میرنیوز
در این مصاحبه که سال ۱۳۶۹ در صفحۀ ۱۱۹ از جلد هشتم کتاب «دربارۀ هنر و ادبیات»، به همت نشر «کتابسرای بابل» چاپشده، نخستین سؤال حریری با پرسشی دربارۀ زندگینامه آغاز میشود و شهریار که آن زمان هشتاد ساله بوده، چنین پاسخ میدهد:
من از هفتسالگی شاعر بودم و اولین شعر من هم این بود: «من گنهکار شدم وای به من / مردمآزار شدم، وای به من»
تا سن چهاردهسالگی را در تبریز گذرانیدم. سیکل اول را در آنجا خواندم بهاضافۀ مقداری درس طلبگی و فرانسه. فرانسۀ من واقعاً قوی بود. بعد از آن هم به تهران آمدم. سیکل دوم را در تهران خواندم. در همان زمان بود که عشقی پیدا کردم. عاشق خواهر یکی از همکلاسیهایم شدم. البته باید بگویم که او عاشق من شد. او مرا دوست میداشت والا من روی این کار را نداشتم، من آدم محجوبی بودم.
آنها از خانواده اعیانی بودند. پنج شش سالی منتظر ماندند. منتظر بودند که من دانشکده پزشکیام را تمام بکنم و بعد هم با هم عروسی کنیم اما سه چهار ماه مانده به تمام شدن درسم بود که دختر را به شوهر دادند.
دختر را یکی از شخصیتهای مهم این مملکت برد. هفت هشت ماه بعد به گوشش رسانیدند که این دختر نامزد مانندی داشته است. دستور داد که مرا گرفتند و در دژبانی به مدت یک ماه حبس کردند. میخواست مرا بکشد. در آنوقتها سیانور توی غذای افراد میریختند و آنها را از میان میبردند. خدایی شد که این مطلب را به گوش دختر رسانیدند. دختر رفت و به پاهایش افتاد و گریه کرد. پدر و مادرش هم به شفاعت خواهی رفتند و به او گفتند که او اصلاً تقصیری ندارد، او واقعاً هیچ قصد بدی در مورد این دختر نداشت، او آدم کم رو و خجولی است، چقدر هم بیچاره به دختر ما کمک کرد.
بالاخره او قبول کرد که مرا آزاد کند، بهشرط آنکه از تهران بروم. مرا تبعید کردند. با خودم گفتم به کجا بروم؟ چه بکنم؟ تا آنکه بالاخره به نیشابور پیش کمالالملک نقاش رفتم شاید او بتواند برای من کاری بکند. او خیلی به من لطف داشت. او خیلی به من علاقه داشت. میخواستم اقلاً کاری بکند که من بتوانم امتحانم را بدهم. میدانید آنوقتها دانشکدۀ پزشکی هفت سال نبود. پنج سال بود.
کمالالملک به من گفت: «کل اگر طبیب بودی/ سر خود دوا نمودی» این قاطرچی ها اصلاً لایق این نیستند که آدم به ایشان رو بیندازد. رها کن، همهچیز را رها کن.
حالا شما باید یک جوان بیست و دو ساله را در نظر بیاورید که هم عشقش را از او گرفتند و هم تحصیلاتش را. ببینید که او دیگر چه حالی میشود؛ اضطراب و دلشکستگی.
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؟»
این باعث شد که شعر من یکدفعه طغیان کرد. دلی شکسته میخواست. حافظ میگوید:
«در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس/بازار خودفروشی از اینسوی بیبهاست»
عمدۀ این شکستهدلی بود که مرا درست کرد. مرا به خدا نزدیک کرد. خدا در دلهای شکسته است. علت اصلی نبوغ من این بود. همین دلشکستگی موجبش شد.
ناصر حریری در ادامه میپرسد: آیا شما در زندگیتان چیزهای دیگری هم دارید و لازم میدانید که با خوانندگان بگویید؟
اما شهریار پاسخ میدهد: نه. چه چیزی؟ وقتی که عشق و تحصیلات جوانی را از او بگیرند دیگر برای او چه میماند؟ دلشکسته شدم و همین دلشکستگی بود که برای من ماند و مرا درست کرد. همین دو مسئله باعث شد که من شکفته بشوم و هنرم جلوهگر بشود.
این شاعر، در ادامه شعر را غیرقابل تعریف میداند و تصریح میکند که «ما در پیش از اسلام موسیقی داشتیم اما شعر نداشتیم، شعر مال اسلام است» ازنظر شهریار بعدها سیاست آمده و شعر را خراب کرده به همین دلیل حریری از او میپرسد آیا مقصودتان این است که ما باید شعر را از سیاست جدا کنیم؟ یعنی مسائل سیاسی را وارد شعر نکنیم؟
و شهریار خاطرنشان میکند: سیاست اگر سیاست عارفانه، سیاست انسانی باشد چه عیبی دارد؟ ما میخواهیم بهجای ملیت صحبت از انسانیت بشود. بهجای وطن باید سخن از آفرینش در میان بیاید، باید کل آفرینش مطرح باشد. باید کل آفرینش مورد گفتگو قرار بگیرد.
