میرنیوز

اینجا مردم از "پاییز" می‌ترسند!

اینجا مردم از "پاییز" می‌ترسند! 2021-11-12T15:12:29+03:30

جوانی اهل روستای "کوییک" است و در حال بنایی اینها را می گوید. از آن شب و خاطراتش که می پرسم صورتش درهم می شود و می گوید: کسی نمی داند آن 20 ثانیه چه اتفاقی افتاد، آنقدر همه چیز سریع بود که کسی واقعا نمی داند چه شد و چه گذشت.

خانه مان ظرف چند ثانیه مثل اینکه رعد و برق زده باشد روشن شد و بعد از آن با صدای مهیبی تمام ستون های خانه از ریشه کنده شد. تا چند دقیقه همه مات و مبهوت فقط این طرف و آن طرف می دویدیم و دنبال راه نجات بودیم.

بعد نگاهش را از من می گیرد و به دوردست ها خیره می شود و می گوید: برادرم با دخترش آن شب خانه مان بودند، مهمان بودند و از شهر دیگر آمده بودند، همان شب دخترش برای همیشه زیرآوار دفن شد و برادرم برای همیشه از اینجا رفت و هیچ وقت این اطراف نمی آید که مبادا خاطرات آن شب دوباره برایش زنده شود.

از فوتی های روستا می پرسم می گوید: سرجمع حدود 90 نفری فوتی داشتیم و بعد در حالی که به روستای بغلی اشاره می کند می گوید: خیلی عجیب است، این روستای بغل دست را می بینی، اسطبل های گلی شان هم خراب نشده، دو تا خانه گلی هم کنار رودخانه فصلی دارند آن ها هم ترک برنداشته آن وقت روستای ما کلا با زمین صاف شد و خانه ما که نوساز هم بود اسکت و ستون هایش از ریشه درآمد...

...دل پُری از زلزله دارد برای همین او را با خاطرات تلخ آن شب تنها می گذارم و ادامه مسیر می دهم. پنج روستا درست چسبیده به هم هستند که زلزله آن شب مثل یک غلطک همه شان را صاف کرده بود. حالا اما روستاهای "کوییک" حسابی نونوار شده و خانه های نوساز رنگ و لعابی به روستا داده‌اند، اما این ظاهر روستا است و در دل تک تک مردمان آن هنوز ویرانه های زلزله پابرجا است.

کمی جلوتر چند نفری جلوی مغازه روستا دور هم جمع شده اند. نزدیک شان می شوم و از ماجراها و اتفاقات آن شب می پرسم، همه شان کسل می شوند و هرکدامشان در ذهن خاطرات آن شب را مرور می کنند و بعد گوشی درمی آورند و عکس های روستای ویران شده شان را نشانم می دهند.

جوانی در بین شان عکسی از تلی از خاک نشانم می‌دهد و می گوید: این خانه مان بود همه زیر آوار ماندیم و مجروح شدیم اما خدا را شکر فوتی نداشتیم. زلزله داغ روی دل خیلی از اهالی گذاشت مثلا در یکی از همین خانه های روستا پدر و مادر و دخترشان جان باختند و فقط دو دختر خانواده ماندند. در خانه دیگری تمام چهار عضو خانواده با هم زیرآوار دفن شدند و خیلی های دیگر...

مرد دیگری از اهالی روستا که هنوز هم در هیبت زلزله آن شب مانده با لهجه کردی می گوید: "خیلی خطر بود، پسر من یک سالش بود و از ترس زلزله فقط یک ساعت بیهوش شد و به سختی به هوشش آوردیم"...

می پرسم چند سال در کانکس بودید که همه با هم می گویند دو سال. سختی های کانکس نشینی به حدی بوده که تمایلی ندارند درباره آن روزها حرف بزنند و فقط به این جمله بسنده می کنند که "سخت بود"

روستای کوییک در زلزله 96

روستای کوییک در زلزله 96

روستای بازسازی شده کوییک

...از جمعشان جدا می شوم و ادامه مسیر می دهم تا دوباره سراغی از اتفاقات آن شب و وضعیت و حال و روز دشت ذهاب بگیرم. دیدن خانه های نوساز روستا حالمان را خوب می کند اما خاطرات آن شب و حرف های مردم کاممان را تلخ...

