی را نشان میدهد) دیروز دختر همسایۀ کوچۀ کناری اومد اینجا بازی کنه که یهو یه حرف بدی به دختر فرزانه زد. فرزانه هم اینجا نشسته بود، خب شنید، دختره را دعوا کرد و گفت برو دم کوچۀ خودتون بازی کن. این بچه هم رفت و با مامانش برگشت. مامانش اینجایی نیست از یه شهر دیگه اومدن اینجا نشستن. اومد و داد و بیداد و یکی فرزانه گفت، یکی اون و یه مرتبه دیدم چادر و موی هم توی دستشونه و دارن همدیگه را می زنن. من سریع بچهها رو برداشتم و بردم تو خونه. از سوراخ در دیدم چند تا مشت به هم زدن و دختر زن غریبه هم با سنگ زد توی چونۀ دختر فرزانه. هیچی، حالا فرزانه به شوهرش نگفته که دیروز اینجا دعوا شد. میگه بگم دیگه شوهرم نمی ذاره بیام تو کوچه...»
درز سیاه لای در یکی از خانهها بزرگ و بزرگتر میشود و زنی با دخترهایش به مهمانی کوچه میآید. نسرین دنبالۀ ماجرا را تعریف نمیکند و از حرکت چشم و ابرویش میفهمم که او باید همان فرزانه باشد.
همه با خوشرویی به هم سلام میکنند. احوال اقوام همدیگر را میپرسند، از شیطنت بچههایشان گلایه میکنند و گاهی دربارۀ کرونا حرف میزنند. از اینکه امسال مجبور نبودند لوازمالتحریر بخرند خوشحالند و از اینکه باید خودشان معلم بچههایشان باشند، ناراحت.
فرزانه که ۳۰ ساله به نظر میرسد، میگوید: «من دخترمو بردم کلاس ریاضی ثبتنام کردم. بلد نیستم که بخوام چیزی بهش یاد بدم هر چی اینهمه سال خوندم یادم رفته.»
مریم و نسرین تأییدش میکنند و میگویند: «ما هم یادمان رفته.»
هوا رو به تاریکی میرود، نسرین میگوید: «من باید مهدیس را ببرم حمام». فرزانه هم میگوید: «غذا نپختم» و این یعنی وقت رفتن است. هر سه بلند میشوند، به همدیگر تعارف میکنند که بفرمایید منزل و در همین حین بچهها را به داخل خانههایشان راهنمایی میکنند. بچهها، در فاصلۀ کم کوچه تا خانه برنامۀ بازی فردا را میریزند.
یک خانۀ دیگر هم توی این کوچه هست. دوست دارم بدانم چرا خانم این خانه به جمع کوچه نشینها نمیپیوندد؟
زهرا که ۳۶ ساله است و دو پسرِ کلاس یازدهمی و کلاس سومی دارد، به سؤال من اینطور پاسخ میدهد: «معنی ندارد. باید از آنها که میروند بپرسی چرا توی کوچه مینشینند، چون کار آنها غیرعادی است نه کار من. همسر من خیلی بدش میآید توی کوچه بایستم چه برسد به نشستن. یعنی چه که بنشینم دم در. هر کس خواست مرا ببیند بیاید داخل خانه.»
میپرسم: «اگر همسرتان بدش نمیآمد باز هم پرهیز میکردید؟» کمی فکر میکند و میگوید: «نمیدانم، به این مسئله فکر نکرده بودم، اما فکر میکنم از نظر اخلاقی درست نیست.»
میگویم: «این هم یکجور صلهرحم است دیگر. آشنایی با همسایه و از این حرفها...» شمارۀ یکی از دوستانش را به من میدهد و میگوید: «از او بپرس. فکر کنم بهتر توضیح بدهد.»