درست در همین لحظه حریری فرصت را برای پرسیدن این سؤال فراهم میبیند: ولی خود شما هم شعرهای سیاسی دارید...
که شهریار جواب میدهد: آدم که همیشه کامل نیست. آدم در دورۀ جوانی ناقص است. آن شعرها مال آن دوران بود.
حریری ادامه میدهد: بنابراین شما در حال حاضر بسیاری از کارهای خودتان را دست نمیدانید. اینطور است؟
شهریار اما میگوید: نه، غلط هم نمیدانم ولی اینها مال آن مرحله بود. مال مرحلهای که دیگر از آن گذشتهام. حافظ هم حافظ خلق نشد. وقتی که خداشناس شدیم آنوقت میتوانیم شاعر کاملی باشیم چرا که در این صورت بحث ما بحث کل آفرینش است و نه بخشی از آن.
«شعر به کدام هنر نزدیکتر است؟» شهریار به این سؤال اینگونه پاسخ میدهد:
ریشۀ همۀ هنرها یکی است و آن هم عشق است. کلام، موسیقی، نقاشی و شعر همه از مظاهر عشقاند. البته عشق هم مراتب دارد که همه بدان نمیتوانند برسند. فقط عدهای توانستند. ما شعرای خوب زیاد داشتیم. مثل ناصرخسرو یا انوری که قصیدهسرایان بزرگی بودند اما کلاسشان پایین بود. در طبیعت باقی ماندند ولی نظامی کمی به عرفان رسید تا آنکه سعدی آمد. سعدی واقعاً عارف بود.
نظر شما در مورد نیما و کارهایش چیست؟
جواب شهریار به این سؤال حریری این است: نیما شاگرد ملکالشعرا بود. قطعات و قصاید خوبی داشت. شعر تازه هم ابداع کرد که «افسانه» اسمش را گذاشت. شاهکار نیما همین است. خوب است. در من هم خیلی تأثیر کرد.
نیما ده سال از من بزرگتر بود. او پیشکسوت بود. من خیلی از «افسانه» او متأثر شدم. وقتی که گیر این بچههای هزار و سیصد و بیست افتاد مجبورش کردند که چرندیات بگوید. آمد اینجا پیش من گریه کرد و گفت من کجا میتوانستم بروم مرا میکشتند. در آن روزها تا چیزی چرند نبود که چاپش نمیکردند. در میان همان نو پردازها هم شاعران بسیار خوبی پیدا میشدند تا میفهمیدند از بینش میبردند...
حریری میپرسد: در مورد کارهای فروغ چه فکر میکنید؟
شهریار میگوید: فروغ هم همینطور. اولش از من تقلید میکرد. او روحا شاعر بود اما خرابش کردند. اگر شاهکاری داشت که میماند اما شاهکاری ندارد. هر چند که میتوانست داشته باشد اما نگذاشتند.
سؤال بعدی: نظر شما در مورد کارهای سهراب سپهری چیست؟
جواب: نمیشناسمشان
حریری میگوید: شما در ایران بهعنوان یک شاعر غزلسرا شناختهشدهاید. به نظر شما در حال حاضر از جهت شیوۀ بیان و از جهت موضوع غزل دارای چگونه وضعیتی است؟ میدانید که وسایل ارتباطی کاملاً تغییر کرده است. جریانهای اقتصادی هم عوضشده است بنابراین عشق هم در این زمانه کاملاً تغییر کرده اصلاً در چنین زمانهای غزل میتواند بماند؟ و اگر میماند چه سیر تحولی را طی خواهد کرد؟
شهریار پاسخ میدهد: همین کارهایی است که من کردهام. خیلی از کارهای من از غزلیات حافظ بالاترند. بعضیها هم همدوش حافظاند و برخی نزدیک به حافظ هستند.
حریری تصمیم میگیرد بپرسد: ممکن است چند نمونه از کارهایی را که از غزلیات حافظ برتر میشمارید نام ببرید؟
و شهریار سربسته میگوید: خیلی هستند.