از دور دست مناره نوساز مسجد روستا خودنمایی می کند، جلوتر کمی بالاتر از مسجد به خانه بهداشت می رسیم، آدرس اینجا را اهالی داده اند و محلی است که "ملاعظیم" را می شود اینجا پیدا کرد، یکی از بزرگان روستاست که همراه همسرش کار بهورزی را هم برای اهالی انجام می دهد.

وقتی وارد می شویم به استقبالمان می آید و بعد هم با شنیدن موضوع زلزله به داخل دعوتمان می کند تا کمی مفصل تر ماجراهای آن شب را شرح بدهد.

پاییز برایش یادآور خاطرات تلخ و وهم انگیز آن شب است، می گوید: وقتی این روزهای پاییزی می آیند انگار ابرهای سیاهی، خاطرات آن شب را با خودشان می آورند و در این روزها لحظه به لحظه آن شب برای تمام اهالی دوباره زنده می شود.

از آن شب و آن لحظات تلخ می پرسم، می گوید: خدا رحمی که کرد این بود که قبل از زلزله یک پیش لرزه آمد، بیشتر مردم با همان پیش لرزه از خانه هایشان بیرون آمدند، چند دقیقه ای بعد از آن قیامت به پا شد.

همه جا تاریک شد و فقط صداهای مهیب و ریزش آوار به گوش می رسید، همه سمت در رفتیم اما در قفل شده بود برای همین در گوشه ای از خانه پناه گرفتیم تا زمین آرام بگیرد.

بعد از چند ثانیه زمین آرام گرفت و برای همین دوباره سریع سمت در رفتیم و این بار در باز شد، واقعا آن چند ثانیه اصلا نفهمیدیم چه اتفاقی افتاد. اگر پیش لرزه نبود، فکرمان اصلا سمت زلزله نمی رفت چون شرایط خیلی عجیبی بود.

به هر بدبختی که بود در نهایت از خانه نیمه مخروبه بیرون آمدیم، نور تلفن همراه را روشن کردیم حتی با آن نور در آن تاریکی و گرد و خاکی که از آوار شدن خانه ها بلند شده بود جلوی پایمان را هم نمی دیدیم، از ویرانه های اطراف فقط صدای جیغ و داد و فریاد می آمد، همه کمک می خواستند و کسی نبود کمک کند، بعد از چند دقیقه ای که به خودمان آمدیم، راهی کوچه های روستا شدیم، کنار هر خانه ویران شده ای که می رسیدیم با هرچه در توانمان بود آوارها را کنار می زدیم تا شاید کسی زنده بیرون بیاید.

چند خانه ای رفتیم تا به خانه برادرم رسیدیم، پسر کوچکشان زیرآوار مانده بود و برادرم که زخمی شده بود فقط فریاد می زد که بیرون بیاوریمش. چند باری تا جایی که امکان داشت وارد خانه شدیم اما حجم آوارها زیاد بود و نتوانستیم برادرزاده پنج ساله ام را از زیرآوار بیرون بیاوریم.

صدایش کمی سنگین می شود و ادامه می‌دهد: اوضاع بدی بود، دامادم به همراه یکی از اهالی برای اینکه کمک بیاورد به اطراف روستا رفت و بیل مکانیکی شرکتی که در همین اطراف کار می کرد را پیدا کردند و به هر سختی سیم هایش را به هم زده و روشنش کردند و به روستا آوردند، خانه به خانه با بیل مکانیکی جلو می رفتند و تا حد توان آوارها را کنار می زدند و زخمی و جنازه بیرون می آوردند.

کمی مکث می کند، نفسش را به سختی بیرون میدهد و دوباره ادامه می‌دهد: آنقدر اوضاع وخیم بود که اهالی روستا جنازه هایشان را جا می گذاشتند و فقط با وانت و نیسان زخمی ها را برای درمان به شهر می بردند، اما خبر رسید که شهر هم ویرانه شده.

تا غروب روز بعد فقط جنازه و زخمی بیرون می آوردیم، جنازه ها را که کنار هم گذاشتیم 87 نفری می شدند... 

لحنش دوباره سنگین می شود،  اصلا دوست ندارد اشک در چشم هایش بیاید، نگاهش را به گوشه سقف می گیرد و می گوید: همه شان را می شناختم، برایم سخت بود که ظرف چند ثانیه این همه جنازه روی دستمان مانده.

