میرنیوز
خبرگزاری مهر – گروه استانها - شیما فتورچیان: در عصر حاضر جایگاه زنان دچار بحران هویتی شده است و برخلاف آنچه که به نظر میرسد جنبشهای فمینیستی تلاش کردند نوع نگاه به زن و شأن و جایگاه آن را ارتقا دهند اما این حیطه و سیر در حوزه جامعه شناختی و حقوق زنان شکل گرفته است. اما به زنان و جایگاه آنها در حوزه اندیشه ورزی و تفکر پرداخته نشده است و این خلاءای است که بسیار احساس میشود و دغدغه ما این است که با نیم نگاهی به گذشته اصفهان بخصوص در عصر صفوی در مورد جایگاه آنها و اینکه چقدر نسبت به گذشته اعتلا پیدا کرده و چقدر در مواجهه با پست مدرنیسم دچار تعارض و سیر نزولی شده است، گفت و گو کنیم از این رو ساعتی را با علی کرباسی زاده اصفهانی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان و رئیس خانه حکمت اصفهان به گفتوگو نشستیم که متن آن را در ادامه میخوانید...
از آنجایی که اصفهان شهری متمدن و فرهنگی است و در تاریخ فلسفی اسلامی نقش مهمی داشته است و مهد حکماً و عرفای بزرگی بوده است، به نظر شما جایگاه زنان به طور مستقیم و غیر مستقیم در مکتب فلسفی اصفهان کجا قرار دارد.؟
طبق مبنایی که بر اساس قرآن و سنت اصیل اسلام داریم هیچ تفاوتی از نظر آفرینش و ساحت عبودیت و بندگی و در ساحت اجتماع بین جنس مذکر و مونث در متن قرآن وجود ندارد. هرچند که تفاوتهایی در مسئولیتها و امکانات به تبع طبیعت زن و مرد ذکر شده که همگان میپذیرند. همانطور که در متن قرآن دقیقاً یکسان بودن انسانها در آفرینش و استعدادها را به خوبی میتوان دید. در قرآن در سه جهت یکی هویت انسانی زن، نقش او در خانواده به ویژه در قبال فرزند و همسر و نقش او در اجتماع، آیات بسیاری داریم و برخی سورهها مانند نساء به تفصیل در مورد هر سه بُعد این موارد بحث شده است.
در خصوص سوالتان، هر وقتی که حوزههای علوم اسلامی قوت پیدا کرده و دانشهای اسلامی ترویج پیدا کرده و شرایط و بسترها به گونهای بوده است که بتوانند از علوم و دانش استفاده کنند، آنجا باید گفت که زنها نسبت به مردها چه جایگاهی دارد. در دورههای فترت حوزههای جهان اسلام مردها هم کمتر رشد پیدا کردند چه برسد به زنها که در گذشته از امکانات تحصیلی بهره کمتری داشتند.
لذا باید دید که در چه دورههایی فلسفه و حکمت و عرفان رشد پیدا کرده است. برای مثال حوزههای علمیه شیعه را که بررسی میکنیم رشد فلسفه و حکمت در آن زمان از بغداد تا حلّه و جبل عامل لبنان و نهایتاً به اصفهان میرسد و از مدرسه صفویه به بعد حکمت و فلسفه ترویج مییابد و دانشمندان آن زمان جامع علوم معقول و منقول هستند که از ویژگیهای مکتب اصفهان است و چنین ویژگیهایی را در حوزههای شیعی و حوزههای علمیه اسلامی قبل از اصفهان کمتر میبینیم که در یک حوزه تمام مباحث عقلی و نقلی تدریس شود و حتی گاهی مقام برخی از دانشمندان مانند آقا حسین خوانساری به جایی میرسد که هم فقیه حکیم به تمام معنا و هم حکیم فقیه است، هم متن فقهی او بزرگترین متن رایج حوزههای علمیه میشود و هم شروع فلسفی ایشان بیشترین استفاده را در بین حکماً و فیلسوفان دارد.
