میرنیوز
به گزارش ایسنا، شنیده بودم در شهر مریانج زنی هست بسیار قوی و صبور، هم خواهر شهید، هم مادر شهید و جانباز و هم مادرهمسر جانباز است، زنی که گذر زمان تنها چهره مهربان و دوست داشتنیاش را شکستهتر کرده اما همچنان با در کنار چشمان غمگینش، تو را به مصاحبتی صمیمی دعوت میکند.
سالروز وفات حضرت امالبنین(س) را فرصتی مغتنم شمردم تا به بهانه روز تجلیل از مادران و همسران شهدا گفتوگویی با ایشان داشته باشم و این شیرزن را از نزدیک زیارت کنم. به خانهاش که رفتیم پسر بزرگش حاج علیرضا در را برایمان باز کرده و سپس در درانهی در مادری که او را این روزها "حاج خانوم" صدا میکردند با لبخندی که در همان لحظه اول جذبش میشوی ایستاده بود و ما را به داخل اتاق دعوت کرد.
پای حرفایش که نشستم منتظر بودم از فراق فرزندش یا برادرش بگوید یا دردلی کند از روزهای سختی که گذشته بود ولی مادر هیچ نمیگفت چندین بار سعی کردم با سوالاتی حسش را بدانم ولی آنقدر قاطع از ادای دِینش -که آن را کافی نمیدانست- به انقلاب گفت که جای سخنی دیگر نمیماند آخر او کسی بود که فرزندانش را خودش راهی جبهههای جنگ کرده و پیش از آن نیز آنها را در کنار برادرش حاج اسماعیل به مبارزات علیه شاه یا به قول خودش «مرگ بر شاه» فرستاده بود از چنین مادری که در اوج غم نیز، حضرت زینب (س) را الگوی خود میدانست نمیتوان گله و غم آنچنانی شنید.
مادری که وصف حال او را شنیدید "سکینه شکریموحد"؛ مادر شهید "محمدرضا پورسبزی"، جانباز "علیرضا پورسبزی" و خواهر شهید شاخص استان "اسماعیل شکریموحد" است که در ادامه گزارش روایت زندگیاش را از زبان خود و فرزندنش خواندنیاست.
سکینه شکریموحد در گفتوگو با ایسنا، عنوان کرد: محمدرضا در دوم مهر ماه ۱۳۴۵ به دنیا آمد و فرزند دوم من بود، پسری بسیار خوش اخلاق، شوخ طبع، مظلوم و غمخوار بود زمانی که برادرم حاج اسماعیل به شهادت رسید زمانهایی که دلتنگ او میشدم سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت " غصه نخور، دایی به جای خیلی بهتری رفت" در واقع محمدرضا با حرفهایش مرا برای شهادت خودش نیز آماده میکرد.پسرم بسیار مهربان بود و با سن کمی که داشت به مناطق محروم اطراف شهرمان میرفت و به هرشکلی که میتوانست به آنها کمک میکرد در کنار این ویژگیها محمدرضا درسخوان نیز بود قبل از شهادتش کنکور داده بود که جواب قبولیاش چند وقت پس از شهادتش به دستمان رسید که رتبه خوبی هم کسب کرده بود.
علیرضا پورسبزی، رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس و برادر شهید در توضیح این اتفاق اظهار کرد: بعد از این خبر من و گروهی از دوستانمان شروع به جستجوی محمدرضا در کرمانشاه کردیم گفته بودند ماشینی که محمدرضا در آن بوده مورد هدف خمپاره دشمن قرار گرفته بود که نه تنها محمدرضا بلکه تعداد دیگری از همرزمانش نیز مفقود شدهاند، این جستجوها ادامه داشت ولی خبری از او نبود تا اینکه سیدخلیل، از رزمندگان دفاع مقدس و همشهریان مریانجی خبر داد که او در سردخانه یکی از شهرستانهای کردستان است.