فرمانده سپاه که به روستا آمد سراغمان را گرفت و نیازمندی هامان را خواست. گفتم اول فقط یک پزشک عمومی برای تایید فوتی های روستا بفرستید که کار دفن را انجام دهیم.

چند ساعت بعد یک پزشک آمد و با بیل مکانیکی قبر کندیم و بعد از خواندن نماز جنازه ها را  دفن کردیم. سرش را پایی می اندازد و می گوید: شرمندگی که برایمان ماند این بود که نه غسلشان دادیم و نه کفنشان کردیم و با همان لباس ها زیرخاک دفنشان کردیم اما بینشان بلوک گذاشتیم که قبرهایشان از هم جدا شود اما اگر از بالا نگاه کنید فقط یک قبر قابل مشاهده است و در هرکدامشان شش تا هفت نفر دفن شده اند.

مکثش این بار طولانی می شود و برای همین سعی می کنم صحبتمان را سریع تمام کنم که ناگهان چشمم به دختری می افتد که گوشه اتاق با شنیدن حرف هایمان مدام اشک می ریزد.

ملاعظیم نگاهش را سمت دختر جوان می گیرد و می گوید: خانم احمدی است، همکارمان. زلزله پدر و خواهرش را از او گرفته و مادرش را هم قطع نخاع کرده. با شنیدن این حرف ها حالا گریه هایش را خوب درک می کنم، تمام پهنای صورتش خیس شده، از آن شب که می پرسم اصلا جوابم را نمی دهد و فقط سر به زیر آرام آرام اشک می ریزد.

همسر ملاعظیم هم که گوشه دیگر اتاق نشسته همپای گریه های دختر جوان اشک می ریزد و از اینکه حالشان را اینگونه بد کرده ام حسابی شرمنده می شوم.

ملاعظیم برای اینکه فضا را عوض کند یادی می کند از کمک های مردم ایران. در نگاهش محبت موج می زند و می گوید: مردم ایران دوبار اینجا آمدند و با تمام وجود کنارمان بودند، یکبار سالهای جنگ و یکبار هم در این زلزله. اصلا یادمان نمی رود که چطور هرکس با هرچه داشت به اینجا آمد و با هرچه در توانش بود کمک می کرد و این محبت و مهربانی هیچ وقت از خاطرمان نمی رود.

...گریه های دختر جوان و همسر ملاعظیم تمام شدنی نیست و برای همین سریع با ملاعظیم و همکارانش خداحافظی کرده و آنها را با داغی که هنوز بعد از چهار سال تازه است تنها می گذارم و راهی سرپل ذهاب می شویم؛ شهری که عمق فاجعه زلزله آنجا رقم خورد. نزدیک شهر خانه های چند طبقه و نوساز خودنمایی می کند، شهر لباسی تازه به تن کرده.

خیابان به خیابان و کوچه به کوچه شهر می گردیم و از زنده شدن دوباره دشت ذهاب لذت می بریم، شهر عجیب رنگ و رو باز کرده، راهی محله "فولادی" می شویم، محله ای که قربانگاه اصلی زلزله بود و بیشتر قربانیان زلزله زیرآوارهای آن دفن شدند.

محله فولادی در سرپل ذهاب

اینجا مردم از "پاییز" می ترسند!

با ورود به محله فولادی پیرزنی با لباس های محلی و سربندِ سرش که مقابل خانه ایستاده جلب توجه می کند. نزدیکش می شوم و از زلزله و آن شب می پرسم که با لهجه درهم کردی و فارسی شیرینش می گوید: "بیا خسارت پیش من است، پسر بزرگم فوت کرد و هوچِمان نَمَن ( هیچ چیزی برایمان نماند)"

از شیرینی گفتار و لهجه اش به وجد می آیم و از او می خواهم ماجرای آن شب را تعریف کند، می گوید: انگار توپ ترکاندند و تمام خانه روی سرمان خراب شد، هرچه هاوار (فریاد) کردیم کسی صدایمان را نشنید.

بعد که انگار داغ خاطرات آن شب برایش تازه شده باشد اشک در چشمانش حلقه می زند و کلا لهجه اش را کُردی می کند و می گوید: پسربزرگم کنار من طبقه بالا بود، نان روغنی جلوی دستم بود، کمی از آن خورد و گفت باید برود خانه، خانه شان همین طبقه پایین ما بود، یک پسر کوچک داشت، باید صبح زود سرکار می رفت و برای همین سریع از پیشم رفت...