آیا در تاریخ تفکر اصفهان میتوان بازهای را یافت که از آن به عنوان نقطه عطف و تاریخ شکوفایی تفکر در اصفهان یاد کنیم؟
در تاریخ حوزههای علمیه در اصفهان، تا قبل از صفویه غلبه با اهل سنت است و از همان قرون اولیه تا قرن هفتم هجری حوزههای علمیه بزرگی در اصفهان بوده که البته سردمداران آن اهل سنت هستند هر چند عالمان شیعه به اصفهان رفت و آمد داشتند و جالب این است که ابوسعد، عبدالکریم سمعانی در اثر خود اشاره میکند در زمان سفر خود به اصفهان در قرن ششم و هفتم زنان دانشمند بسیاری در شهر بودند که حداقل ۳۰ نفر از آنها را دیده و نزد آنها شاگردی کرده است و حتی از این ۳۰ نفر اجازه حدیث دریافت کرده است و در نزد آنها کتاب حدیث میخوانده و آنها تأیید میکردند که این فرد در نزد ما این متون و احادیث را خوانده است.
با توجه به اینکه در آن زمان در تاریخ اروپا در دوران جهالت قرون وسطایی بودند اما طبق گزارشهایی که سمعانی میدهد و گزارشهای بعدی که ذیل تاریخ بغداد و امثال اینها آمده است، در آن زمان، ایران مهد تفکر بوده است و دارای امنیت کامل بوده است و زنانی رشد کردند که خودشان دانشمند بودند و نزد علمای بزرگی درس خواندند و حتی برخی از آنها اهل اصفهان نبودند، از شهرها و ممالک دیگری آمدند، در این شهر ساکن شدند، شاگرد تربیت کردند و ازدواج کردند و نسل آنها در این شهر باقی مانده است. اما در یک دورهای وقفه و فترتی ایجاد شد، در واقع در دورهای که مغول حمله کرد و مشکلاتی که همچنان تاوان آن حملات و خرابی پس از آن را میدهیم. اما به هر حال در دوره فترت قاعدهای کلی است که نه تنها علم و دانش بلکه ضروریات زندگی ایرانیها زیر سوال رفت و زن که هیچ مردان هم جسته و گریخته برای کسب علم به این سو و آن سو میرفتند.
آیا میتوان از عصر صفوی به عنوان دوره ظهور و بروز حکمت و عرفان یاد کرد؟
از این دو سه قرن که بگذریم مجدداً از زمان صفویه شرایط برای پرداختن به علوم فراهم میشود. البته این نکته حائز اهمیت است که آمدن ابن سینا به اصفهان و سکونت نزدیک به ۱۷ سال ایشان در اصفهان، آغاز حکمت و عرفان در اصفهان میشود و اصفهان قطب فلسفی جهان اسلام میشود. فلسفه اسلامی از خارج از بغداد به ایران منتقل میشود و مرکز آن اصفهان میشود. البته باید تحقیق کرد که آیا بانوانی بودند که با ابن سینا از این جهت در ارتباط باشند که قابل تأمل است و من نکتهای در مورد آن ندارم.
اما از زمان صفویه به بعد زنان دانشمند داریم و من معتقدم که مرکز و قطب، با حکیمان و عارفان بوده است و روح لطیف بانوان ثابت شده که به این گونه دانشهای هنری و معنوی تمایل دارند قطعاً زنانی هم تربیت شدند و گزارشهایی که داریم متأسفانه کامل نیست و آنگونه که در مورد مردها نوشته شده و به آثار آنها پرداخته شده است در مورد زنان گزارشات بسیار ناقص و کم داریم اما فهرستی از زنانی که از صدر اسلام تا اکنون در علوم مختلف وارد بودند هست و جالب این است که اولین زن ایرانی که به اسلام گرایش پیدا میکند اصفهانی است.
در محاسن اصفهانِ ماه فرخی نقل شده که سلمان فارسی زمانی که نزد پیامبر برای شهادتین میرود میگوید که یک زن اصفهانی قبل از من در ایمان سبقت گرفته بود و او مرا به سوی پیامبر هدایت کرد و ظاهراً در کتب و آثار به آن لقب ام الفارسیه دادهاند. این هم یکی از آثار و افتخارات اصفهان است که در منابع ذکر شده است.
