میرنیوز
محمدعلی اشتریان، فعال رسانهای قزوینی در یادداشتی که آن را در اختیار ایسنا قرار داده است مینویسد: بعضی چیزها را نمیتوان درک کرد، نمیتوان فهمید و تا ابد برایت سؤال خواهد ماند؛ قبلاً نوشته بودم یکی از آرزوهایم دیدن حاج قاسم سلیمانی از نزدیک است، آرزویی که چندین مرتبه تا برآورده شدنش فاصله کمی داشتم اما هر بار درنهایت ناکام ماندم.
شب تشییع پیکرهای مطهر سردار سلیمانی و همراهانشان در تهران، در یکی از شبکههای اجتماعی، خبری را با این تیتر دیدم «چفیههای مردان و زنان خوزستان به پیکر مطهر حاج قاسم متبرک شد». همانجا بود که در دل گفتم خودت را که نشد ببینم سردار! کاش لااقل یکی از آن خوزستانیها بودم و پیش از خداحافظی چنین یادگاری برایم میگذاشتی تا بهوقت دلتنگی سراغت را از آن بگیرم، اما دوباره به این فکر کردم این چیزها برای بنده سراپا تقصیر و آغشته به گناهی همچون من نیست و لیاقت میخواهد.
صبح روز تشییع از قزوین راهی تهران شدم، ترافیک شدید بود و بعد از گذشت سه ساعت و نیم به میدان آزادی رسیدم، قدم قدم به سمت خیابان آزادی و تا نزدیکیهای میدان انقلاب رفتم. راه طولانی و سنگین بود اما فضای حماسی و حضور تمام اقشار ایران راه را کوتاه و گامها را استوار میکرد.
با جمعیت پیش رفتم؛ از دور پیکر مطهر شهدا را دیدم که مسیر را برعکس ما یعنی از دانشگاه تهران به سمت آزادی میآمدند، اطراف پیکرها هم که خودتان بهتر میدانید، طبیعی است وقتی یک شهید ناشناخته را تشییع میکنند از شدت سیل جمعیت و فشار نمیتوان نزدیک پیکر شد حالا که ذوالفقار علی و بلای جان داعشیان آمده بود.
از دور نگاه میکردم و چفیههایی را میدیدم که به تابوتهای مقدس متبرک میشدند، مردم چفیهها را تحویل میدادند و فردی که بالای ماشین بود چفیه را متبرک و از همان بالا به پایین پرت میکرد، شاید از هر ده چفیه دو و سه تا آن به صاحبانش برمیگشت و بقیه هم نصیب دیگران میشد.
سیل خروشان جمعیت دستکمی از اقیانوسی مواج نداشت و این موجها در اطراف پیکرها بسیار بیشتر بود. خیابان طوری شده بود که تقریباً دیگر لازم نبود قدم از قدم بردارم، جمعیت مرا با خود میبرد! یکباره به خودم آمدم و دیدم با فشار جمعیت به پیکر شهدا رسیدم. بیآنکه هنوز حرفی زده باشم یا کاری کرده باشم، مردی جوان با پیراهن مشکی دستش را به گردنم انداخت چفیهام را برداشت تحویل برادر سبزپوش داد و پس از تبرک کردن دوباره گرفت و بر گردنم گذاشت.
از ذوق چشمهایم خیس شده بود. حاج قاسم صدایم را شنیده و پیش از وداع یادگاریاش را به من داده بود؛ و من مات و مبهوت از اینکه «یعنی چگونه ممکن است؟».
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
دیدار رئیسی و علیاف آغاز شد + تصاویر
بهرهبرداری از بزرگترین مرکز درمان ناباروری شرق کشور
هدفگذاری رشد ۴۴ درصدی بخش صنعت، معدن و تجارت ایران
اهمیت استراتژیک "سد قیزقلعهسی" برای ایران و آذربایجان
۱۰ هزار نفر در قوه قضائیه استخدام میشوند
دستگیری فرد مرتبط با شبکههای معاند در اصفهان
روند نزولی جمعیت متوقف شد/ جلوگیری از سقط ۴هزار جنین سالم
افتتاح سد قیزقلعهسی با حضور رؤسای جمهور ایران و آذربایجان
اذعان آمریکا به کمک ۱۱ کشور به اسرائیل در حمله موشکی ایران
سانحه برای بالگرد رئیسجمهور در آذربایجان شرقی/ درحال تکمیل
جلسه شبانه وزرا و فرمانده سپاه در منطقه سانحه بالگرد رئیسی
علیاف: دخالت بیگانگان را برنمیتابیم/ از ایران حمایت میکنیم
امیر نصیرزاده: دشمنان علیه ایران تغییر رویکرد دادهاند
رئیسی: روابط ایران و آذربایجان گسسته نخواهد شد
همه مقصران و متهمان سیل دردناک مشهد
وحیدی: هنوز به نقطه مدنظر سانحه بالگرد نرسیدهایم
محل دقیق سانحه بالگرد شناسایی شد
فرمانده کل سپاه به محل سانحه بالگرد رئیس جمهور رفت
اما و اگرهای ساماندهی دستفروشان در بیرجند
تداوم دستاندازیها به چشمه مرغک رونیز استهبان فارس
دستگیری ۸۹ قاچاقچی ارز و کالا در شهریار
کشف ۱۰۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در سواحل عسلویه
مهاجرت یک میلیون بال پرنده تابستانگذران به مازندران
حمایت آیت الله نوری همدانی از پاسخ کوبنده ایران به اسرائیل
انتقام ایران پاسخی به خباثتهای رژیم صهیونیستی بود
دپوی چوب آلات برای قاچاقچیان ناامن خواهد بود
حملات سپاه ثابت کرد رژیم صهیونیستی مترسکی بیش نیست
جزئیات رقابتهای جهانی تکواندو در کیش
تجمع خیابانی مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه علیه اسرائیل
پیشبینی رگبار برف در ارتفاعات لرستان