به اینجا که رسید قطرات اشکش آشکارتر می شود و شروع می کند به گریه و با همان حال ادامه می دهد: یک لحظه نفهمیدیم چه شد، همه چیز زیرو رو شد و خانه پایین آمد، دختر و پسر دیگرم که کنارمان طبقه بالا بودند از همان بالا با آوارها به وسط حیاط پرت شدند و سه مهره پشت پسرم و پای دخترم شکست.

پسر و عروس و نوه‌ام که طبقه پایین بودند زیرآوارها ماندند، خودمان را به هر سختی که بود بیرون کشیدیم و با بدن مجروح شروع کردیم به کنار زدن آوارها، عروسم در حالی که نوه ام را محکم بغل کرده و در گوشه ای از دیوار پناه گرفته بودند از زیرآوارها بیرون آمدند، اما پسرم نه...

به اینجای حرفش که می رسد با گوشه پارچه ای که از سربندش آویزان است اشکهایش را پاک می کند و می گوید: نوه ام حالا هفت سال دارد، آن موقع سه ساله بود و هرچه بابا بابا می کرد بی فایده بود، الان هم که اسم بابایش را می آورد نمی دانیم چه کار کنیم.

اسم نوه اش را که می آورد سرو کله اش هم پیدا می شود. اسمش "هادی" است، تپلی و شیرینی‌ای  که دارد بی اختیار مجابم می کند لپ هایش را بکشم و در این حین مادرش هم از راه می رسد، پیرزن عروسش را که می بیند می گوید: او خوبتر از من حرف می زند و بعد هم از عروسش می خواهد ماجرای آن شب زلزله را شرح دهد.

زن جوان که حالا فقط با داشتن یک بچه هفت ساله حسابی شکسته شده رو به من می کند و می گوید: چه بگوییم، این روزهای پاییزی که از راه می رسند حالمان دوباره بد می شود و ترس دوباره به جانمان می افتد، تمام خاطرات آن شب و تلخی هایشان این روزها دوباره زنده می شوند.

آن شب در خانه بودیم، پیش لرزه که آمد گفتیم چیزی نیست، همسرم فردا باید صبح زود سرکار می رفت و برای همین بی خیال نسبت به پیش لرزه داشت کارهایش را می کرد که فردا آماده سرکار برود. داشت مسواک می زد و من و پسرم گوشه دیگر خانه نشسته بودیم که یکهو زمین و زمان شروع به لرزیدن کرد. تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که هادی پسرم را محکم بغل کنم و در گوشه ای پناه بگیرم.

بعد از چند دقیقه ای توانستیم از زیرآوار بیرون بیاییم اما خبری از همسرم نبود. کلامش سنگین می شود و پیرزن هم سربه زیر به صحبت هایمان گوش می دهد و اشک می ریزد. می گوید: آن شب هرچه داد زدیم کسی نبود به دادمان برسد. همه خودشان زیرآوار بودند، وسیله ای نداشتیم و مجبور بودیم با دست آوارها را کنار می زدیم اما فایده ای نداشت حتی نمی توانستیم یک تکه آوار را جابجا کنیم.

تلاشمان ساعت ها ادامه داشت اما بی فاید بوده، یکی دو ساعت بعد نیروهای ارتش از راه رسیدند، پادگانشان کنار شهر بود اما آنها هم وسیله چندانی نداشتند همه با دست و هرچه که کنار دستمان بود شروع به کندن کردیم، بعد از چند ساعت نهایتا نیمه های شب بود که جنازه همسرم را بیرون کشیدیم....

حال پیرزن و عروسش حسابی بد شده، برای اینکه از این اوضاع و احوال بیرونشان بیاورم می پرسم خانه زیبایی دارید، پیرزن سرش را بلند می کند و می گوید: بعد از زلزله با هر سختی که بود این خانه را ساختیم. وام دادند و ما هم دوطبقه را ساختیم و یک مغازه کنارش زدیم.

می گویم چند وقت است به این خانه آمدید، زن جوان با لحن سنگینی می گوید: دوسالی طول کشید که خانه را بسازیم و از کانکس نشینی خلاص شویم... حرف از خانه و بازسازی حالشان را خوب نمی کند و برای همین ترجیح می‌دهم با داغشان و خاطرات تلخ آن شب تنهایشان بگذارم.