اگر بخواهیم چند تن از زنان عالمه اصفهان را نام ببریم افراد قابل، چه کسانی هستند؟
در واقع در زمان صفویه در اصفهان حکیمانی داریم که زنان و همسران آنها سابقه تحصیلات علمی داشتند و برای مثال آمنه بی گم که دختر مرحوم ملأ محمدتقی مجلسی و خواهر مجلسی دوم صاحب بحار الانوار است. آثاری که از ایشان داریم بیشتر مربوط به فقه و اصول و ادبیات است اما بعید میدانم که در امور عقلی وارد نباشند و قطعاً چنین بانوی دانشمندی که یک فردی مانند ملأ صالح مازندرانی توانسته به آثار او تکیه کند و مستند است که از او استفاده کرده بعید است که در علوم عقلی هیچگونه ورودی پیدا نکرده باشد. یا برای مثال ام سلمه کاشانی نوه ملأ محسن فیض که ایشان هم متوفی ۱۳۱۴ است و البته نکته ظریفی در اینجا هست و آن هم اینکه در آن زمان یک دلیلی که ما اسم این افراد را میدانیم این است که ایشان قطعاً در بیت علما بودند و البته بانوانی هم بودند که چون در بیت علما نبودند و در خانوادههای معمولی اهل علم بودند گزارشی از آنها در تاریخ نیامده است و معمولاً گزارشهایی که داریم یا از همسران و مادران و دختران و وابستگان حکومتی و پادشاهان صفوی است و یا وابستگان دانشمندان آن زمان و تعداد اندکی از افراد معمولی اسم برده شده است.
به جز موارد اندکی مانند دوره فترت و وابستگی نسَبی به حاکمان و دانشمندان که علت یاد کردن از آنها نام آشنا بودن آنهاست و عرض کردید، علت این کمرنگی زنان در تاریخ چیست؟ آیا تاریخ مرد نگار باعث شده که روح زنانه در آن کمتر دیده شود و یا اینکه علت مهجوریت زنان به دلیل روحیه و شخصیتشان است؟
با توجه به اینکه اکنون هم با نگاه به جامعه سنتی خودمان، هنوز در برخی شهر و روستاها با وجود پیشرفته بودن علم و امکانات تحصیل همچنان دخترانی وجود دارند که اجازه تحصیل ندارند. حال اگر به ۵۰ یا ۲۰۰ سال پیش برگردیم خانمهای دانشمندی که اسم برده میشود در خاندان و خانه علما، این زنان نزد پدران و شوهران در خانه درس میخواندند و کمی محدودیت رفت و آمد هم داشتند. برای مثال مرحوم بانو امین یکی از بزرگان و مجتهدان در جهان اسلام، خودشان میگویند به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت بعد از اینکه ازدواج کردند و هشت فرزند به دنیا میآورند که هفت فرزند فوت میکنند و غیره اما استادان را به منزل خود دعوت میکردند مانند مرحوم سید علی نجف آبادی و سایر اساتید که اگر لازم شد اشاره خواهم کرد.
گاهی در طول تاریخ بانوان از طرف برادر، همسر و یا پدر تحت فشار بودهاند و زود تسلیم شدند و اگر آموزشهای درست سنت اصیل اسلامی مورد توجه قرار گیرد بانوان، اطرافیان خود را مجاب خواهند کرد که غور در علوم عقلی نه تنها خلاف سنت نیست بلکه اساساً در متن قرآن و داستانهای قرآنی که وارد شوید به زنان در جایگاه اصلی و فردی زیاد پرداخته است. حال با اینکه تنها زنی که به اسم خاص در قرآن آورده شده مریم (س) است اما زنان دیگری که در داستانهای قرآنی مانند همسر لوط، همسر ابراهیم، همسر عزیز مصر، همسر ابولهب، دختران لوط و … در قرآن اشاره کرده است و در هیچ کجای قرآن نیامده است که آنها را محدود کنید. اما کاملاً جایگاه اجتماعی را بررسی میکند. پس سنتهای نادرستی که به اسم اسلام در جامعه ماست و برخی از علمای ما هم به آن سنتها دامن زدند مانع رشد زنان شده است و همین امر باعث شده که زنان خود باوریشان هم کمتر شود. حتی برخی از زنانی که در مصدر امور سیاسی و اجتماعی هستند با وجود آنکه باید آن باورها را تقویت کنند تازه تضعیف میکنند. و امروز اینگونه است وای به حال قرنهای گذشته...