وی ادامه میدهد: در سردخانه از آن گروهی که همراه مفقود شده بودند محمدرضا آخرین کسی بود که پیدا کردیم بسیار برای من تعجبآور بود که محمدرضا اصلا شبیه یک میت نبود صورتش هنوز روشن و گرم بود عین یک فرد زنده به حدی که اگر او را میآوردیم در خانه میخواباندیم و میگفتیم محمدرضا خوابیده است همه باور میکردند.
مادر شهید گفتوگو را ادامه داد: هنگامی که پیکر محمدرضا را دیدم بسیار متعجب شدم پسرم صورتش عین یک فرد زنده بود خبری از سردی و سفتی یک فرد بدون روح نبود من پیکر برادرم حاج اسماعیل را هم دیده بودم او سرد و بی روح آرام گرفته بود اما محمدرضا صورتش نرم و گونههایش گل افتاده بود هنگامی که محمدرضا را بوسیدم حس کردم پسرم پلک زد و لبهایش را تکان داد اما بقیه میگویند اشتباه کردهام؛ هنوز بعد گذشت سالها همچنان چهره محمدرضا جلوی چشمانم است تا زمانی که بخواب بروم.
از جای خالی محمدرضا و حاج اسماعیل پرسیدم چشمانش دوباره به گلهای فرش خیره شد و ادامه داد: همیشه وقتی بچهها دور هم جمع میشوند جای خالیشان به چشم میآید همین دیشب همه بچهها و نوههایم بودند با خودم گفتم اگر جنگ نمیشد الان محمدرضا و حاج اسماعیل هم با زن و بچههایشان کنارم بودند.
رشته حرف به سردار شهید حاج اسماعیل شکری موحد رسید یکی از شهدای شاخص استان همدان، اسم حاج اسماعیل که میآید گل از گلش میشکفد شیفته برادر بوده، برادر نیز علاقه شدیدی به خواهرش داشته، با همان اشتیاق خاصش میگوید: حاج اسماعیل بسیار قدرشناس، شوخ طبع و مهربان بود جاذبه عجیبی داشت به نیازمندان بسیار کمک میکرد ولی به خانوادهاش نیز توجه خاصی داشت. زمانی دست من به دلیل حادثهای کاملا عصبهایش از کار افتاده بود اطرافیانش میگفتند "شب تا صبح برای شفای دست من دعا میکرده" البته من شفا دستم را با دعاهای او و از مکان مقدسی که آن را جایگاه خضر میدانند گرفتم، بعد از اینکه به مرخصی آمد با دیدن اینکه من میتوانم از دستم استفاده کنم بسیار خوشحال شده بود و خدا را شکر میکرد.
با دست به دو لوستر در وسط خانه اشاره کرد لوسترهایی در سایز متوسط که مشخص بود قدیمی هستند ولی طراحی زیبا و چشمنوازی داشتند؛ گفت: با اولین حقوقش برای من این دو لوستر را خرید و گفت "هروقت به اینها میپای یاد من بیافت"، بچه هایم میگویند که آنها را لوسترهای جدیدی عوض کنم ولی نمیتوان چون یادگاری برادرم است. بعد از آن تمام حقوقش را صرف کمک به فقرا و نیازمندان میکرد. بعد از شروع جنگ، دیگر توان دوری از جبههها را نداشت وقتی به خانه میآمد به پهنای صورت اشک میریخت و وقتی من یا همسرش به او اعتراض میکردیم میگفت خواهرم، من وقتی میام اینجا از خدا دورم، جبهه چیز دیگری است.
علیرضا پورسبزی با اشاره به اینکه داییام علاوه بر خود جنگ در قسمت بهداری سپاه مشغول به کار بود، اظهار کرد: در زمان جنگ آوردن قشر پزشک به جبهه هنر خاصی میطلبید چون پزشکان از خانواده های خاصی و بسیار ثروتمند بودند و به راحتی نمیتوانستیم آنها را راضی کنیم اما اینکه شهید شکریموحد چطور توانسته بود با آن همه پزشک رفیق شود هنر ایشان بود، که همه به اتفاق میگفتند "شیفته اخلاق شهید شده بودیم".