گوشه به گوشه محله فولادی حسابی نونوار شده، اما هنوز کوچه‌ها خاکی هستند و اهالی حسابی گلایه‌مندند. زن میانسالی که از دور گفت و گویم را با برخی اهالی محل می شنود مقابلم می آید و می گوید: خبرنگارید و بدون اینکه منتظر جوابم بماند، می گوید: توروخدا برای آسفالت اینجا کاری کنید، خانه ها ساخته شده دستشان درد نکند، اما این خاکی بودن کوچه ها خیلی اذیت می کند. تابستان ها در خاک غرق می شویم و زمستان ها در گل و لای. پسر جوانی آن طرف تر هم به جمعمان اضافه می شود و می گوید این کوچه های خاکی همه محله را دارد اذیت می کند اگر آسفالت شوند راحت می شویم.

از زلزله که می پرسم انگار حالش را خیلی بد کرده باشم، حالت صورتش عوض می شود، می گوید: من اینجا نبودم، دانشگاه ساری بودم، می گویم پس خدا رحم کرده، بدون وقفه و با غمی که سنگینی اش را در کلامش می شود خوب حس کرد می گوید: اینجا پدر و مادرم فقط خانه بودند، پدرم زیرآوارها ماند و مادرم مجروح شد و بعد دوباره سریع می گوید خانه مان تازه ساز بود، نمی دانم چرا اینطور شد.

حالش حسابی بد شده و برای همین به صحبت کوتاهمان پایان میدهم و دوباره راهی گوشه دیگری از شهر می شوم. ساختمان های بلند آجری رنگی از دور خودنمایی می کند، "مسکن های مهر" هستند که عکس های خسارتشان در زلزله آن روزها مدام در فضای مجازی می چرخید، حالا هرکدامشان حسابی نونوار شده و رنگ و رویی پیدا کرده اند.

اینجا مردم از "پاییز" می ترسند!

اینجا مردم از "پاییز" می ترسند!

وارد محوطه مسکن های مهر که می شوم مردی نزدیک می شود و متعجب نگاهم می کند، متوجه شده غریبه ام، برای همین جلوتر می روم و می گویم خبرنگارم و برای مرور ماجراهای شب زلزله و روند ساخت وساز شهر اینجا آمده ام. بدون وقفه می گوید: ساخت و ساز خوب بوده اما روان مردم اینجا هنوز بیمار است و کاری برای درمان روح و روانشان نشده.

صحبت هایش برایم جالب است، می پرسم هنوز مشکلی هست، می گوید: اوایل چند روانشناس و مشاور آمدند، خیلی خوب بود هم من و هم خانواده ام و تمام همسایه ها همگی پیش مشاور و روانشناس رفتیم، اما بعد از مدتی دیگر خبری از روانپزشک و روانشناس نشد.

 روح و روان مردم اینجا هنوز در شوک زلزله و داغ عزیزان و مصیب های دوسال کانکس نشینی پس از زلزله مانده، بعد از آن هم که بلافاصله کرونا آمد. واقعا مردم به لحاظ روحی و روانی آسیب دیده اند، ساخت و سازها خوب انجام شده، اما کاری برای روح و روان مردم نشده...

راست می گفت، دشت ذهاب حالا بعد از زلزله حسابی جان گرفته، خانه ها دوباره ساخته شده‌اند و شهر به روزهای قبل خود برگشته اما چیزی که در این دشت بعد از چهار سال هنوز تغییر نکرده و تازه است، داغی است که زلزله روی دل های مردم این شهر گذاشته. داغی که هنوز بعد از چهار سال با بغض از آن حرف می زنند و با یادآوری خاطرات آن اشک در چشمانشان حلقه می بندند.

پاییز حالا چهار سال است که برای مردم دشت ذهاب وهم انگیز و یادآور خاطرات تلخ شده. مردم اینجا با رسیدن روزهای پاییزی حالشان بد می شود و مصیب هایشان تازه. ویرانه های زلزله ساخته شده اما ویرانه های آن در دل مردم این شهر هنوز باقی است و روح و روان این مردم را درگیر کرده. اینجا هر سال پاییز برای مردم سخت و تلخ می گذرد، این روزها که از راه می رسند خاطرات آن شب تلخ را دوباره زنده می کنند و مردم اینجا هنوز از پاییز می ترسند...