با توجه به اینکه به بانو مجتهده امین اشاره کردید به نظر شما این بانو به عنوان یک زن متفکر و معاصر، دانش خود را وامدار بستر فرهنگی و دینی اسلامی و خانوادگی شأن است و یا اینکه یک کنشگری درونی هویت زنانه ایشان را در بستر تاریخی شکل داد و از ایشان یک بانوی عالمه و فاضله ساخت؟
اگر به مصاحبهای که مرحومه بانو داشتند و همه جا پخش شده و مشخص است رجوع کنید و از آنچه از شاگردان ایشان که من خودم یا به صورت مستقیم شنیدم و یا با واسطه، در مجموع کمی مشکلاتی از ناحیه خانواده برای تحصیل داشتند و گاهی مرحومه اینها را صراحتاً نگفتند اما در گفتار شاگردان ایشان هست که برخی از آنها مرحوم شدند، که گاهی بانو امین حتی از ناحیه شوهرشان و یا خاندان شوهر و خانواده خودشان محدودیت جدی داشتند با توجه به اینکه در آن زمان تمام امور داخل منزل به عهده زن بوده و شوهر ایشان پسر عمویشان بوده است و پدرانشان از تاجران معروف اصفهان (امین تجار) بودند، رفت و آمد کاسبانه به خانه آنها زیاد بوده است اما کنشگری درونی ایشان باعث رشد ایشان شده است و نشان میدهد که بانو خود را باور داشتهاند و اگر مانند سایر بانوان عمل میکردند، زندگی خیلی راحتی داشتند چون تمکن مالی پدر و پدر شوهر و شوهرشان بسیار خوب بوده است.
اما این خودباوری و خودکنشگری در این قضیه خیلی مهم بوده است اما همیشه علل و عوامل برای شناختن یک پدیده خیلی راحت نیست که بگوییم این یک عامل بوده است اما همین عامل هم مهم بوده و آن سختیهایی که داشته است تا کنشگری خود را باور کند در داستانهایی که نقل میشود باعث تأثر است که یک بانو توانسته این مراتب را با سختی طی کند و به ویژه زمانی که وارد کشف و شهود میشوند دیگر راه خود را پیدا کرده و بر هر مانعی غلبه میکردند و جالب است که مرحوم سید علی نجف آبادی از فقیهان بزرگ شیعه ادعا کردند که ایشان از برخی مراجع بزرگ نجف کمتر که نیست بیشتر هم هست، و آیتالله نجف آبادی به ایشان افتخار میکردند و اذعان داشتند که با درس دادن به بانو یک یادگاری از خود به جای میگذارند. اینقدر بانو فهیم بوده و می توانسته مفاهیم را به راحتی بفهمد.
به نظر شما میتوان گفت یکی از عواملی که از زنان متفکر و عارف را در تاریخ تمدن اسلام کمتر نام برده شده بهره ذهنی کمتر آنان نسبت به مردان است چنانچه در برخی از روایات هم سخنانی شبیه به این داریم؟
در برخی از تفاسیر اختلافات و کم بهره بودن زنان از عقل و ایمان و غیره وارد شده که برخی از علمای ما از حیث سندی و موردی ایراد گرفتهاند. برای مثال برخی از فقهای ما مانند آیت الله جوادی آملی معتقدند که برخی از روایات گفته شده بر فرض صحت، قضیه خارجی و شخصی است نه حقیقی.
مثلاً بحث نکوهش تربیتی افرادی که جنگ جمل را به راه انداختند مطرح بوده که قابل تعمیم به جنس و ماهیت زن نیست. بحث بهره ذهنی خانمها در سنت متداول که گفته میشود زنان از لحاظ عقلی ناقص هستند و یا نسبت به مردها بهره کمتری دارند، یا اینکه از دنده کج آدم آفریده شدند و این حرفها که متأسفانه هست، حرفهایی که در بین برخی اساطیر قدیم بوده، این حرفها بالاخره تأثیر خود را گذاشته است و بی تأثیر نیست. برای مثال ببینید یک خانواده سنتی از ذکر نام خانم خودشان در مقابل دیگران خودداری میکنند. اما چرا در قرآن نام مریم (س) آمده است و یا پیامبر ما در صحنه جنگ دختر خود را به اسم فاطمه (س) صدا میزند پیامبری که صاحب خلق عظیم و اسوه ادب است. بنابراین تعصبات و غیرتهای این چنینی ریشه دینی ندارد.