از رابطهاش با مادر پرسیدم گفت: مادر صبور و مهربان و مردمدار است در زمانهای قدیم به دلایل کاملا بدون منطق، بچهها مادران خود را به نام مادر یا مامان صدا نمیکردند من و محمدرضا مادرم را عینه صدا میکردیم که به معنای فارسی یعنی "چشم" است این تعبیر را دوست داشتم چون مادر را چشمهای خودمان میدانستیم البته بعد از اینکه مادر مشرف به حج واجب شدند او را حاج خانوم صدا میزنیم.
گفتوگوی شیرین اما کوتاه ما به صرف چایی و میوهای که حاجخانوم آورده بود به پایان رسید اما در واقع بزرگی قلب این زن، در تمام طول مصاحبه باعث حیرت ما شده بود البته نه تنها حاج سکینه شکری موحد بلکه تمام مادران شهدا این قلب بزرگ و صبور را دارا هستند.
گفتنی است سردار شهید اسماعیل شکری موحد در ۱۳۶۱ در عملیات حفظ خط احد در محور سومار و بسیجی شهید محمدرضا پورسبزی در ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ در منطقه عمومی مامووت عراق به درجه شهادت نائل آمدند.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
۹۵۰ گروه جهادی در هفته بسیج به مناطق محروم خدمت رسانی کردند
۳ کارگر جوان حین لایروبی در مشهد جان باختند
بسیج تبدیل به حرکتی جهانی شده است
ورزشکاران ناشنوا در استان تهران صاحب سالن تخصصی می شوند
فعالیت سامانه بارشی در کرمانشاه شدت می گیرد
فعالیت معدن گنجه رودبار تا اطلاع ثانوی متوقف شد
کشف یک میلیون قرص چاقی و لاغری و هورمونی غیرمجاز در ورامین
ورود دستگاه قضائی به آلودگی مزارع پرورش میگوی هرمزگان
دستگاه قضایی به حادثه فوت کارگر کارخانه قند مغان ورود کرد
انبارهای اموال تملیکی کردستان تعیین تکلیف شوند
انفجار در معدن گنجه رودبار مصدومی نداشته است
کشف کارگاهی با یک میلیون قرص چاقی و لاغری و هورمونی غیرمجاز در ور
دشمنان از اشاعه تفکر بسیجی به سایر کشورها هراس دارند
۱۲۰ هزار دست لباس گرم و ۵ هزار پتو در پویش ملی «هبه» جمع آوری شد
رئیس هیئت گلف استان خراسان رضوی انتخاب شد
جبهه مقاومت ناحیه امنی برای کشور ایجاد کرده است
ترویج تفکر شهید فخری زاده برای کشور سازنده است
حضور ۱۰۰ مهمان رسمی و خارجی در اجلاس وزرای خارجه اکو
حضرت زهرا (س) نمونه بارز تبیین مقام الهی و ارتباط با خداوند است
۳۶ قطعه سکه بهار آزادی در هنگ مرزی تایباد کشف شد
کوهنوردان از صعود به ارتفاعات پایتخت اجتناب کنند
امام جمعه قم: بانوان در اسلام از جایگاه والایی برخوردار هستند
علت مسمومیت اهالی و دانش آموزان دهستان ویژنان در دست بررسی است
تفکر بسیجی گرهگشای مشکلات است
بوشهر پایلوت پژوهش اقتصادکرانه و پسکرانه شد
خبرنگاران مهر در اختتامیه جشنواره ۳۵ تئاتر کردستان تجلیل شدند
تولید انرژی برق در نیروگاه نکا از ۶.۷ میلیارد کیلووات گذشت
کاروان ترویج بهره وری ویژه الگوی کشت ملی به آذربایجان غربی رسید
محور اصلی طرح جامع زیارت باید مشهد و حرم امام رضا(ع) باشد
ساخت پروژه پل زیرگذر نواب چالوس ۶۰ درصد پیشرفت کرد