انتهای پیام

منبع : خبرگزاری ایسنا


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار استان ها

اما و اگرهای ساماندهی دستفروشان در بیرجند

 اما و اگرهای ساماندهی دستفروشان در بیرجند
2024-04-14T14:39:26+03:30
شهرداری بیرجند در پی گلایه‌مندی مردم از سد معبر دستفروشان در شهر اعلام کرد: فقط اجازه جمع آوری دارد که اقدامی بازدارنده نیست و حق پلمب اصناف متخلف با سایر د...

تداوم دست‌اندازی‌ها به چشمه مرغک رونیز استهبان فارس

 تداوم دست‌اندازی‌ها به چشمه مرغک رونیز استهبان فارس
2024-04-14T14:12:13+03:30
درحالی که دست اندازی‌ها به چشمه مرغک رونیز استهبان اصفهان همچنان ادامه دارد، فرماندار استهبان درخصوص تخلفات صورت گرفته در این محوطه گفت: طی یکی دو هفته آیند...

دستگیری ۸۹ قاچاقچی ارز و کالا در شهریار

 دستگیری ۸۹ قاچاقچی ارز و کالا در شهریار
2024-04-14T13:45:59+03:30
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان شهریار گفت: طی شش ماه گذشته بیش از ۵.۱ میلیون لیتر فراورده‌های نفتی، ۲۵ تن مواد خوراکی، ۲۹ هزار قلم انواع لوازم خانگی آشپزخان...

کشف ۱۰۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در سواحل عسلویه

 کشف ۱۰۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در سواحل عسلویه
2024-04-14T13:32:41+03:30
فرمانده مرزبانی استان بوشهر از توقیف یک فروند شناور حامل سوخت قاچاق در نوار ساحلی استان در بندر عسلویه خبر داد و گفت: این شناور بیش از ۱۰۲ هزار لیتر سوخت گا...

مهاجرت یک میلیون بال پرنده تابستان‌گذران به مازندران

 مهاجرت یک میلیون بال پرنده تابستان‌گذران به مازندران
2024-04-14T13:32:40+03:30
رییس اداره حیات وحش محیط زیست مازندران با اشاره به مهاجرت پرندگان تابستان‌گذران به مازندران گفت: هر سالهه بیش از یک میلیون بال پرنده تابستان‌گذران وارد مازن...

حمایت آیت الله نوری همدانی از پاسخ کوبنده ایران به اسرائیل

 حمایت آیت الله نوری همدانی از پاسخ کوبنده ایران به اسرائیل
2024-04-14T11:59:17+03:30
مرجع تقلید شیعیان از پاسخ کوبنده ایران و گروه‌های مقاومت به رژیم صهیونیستی حمایت کرد.

انتقام ایران پاسخی به خباثت‌های رژیم صهیونیستی بود

 انتقام ایران پاسخی به خباثت‌های رژیم صهیونیستی بود
2024-04-14T11:46:54+03:30
رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به انتقام سپاه پاسداران از رژیم صهیونیستی گفت: شب گذشته تنها شبی بود که مردم فلسطین با آرامش خوابیدند و این نشان می‌ده...

دپوی چوب آلات برای قاچاقچیان ناامن خواهد بود

 دپوی چوب آلات برای قاچاقچیان ناامن خواهد بود
2024-04-14T11:46:53+03:30
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مازندران منطقه نوشهر گفت: با همکاری دستگاه قضا هرگونه دپوی چوب آلات زیر ذره بین ماموران یگان حفاظت قرار دارد.

حملات سپاه ثابت کرد رژیم صهیونیستی مترسکی بیش نیست

 حملات سپاه ثابت کرد رژیم صهیونیستی مترسکی بیش نیست
2024-04-14T11:46:53+03:30
نماینده مردم  خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی گفت: ضرب‌شست شب گذشته به رژیم جعلی صهیونیستی، در کنار حملات جبهه مقاومت که هیمنه گنبد آهنین پوشالی را در ه...

جزئیات رقابت‌های جهانی تکواندو در کیش

 جزئیات رقابت‌های جهانی تکواندو در کیش
2024-04-14T11:05:38+03:30
رقابت‌های جهانی تکواندو و مچ‌اندازی قهرمانی آسیا در دو بخش بانوان و آقایان در سالن چندمنظوره المپیک جزیره زیبای کیش برگزار می‌شود.