از نظر شما نگاه سنتی به زنان در جامعه ما از گذشته تاکنون تغییری هم کرده است و یا اکنون هم با همان نگاه فقط با روکش روشن فکری مواجهیم؟
متأسفانه مواردی در سنت ما بوده و موجب شده که برخی تاریخ نگاران وقتی برای نگاشتن شرح علما به نام زنان میرسیدند آنها را حذف میکردند و یا اگر زنانی مشهور بودند و نمیتوانستند نام آنان را نبرند در حد دو سه سطر با القاب عالمه فضیله و… مینوشتند و بیشتر هم درباره پدران و همسران آنها بحث میکردند و فضائل برادر و همسر و پدر آنان بیان می شده است تا خود آنان. در حالی که به قرآن که مراجعه میکنیم «مریم بما هو مریم» مطرح است و چقدر زیبا که از حضرت مریم دفاع میکند و حتی به حضرت عیسی به عنوان پسر مریم و با لفظ عیسی بن مریم اشاره میکند.
از سوی دیگر متأسفانه در منابع و گفتارها سخن نادرستی گفته میشود و آن اینکه این نادیدگی زنان در نصیب آنها اینگونه بوده و متأسفانه در سنت جا افتاده است و خود زنان هم آن را باور دارند.
نکتهای که اینجا وجود دارد این است که برای مثال خود مسئله حجاب، حجاب در قرآن به چه معناست و میبینیم که گاهی از سوی علمای درس خواندۀ زن، حتی شرط حجاب را برای تحصیل میگذارند و همین امر خانمهای مارا میترساند که ورود آنها به عرصه اجتماع منوط به حجاب است. در صورتی که در تمام عرصههای اجتماعی و رشتههای تحصیلی زنان حضور دارند و حتی در تمام مشاغل جامعه به شرطی که توان جسمی آنها اجازه دهد میتوانند حاضر شوند. این حجاب مانع نیست اما حجاب دست و پاگیری که در سنت و فرهنگ ما به غلط جا افتاده است میتواند مانع باشد. حجاب به معنای درست کلمه و متن خود قرآن و نه روایاتی که تفسیر میکنند قابل گفتوگو و روشن است. گاهی برای مثال دیدید که برخی از زنان امروز جامعه ما نگران هستند که اگر ما توانستیم که به جایی هم برسیم از زمانی است که اسلام را کنار گذاشتیم و اینگونه اشتباه است و اسلام نادرست معرفی شده است. اگر اسلام درست معرفی شود که حجاب و احکام زنان چیست و برخی از احکام بانوان باید نسبت به زمان و مکان تغییراتی داشته باشد. در این صورت بسیاری از زنان ما میتوانند با افتخار اعلام کنند که مسلمان هستند و کارهای خود را انجام دهند.
نکته آخر اینکه اگر بخواهیم فهرستی از خانمهایی که در گذشته در علوم اسلامی تلاش کردند را داشته باشیم، باید گفت که این فهرست ناقص است و کسانی از زنان بودند که در مصادیق بالاتر هم بودند و اما نادیده گرفته شدند و مردسالاری حاکم بوده است و نگذاشته که این موارد مطرح شود. اما نکته دیگر این است که خود مردانی که رشد کردند مرهون بانوان بودند. بسیاری از اهدایی های کتابها خطاب به خانمها است و این موضوع جدی است. البته برخی از آنها بی انصافی کردند و اهدایی ندارند و این اهدایی ها مهم است و گاهی در خاطرات دانشمندان قدیمی و فعلی میخوانیم که زنانی که در امور خانه و آشپزخانه بودند به چه میزان توانستهاند در تربیت درست مردها در بیرون از خانه مؤثر باشند و این امر مهم است و اگر وارد این بُعد شویم دِین مردها به زنها بالا میرود و حداقل امروز اگر بخواهیم دِین خود را به مادران و همسران خود ادا کنیم باید بتوانیم بستر مناسبی برای رشد زنان و دختران نسل جدیدمان فراهم کنیم.
آیا در فقه اسلام نیاز به بازنگری به ویژه در حوزه زنان احساس میشود؟
بله دقیقاً برای مثال فعالیتهایی را برخی از زنان دانشمند ما انجام دادند، بازنگری در مسائل فقهی که هرچند گاهی تندرویهایی در آن دیده میشود اما دلیل بر این نیست که اجازه حرف زدن از آنها گرفته شود که نتیجه معکوس آن بدتر است.