لیلا که سه سال با ۴۰ ساله شدن فاصله دارد و ساکن محلۀ دیگری است، به من میگوید: «ما هم کوچه نشینی میکنیم اما نه در ملاء عام. ما برای کوچۀ خودمان در گذاشتهایم. یعنی اختصاصی است و غریبهها نمیتوانند ما را ببینند. بعضی وقتها میرویم و با زنهای همسایه دور هم مینشینیم و آشی اگر پخته باشیم با هم میخوریم، اما من خیلی خوشم نمیآید.»
میپرسم چرا؟ توضیح میدهد: «وقتی برمیگردم سنگینم. غیبت زیاد است. ازیکطرف دوست ندارم توی جمعی که غیبت دیگران را میکنند باشم، از طرف دیگر اگر نروم میدانم که آن روز دربارۀ خودم غیبت میکنند! برای همین میروم.»
«هیچوقت تلاش نکردید بحثها را از غیبت به سمت یک مسئلۀ دیگر ببرید؟ چیزی به هم یاد بدهید؟ یا مشکلات یکدیگر را حل کنید؟» جواب لیلا به سؤال من این است: «چرا، تلاش کردم. اتفاقاً همین پریروز زن یکی از همسایهها گفت اگر انجیر تازه را توی سینی داخل فضای آبگرمکن بگذاریم بهتر خشک میشود. من امتحان کردم خیلی خوب بود. اگر این حرفها را میزدیم خوب میشد. من فقط غیبتش را دوست ندارم وگرنه دل آدم باز میشود.»
به گزارش ایسنا، تلفن را قطع میکنم و میگویم کاش میشد از کوچه هم چند سؤال پرسید. مطمئنم او از حالِ اهالی، خبرهای دست اولی دارد که در خزانۀ هیچ خبرگزاریای پیدا نمیشود ...
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
دیدار رئیسی و علیاف آغاز شد + تصاویر
بهرهبرداری از بزرگترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور
هدفگذاری رشد ۴۴ درصدی بخش صنعت، معدن و تجارت ایران
اهمیت استراتژیک "سد قیزقلعهسی" برای ایران و آذربایجان
۱۰ هزار نفر در قوه قضائیه استخدام میشوند
دستگیری فرد مرتبط با شبکههای معاند در اصفهان
روند نزولی جمعیت متوقف شد/ جلوگیری از سقط ۴هزار جنین سالم
افتتاح سد قیزقلعهسی با حضور رؤسای جمهور ایران و آذربایجان
اذعان آمریکا به کمک ۱۱ کشور به اسرائیل در حمله موشکی ایران
سانحه برای بالگرد رئیسجمهور در آذربایجان شرقی/ درحال تکمیل
جلسه شبانه وزرا و فرمانده سپاه در منطقه سانحه بالگرد رئیسی
علیاف: دخالت بیگانگان را برنمیتابیم/ از ایران حمایت میکنیم
امیر نصیرزاده: دشمنان علیه ایران تغییر رویکرد دادهاند
رئیسی: روابط ایران و آذربایجان گسسته نخواهد شد
همه مقصران و متهمان سیل دردناک مشهد
وحیدی: هنوز به نقطه مدنظر سانحه بالگرد نرسیدهایم
محل دقیق سانحه بالگرد شناسایی شد
فرمانده کل سپاه به محل سانحه بالگرد رئیس جمهور رفت
اما و اگرهای ساماندهی دستفروشان در بیرجند
تداوم دستاندازیها به چشمه مرغک رونیز استهبان فارس
دستگیری ۸۹ قاچاقچی ارز و کالا در شهریار
کشف ۱۰۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در سواحل عسلویه
مهاجرت یک میلیون بال پرنده تابستانگذران به مازندران
حمایت آیت الله نوری همدانی از پاسخ کوبنده ایران به اسرائیل
انتقام ایران پاسخی به خباثتهای رژیم صهیونیستی بود
دپوی چوب آلات برای قاچاقچیان ناامن خواهد بود
حملات سپاه ثابت کرد رژیم صهیونیستی مترسکی بیش نیست
جزئیات رقابتهای جهانی تکواندو در کیش
تجمع خیابانی مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه علیه اسرائیل
پیشبینی رگبار برف در ارتفاعات لرستان