تجمع خیابانی مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه علیه اسرائیل

 تجمع خیابانی مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه علیه اسرائیل
2024-04-14T11:05:38+03:30
مردم تبریز در حمایت از عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه رژیم صهیونیستی به خیابان آمدند.

پیش‌بینی رگبار برف در ارتفاعات لرستان

 پیش‌بینی رگبار برف در ارتفاعات لرستان
2024-04-14T11:05:37+03:30
مدیرکل هواشناسی لرستان از صدور هشدار زرد هواشناسی و رگبار برف در ارتفاعات خبر داد.

توزیع ۶۰۰هزار تن نهاده‌های دامی بین دامداران لرستان

 توزیع ۶۰۰هزار تن نهاده‌های دامی بین دامداران لرستان
2024-04-14T11:05:36+03:30
معاون بهبود تولیدات دامی سازمان جهاد کشاورزی لرستان از توزیع حدود ۶۰۰هزار تن نهاده‌های دامی بین دامداران این استان در سال ۱۴۰۲ خبر داد.

انتخابات دور دوم زنجان، طارم و خدابنده نیمه‌الکترونیکی است

 انتخابات دور دوم زنجان، طارم و خدابنده نیمه‌الکترونیکی است
2024-04-14T11:05:36+03:30
رئیس ستاد انتخابات استان زنجان با اشاره به دور دوم دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: این مرحله از انتخابات در ۲ حوزه انتخابیه زنجان- طارم و خدا...

هواشناسی هشدار داد؛ سرمازدگی در کمین باغات استان سمنان

 هواشناسی هشدار داد؛ سرمازدگی در کمین باغات استان سمنان
2024-04-14T11:05:36+03:30
مدیرکل هواشناسی استان سمنان ضمن اعلام هشدار زرد برای بخش کشاورزی این استان گفت: احتمال خسارت ناشی از ریزش تگرگ وجود دارد و کشاورزان باید در این زمینه تمهیدا...

وزارت نفت برای جمع‌آوری فاضلاب ‌جزیره خارگ ‌پای کار بیاید

 وزارت نفت برای جمع‌آوری فاضلاب ‌جزیره خارگ ‌پای کار بیاید
2024-04-14T11:05:36+03:30
نماینده مردم استان بوشهر در مجلس خبرگان گفت: تاکنون اراده جدی برای ساماندهی وضعیت آبرسانی، توزیع آب شرب و جمع‌آوری فاضلاب در جزیره خارگ دیده نمی‌شود و امید ...

سرریز ‌فاضلاب شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل به قره‌سو

 سرریز ‌فاضلاب شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل به قره‌سو
2024-04-14T11:05:35+03:30
رودخانه قره‌سو در شهرستان نمین این روزها با سرریز شدن فاضلاب شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل، آلوده به فاضلاب شده است.

خبر ‌وزیر کشور از احداث ۱۶۰۰ کلاس درس در سیستان و بلوچستان

 خبر ‌وزیر کشور از احداث ۱۶۰۰ کلاس درس در سیستان و بلوچستان
2024-04-14T11:05:35+03:30
وزیر کشور با اشاره به اینکه تخصیص های بودجه ای که در بحث آموزش به استان داده شده است، گفت: در حال حاضر نیز احداث یک هزار و ۶۰۰ کلاس درس در دستور کار قرار دا...

قدردانی علمای اهل سنت خراسان شمالی از عملیات «وعده صادق»

 قدردانی علمای اهل سنت خراسان شمالی از عملیات «وعده صادق»
2024-04-14T11:05:35+03:30
جامعه روحانیون اهل سنت خراسان شمالی ضمن ابراز شادمانی و خرسندی در پی حملات هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اسرائیل جنایتکار و گرفتن انتقام خون پاک سردا...

پهلودهی ‌۲۵۰۰ فروند شناور کانتینری در بندر شهید رجایی

 پهلودهی ‌۲۵۰۰ فروند شناور کانتینری در بندر شهید رجایی
2024-04-14T11:05:34+03:30
مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان از افزایش ۱۱ درصدی عملیات کانتینری بندر شهید رجایی و گفت: با وجود شرایط متاثر از تحریم‌ها با اتکا بر ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها...