آقای دکتر همانطور که فرمودید در برخی وهلههای تاریخی زنان به خوبی برجسته شدند و برخی علما و عرفا نگاه مثبتی به زنان داشتند که حتی ابن عربی نگاهش به زن و جایگاه زن بسیار والاست و زن را در برخی موارد برتر از مرد میداند زیرا زن هم مظهر قابلیت و هم مظهر فاعلیت است، به نظرتان این نوع نگاه و شأنیت زنان در عصر حاضر مهجور واقع شده است؟ و آیا عرفا و فلاسفه عصر حاضر ما چقدر به تبیین جایگاه زنان پرداختند؟ زیرا در حوزه فمینیستی بیشتر از حیطه تفکر به این مسائل پرداخته میشود. این خلأ از کجا نشئت میگیرد؟
در ابتدا باید بگوییم ابن عربی یک دید عرفانی عمیق داشت و بانوان را درک کرده و یکی از بانوان ما در اصفهان به خدمتشان آمده و قصیدهای هم در وصف ایشان سروده است که معروف است و با عنوان ترجمان «الاشواق» به چاپ رسیده است.
امثال آیت الله جوادی آملی هم بر اساس همان مبانی عرفانی و حکمی در این دوره به دفاع از زنان و جایگاه آنها پرداختند. همچنین مرحوم آقای مطهری. البته مرحوم مطهری قطعاً اگر در شرایط کنونی هم بودند در آثار خود بازنگری میکردند و کارهای دقیقتری ارائه میکردند، اما همین کتاب حقوق زنان که درگذشته نوشتند، واقعاً هنوز که هنوز است قابل استفاده است و پاسخ بسیاری از اشکالاتی که زنان در مواجهه با شبهات موجود، دارند در آثار ایشان یافت میشود.
اما این سوالی که مطرح کردید تا حدی بر میگردد به اینکه به ظاهر زنان تحصیلکرده حتی در رشتههای علوم عقلی کم نیستند اما واقعیت این است که به گمان من خودباوری بین آنها کم است. به عبارتی در گروههای فلسفی در دانشگاهها که رصد میکنم دانشجویان فلسفه خیلی داریم. حتی حضور زنان در این رشته پر رنگتر از مردان است اما دانشجویان مؤثر که قلم خوبی داشته باشند و تأثیرگذار باشند و آثار و نظریات دقیقی ارائه کنند، بسیار کم است و علت آن اینست که همچنان سنت پیشینه تأثیر گذار است البته تعالیم نادرست منظورم است نه آن سنت اصیل. گاهی دیدهام که برخی از همکاران، حتی در لوای شوخی معتقدند که فلسفه با مردها بهتر میتواند ارتباط داشته باشد در حالی که دیده میشود خانمها توانستهاند در فلسفه به خوبی ظاهر شوند و در حوزه عرفان و به معنای خاص در حوزه علوم عقلی قلم فرسایی کنند؛ و در مطالب مربوط به فلسفه مشایی، شیخ الرئیس و دیگران ورود کردند.
از طرفی هم اکنون زمانهای است که اقبال به علوم فلسفه و حکمت کمتر شده است و حتی در آقایان هم بسیار کم شده است و این نگرانی وجود دارد که در حال حاضر چقدر از افراد درجه یک در حوزه حکمت و فلسفه اعم از زن و مرد وجود دارد که جایگزین نسل قبلی شوند.