حریری اصرار میکند: ممکن است که یکی دو نمونه را برای چاپ به ما بدهید؟
شهریار شعرهایی را میخواند که اینجا فقط یکی از آنها را میخوانید:
برو که خرده گرفتن به عاشقان نه رواست
که دست عقل تو از نخل عشق ما کوتاست
قماش عشق به مقیاس علم و عقل مسنج
که بارگاه دل از کارگاه مغز جداست
ز عشق اگر مه به سیمی به ساز شعر مپیچ
که شعر، نغمۀ عشاق ارغنون خداست
به سوز سینۀ ما تعبیه است بیسیمی
که ضبطصوت سخنگوی عالم بالاست
به زلف شاهد حُسن ازل کُند بازی
چه ناقلا سر و سودا که با دلی شیداست
به دست غیب بگردد چو جام دفتر عشق
هنوز خرقۀ حافظ به رهن میکدههاست
به گوش گنبد گردون هنوز میپیچد
صدای خواجه که آفاق از او پُر از آواست
هنوز بارگه دادِ داریوش کبیر
در احتشام ستونهای تخت جم برپاست
از آن به درگه پیر مغان نهادم روی
که صدر صومعه پاتوق زاهدان ریاست
به بوریای صفا قصّۀ من و ما نیست
از آن به سینۀ ما عشق بیریای شُماست
به جیش فاسد از افسد قصاص گیر ولی
به جنگ جوخۀ آزادگان مرو که جفاست
حریف عقل به داروندار خود نزند
که این قمار کلان در قمارخانۀ ماست
ترا که ساغری از ساقیان مینویی است
چه جای جام زُجاجی و ساغر میناست؟
گرت به حجلۀ دل آن جمال قُدسی نیست
عروسک تو همانا عجوزۀ دنیاست
تو چشمهای ، چو بُرون آمدی به هرز مرو
به رودخانه درت اتّصال با دریاست
جهان خلق دمی از خلیفه خالی نیست
که این دَکَل سبب اتّصال ارض و سماست
تو شهریار سخن را به آه میبندی
که بر نیامده از سینه آسمانپیماست.
به گزارش ایسنا، لازم به یادآوری است که پیشنهاد نامگذاری روز فوت شهریار بهعنوان روز شعر و ادب فارسی در تقویم رسمی کشور، سال ۱۳۷۹ از سوی علیاصغر شعردوست، سیاستمدار و محقق ایرانی که سوابقی چون سفیر ایران در تاجیکستان، نماینده مردم تبریز، اسکو ، آذرشهر در دورهٔ ششم مجلس شورای اسلامی و اولین دبیر شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور را در کارنامه خود دارد، مطرح شد.
شعردوست در گفتگویی که سال ۱۳۹۸ با یکی از رسانهها داشت، تأکید کرد از آنجهت که برای توجه بایسته به شعر و شاعران امروز باید شاعرِ موردنظر (برای تقارن زادروز او با روز شعر و ادب فارسی) مناسبتی با دوران ما میداشت و به این خاطر که انتخاب هر کدام از شعرای متقدم گذشته بحثبرانگیز میشده و چون به گواهی منتقدان و تأیید ذوق عمومی، درخشانترین چهره شعر معاصر ایران سید محمدحسین شهریار است او این پیشنهاد را داده که درنهایت نیز در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
طرحهای پدافند غیرعامل باید بومی سازی و عملیاتی شوند
دستگیری دومین باند کلاهبرداری از پزشکان کشور در البرز
چگونگی انتخاب کرمانشاه به عنوان پایتخت فرهنگی آسیا
آغاز کاری گمرک دوغارون از ۷ صبح خواهد شد
نماز طلب باران در حرم مطهر رضوی اقامه میشود
بازداشت ۳ پیمانکار دیگر شهرداری خرمآباد به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع
تمام دانش آموزان مسموم شده شاهین دژی از بیمارستان مرخص شدند
چگونگی انتخاب کرمانشاه به عنوان پایتخت فرهنگی شهرهای آسیایی در سال ۲۰۲۵
دیدار استاندار خراسان جنوبی با خانواده مرحوم «امیرمحمدخالقی»
استاندار خراسان جنوبی با خانواده مرحوم «امیرمحمدخالقی»
شکستگی خط انتقال آب شرق گیلان
احتمال سفر پزشکیان به اصفهان پیش از پایان سال
رئیس جمهور به اصفهان سفر میکند
مهارت آموزی دانش آموزان رویکرد محوری وزارت آموزش و پرورش است
ظرفیت تولید برق استان سمنان ۱۲۰۰ مگاوات است
افزایش مبادلات تجاری توسعه حمل و نقل ریلی ایران- آستانه در بندر شهید رجایی
۱۰ هزار مازندرانی به اردوی راهیان نور اعزام شدند
شیخ الاسلام: تغییر برنامه درسی در دستور کار وزارت آموزش و پرورش است
امنیت، زیربنای تمامی پیشرفتها و تحولات اجتماعی و اقتصادی است
اطفای حریق آپارتمان ۴ طبقه در شیراز
صدور هشدار نارنجی هواشناسی برای استان فارس
جهادی بودن اساس رسالت طلبگی و اثرگذاری اجتماعی و فرهنگی است
کشف خط لوله ۷۰۰ متری انتقال سوخت قاچاق در سواحل قشم
اجرای طرح های آبرسانی در شهرستان عباس آباد
لیدر تجمعات دهدشت دستگیر شد
کاهش ۷۰ هزار تنی واردات موز به استان سیستان و بلوچستان
بیمارستان تخصصی درمان ناباروری مازندران لنگ اعتبار است
ثبت ۱۳۶ میلیون هکتار اراضی ملی
فارس رتبه اول در تولید «طلای سفید ایران»
هیچ گونه کمبودی در بازار ماه رمضان و شب عید پذیرفتنی نیست