قدردانی علمای برجسته اهل‌سنت از سپاه؛ دلِ جهان اسلام شاد شد

 قدردانی علمای برجسته اهل‌سنت از سپاه؛ دلِ جهان اسلام شاد شد
2024-04-14T11:05:34+03:30
علمای برجسته اهل‌سنت استان کردستان از حملات گسترده سپاه ‌علیه اسرئیل قدردانی کردند و این اقدام را باعث خوشحالی نه تنها ملت ایران بلکه جهان اسلام عنوان کردند.

اختصاصی| حمایت جبهه ایستادگی ایران اسلامی زنجان از لیست شورای ائتلاف

 اختصاصی| حمایت جبهه ایستادگی ایران اسلامی زنجان از لیست شورای ائتلاف
2024-02-26T06:01:30+03:30
دبیر جبهه ایستادگی ایران اسلامی در استان زنجان اعلام کرد که این جبهه از نامزدهای منتخب شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی حمایت خود را اعلام می‌کند.

رئیس دیوان عدالت اداری: قوه قضائیه ‌استقلال وکلا را در هر زمان به رسمیت می‌شناسد

 رئیس دیوان عدالت اداری: قوه قضائیه ‌استقلال وکلا را در هر زمان به رسمیت می‌شناسد
2024-02-26T06:01:30+03:30
رئیس دیوان عدالت اداری کشور گفت: عقل و قانون حکم می‌کند وکیل در جریان دادرسی با شجاعت از موکل و حق دفاع کند و این استقلال را قوه قضائیه در هر زمان به رسمیت ...

دستگیری اکرم لاهوری تروریست + جزئیات

 دستگیری اکرم لاهوری تروریست + جزئیات
2024-02-26T06:01:29+03:30
سخنگوی پلیس از دستگیری یک عضو "سپاه صحابه "در استان هرمزگان خبر داد.

لیست ‌شورای ائتلاف برای انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی در همدان + اسامی

 لیست ‌شورای ائتلاف برای انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی در همدان + اسامی
2024-02-26T06:01:29+03:30
لیست انتخاباتی شورای ائتلاف ‌استان همدان ‌برای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی اعلام شد.

محکوم مالی فراری هنگام خروج غیرقانونی از کشور بازداشت شد + جزئیات

 محکوم مالی فراری هنگام خروج غیرقانونی از کشور بازداشت شد + جزئیات
2024-02-26T06:01:29+03:30
رئیس کل دادگستری هرمزگان از دستگیری یک محکوم مالی فراری با بیش از ۳۰ فقره محکومیت قطعی هنگام خروج از کشور خبر داد.

دغدغه‌های نخبگان خراسان جنوبی با نامزد انتخابات خبرگان رهبری + تصاویر

 دغدغه‌های نخبگان خراسان جنوبی با نامزد انتخابات خبرگان رهبری + تصاویر
2024-02-26T06:01:28+03:30
جمعی از نخبگان خراسان جنوبی در دیدار با نامزد ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری دغدغه های خود را در زمینه های مختلف مطرح کردند.

رئیسی: امیدواریم مجلس قوی برای پشتیبانی از مردم و ‌کمک به دولت تشکیل شود

 رئیسی: امیدواریم مجلس قوی برای پشتیبانی از مردم و ‌کمک به دولت تشکیل شود
2024-02-26T06:01:28+03:30
نامزد ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در خراسان جنوبی بر اینکه شرکت در انتخابات عمل به حق و تکلیف است گفت: امیدواریم مجلسی قوی شکل بگیرد که هم پشتیبان...

رونمایی از دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر(عج) زنجان/ "‌روشن شود جهانی؛ وقتی که تو بیایی"

 رونمایی از دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر(عج) زنجان/ "‌روشن شود جهانی؛ وقتی که تو بیایی"
2024-02-24T08:54:53+03:30
در آستانه نیمه شعبان، از جدیدترین دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) زنجان رونمایی شد.

تب تند رقابت‌های انتخاباتی در اصفهان/ تشکیل ائتلاف بانوان و ائتلاف آبی نظرها را جلب کرد

 تب تند رقابت‌های انتخاباتی در اصفهان/ تشکیل ائتلاف بانوان و ائتلاف آبی نظرها را جلب کرد
2024-02-24T08:28:10+03:30
در دومین روز از رقابت‌های انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، تشکیل ائتلاف بانوان کاندیدا و ائتلاف آبی با محوریت شرق اصفهان بیشتر از همه نظرها را به ...
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)