در عصر حاضر با سرعت تکنولوژی و سلطه اومانیسم و محو شدن انسان در عصر مدرنیته، آیا میتوان گفت که زمان معاصر نمیتواند فیلسوف پرور باشد؟
باید اینجا فلسفه را معنا کرد که فیلسوف چه کسی است. برای مثال با توجه به انقطاعی که بین سنت و مدرنیته در کشور ما وجود دارد و یکی از مسائل و مشکلات اصلی و بنیادی ما این است که از یک طرف سنتِ اصیل و بسیار مستحکم و عمیق داشتیم که همان حکمت و فلسفه اسلامی است از طرف دیگر مواجهه ما با تفکر جدید است به ویژه با تفکر پست مدرن که واویلاست. در واقع فهم درستی از غرب نداریم. از طرفی هم میدانیم که اگر بخواهیم برای امروز حرفی برای گفتن داشته باشیم و مواجهه درستی با جهان غرب و تفکر جدید داشته باشیم، قطعاً باید پشتوانه سنت را هم داشته باشیم. من به عنوان یک ایرانی سنت خودم را، یک ژاپنی سنت خودش را و یک هندی سنت خودش را حفظ کند. بالاخره هرجایی که بخواهد با جهان مدرن و جدید روبرو شود و سنت خود را کنار بگذارد دچار تشویش و سردرگمی میشود. مشکل ما این است که آیا ما با استناد به سنت نه اینکه بر گردیم به گذشته بلکه سنت اصیل خود را امروز بتوانیم حفظ کنیم، میتوانیم مواجهه درستی با جهان غرب داشته باشیم و این فراتر از زن و مرد است. در واقع همه ما در اینجا گرفتاریم و کوششهایی که استادان ما مانند داوری اردکانی، مصطفی ملکیان به شکل دیگری انجام دادهاند و یا دوستان معاصر ما مانند عبدالکریمی آغاز و یا برخی از دوستان حوزوی ما داشتهاند، نشان دهنده این است که تلاشهای خوبی در این زمینه شده است و زنان نیز سهیم بودهاند که دیدهام به صورت جدی کار میکنند و فکر میکنم که نیاز به تأمل و مطالعه بیشتری دارد که علل و عوامل آن چیست و آیا میتوان فلسفهای داشته باشیم و یا خیر؟ باید تأمل بیشتری کرد تا به پاسخ شفافتری برسیم.
منبع : خبرگزاری مهر
نجات فرد گرفتار شده در دیواره ارتفاعات سرپلذهاب توسط هلال احمر
تشییع و خاکسپاری ۸ شهید گمنام دفاع مقدس در اهواز
سقوط خودرو در محور ملکشاهی یک کشته و ۲ مصدوم برجا گذاشت
صدور ۱۲۴ اخطار زیست محیطی به واحدهای تولیدی کاشان
تصادفات فوتی در راههای استان بوشهر ۱۵ درصد کاهش یافت
بسیج همواره حمایتگر و کمک کننده دولت ها بوده است
آماده باش مدیریت بحران اصفهان/باران و طوفان در راه است
۹۵۰ گروه جهادی در هفته بسیج به مناطق محروم خدمت رسانی کردند
۳ کارگر جوان حین لایروبی در مشهد جان باختند
بسیج تبدیل به حرکتی جهانی شده است
ورزشکاران ناشنوا در استان تهران صاحب سالن تخصصی می شوند
فعالیت سامانه بارشی در کرمانشاه شدت می گیرد
فعالیت معدن گنجه رودبار تا اطلاع ثانوی متوقف شد
کشف یک میلیون قرص چاقی و لاغری و هورمونی غیرمجاز در ورامین
ورود دستگاه قضائی به آلودگی مزارع پرورش میگوی هرمزگان
دستگاه قضایی به حادثه فوت کارگر کارخانه قند مغان ورود کرد
انبارهای اموال تملیکی کردستان تعیین تکلیف شوند
انفجار در معدن گنجه رودبار مصدومی نداشته است
کشف کارگاهی با یک میلیون قرص چاقی و لاغری و هورمونی غیرمجاز در ور
دشمنان از اشاعه تفکر بسیجی به سایر کشورها هراس دارند
۱۲۰ هزار دست لباس گرم و ۵ هزار پتو در پویش ملی «هبه» جمع آوری شد
رئیس هیئت گلف استان خراسان رضوی انتخاب شد
جبهه مقاومت ناحیه امنی برای کشور ایجاد کرده است
ترویج تفکر شهید فخری زاده برای کشور سازنده است
حضور ۱۰۰ مهمان رسمی و خارجی در اجلاس وزرای خارجه اکو
حضرت زهرا (س) نمونه بارز تبیین مقام الهی و ارتباط با خداوند است
۳۶ قطعه سکه بهار آزادی در هنگ مرزی تایباد کشف شد
کوهنوردان از صعود به ارتفاعات پایتخت اجتناب کنند
امام جمعه قم: بانوان در اسلام از جایگاه والایی برخوردار هستند
علت مسمومیت اهالی و دانش آموزان دهستان ویژنان در دست بررسی است