میرنیوز
چند سالی میشود که واژه «گدا» جای خود را به واژه فخیمه «متکدی» داده است، همانطور که نامش محترمانهتر شده، شیوههایش نیز تغییر کرده است، دنیای متکدیان دنیایی پر از داستان است، امروز قرار است همراه گشت مرکز ساماندهی متکدیان سری به خیابانهای شهر قزوین بزنیم تا متکدیان را جمعآوری کنیم.
قبل از حرکت تلفن مرکز زنگ میخورد، زنی پشت تلفن از بدرفتاری شوهرش گلایه دارد، متوجه میشوم همسر یکی از متکدیان است که چندی پیش تعهد داده که دیگر در سطح خیابان نباشد، تعجب میکنم و میگویم مگر شما مشاوره هم میدهید؟
صدای مرد را میشنوم «خانمجان فدات برم من؛ حرف خانم را گوش کنم دیگه، غلط کردم، من از زندان میترسم، خانم منو ببخشید، دیگه امری ندارم»، مرد دارای معلولیت ذهنی خفیف است و در سطح شهر گدایی میکند، آخرین باری که جمعآوریشده است از جوراب و کاپشنش حدود ۸ میلیون تومان وجه نقد پیداکردهاند، پولی که خانواده از آن بینصیب است.
همسرش میگوید حتی برای هزار تومان هم باید التماسش کند چراکه هیچکدام از این پولها را خرج خانه نمیکند بهقدری خسیس است که حتی کاپشنش را با خودش به حمام میبرد...
مردمانی را تصور میکنم که غافل از این ماجرا به خاطر وضعیت مرد به او کمک کردهاند تا نانی بر سر سفره بیاورد، حالا هم که میترسد زنش او را لو بدهد و دستگیرش کنند میخواهد فدای خانمش برود قول میدهد که دیگر همسرش را اذیت نکند.
مسئول مرکز ساماندهی تلفن را با لبخند قطع میکند، بهمحض تمام شدن مکالمهشان سوار بر ون گشت ساماندهی متکدیان میشویم، در اکثر خیابانها و چهارراههای شهر گشت میزنیم، از میدان شورا در شمال شهر تا سلامگاه در جنوب شهر؛ به هر چهارراهی که میرسیم مأمور جمعآوری از متکدیان آن منطقه برایمان میگوید؛ به چهار راه ولیعصر که میرسیم، میگوید: این چهارراه همیشه باب میل متکدیان است، قبلاً در اینجا همزمان چند نفر تکدی گری میکردند.
جوانی سر چهارراه ولیعصر در حال تکدیگری است که با دیدن ون فرار میکند، مأمور او را میشناسد میگوید: متکدیانی که جمعآوری میشوند اگر مشکل مالی داشته باشند مورد حمایت قرار میگیرند اما برخی از آنها مانند این آقا مشکلی ندارند و به تکدی گری عادت کردهاند هر چه هم تذکر میدهیم بازهم کار خودشان را میکنند. این آقا اهل یکی از شهرستانهای مجاور است که برای تکدی گری به قزوین میآید.
آنسوی خیابان پسر معلول سوار بر ویلچر سعی دارد خودش را از دید ما پنهان کند، رو به دیوار ایستاده تا ما چهرهاش را شناسایی نکنیم چرا که پیشاز این تذکر دریافت کرده اما بازهم آمده است، نامش اکبر و ۳۵ ساله است، از ۱۶ سالگی براثر افتادن از روی درخت پاهایش دچار مشکل شده است، حتی دوران سربازی را با پای آسیبدیده پشت سر گذاشته است، در همان روزهای جوانی پاهایش حسش را از دست میدهد اما براثر بیتوجهی و عدم مراجعه به دکتر بهمرورزمان دچار مشکل نخاعی و برای همیشه ویلچر نشین میشود، بیماری که در صورت مراجعه به دکتر قابلدرمان بود.
اکبر از دیدن ما خوشحال نشده و وانمود میکند که مشغول تکدی گری نیست، میگوید من فقط همین خیابان را بالا و پایین میکنم و اگر کسی پولی بدهد میگیرم، اکبر گدایی میکند تا پول سیگارش را تأمین کند و میگوید هفتهای ۷۰ هزار تومان درمیاورم برایم کافی است و بیشتر از آن نمیخواهم و گدایی نمیکنم.
اکبر از آن دسته آدمهایی است که براثر ناآگاهی به معلولان اضافهشده است و میگوید اگر به خودم باشد به بهزیستی میروم که آنجا بمانم اما عمویم ناراحت میشود و به مادرم میگوید حقوق برادرم را داری، یارانه اکبر را میگیری، تعرفه بهزیستی را میگیری حق نداری اکبر را به بهزیستی ببری که نگهش دارند.
درحالیکه سعی دارد بحث را تمام کند میگوید: مادرم ازدواجکرده است، شوهرش هوایم را دارد و داروهایی که بخواهم را برایم میخرد، مادرم هم سیگار میخرد اما وقتی مادرم نباشد میآیم اینجا برای خودم پول سیگار جمع میکنم.
اکبر که از کارش راضی است و میگوید، آن روزهای اول که نمیتوانستم راه بروم از خانه بیرون نمیآمدم فقط میآمدم دم در و از همسایهها میخواستم که برایم سیگار بخرند، اما حالا دیگر یک راننده تاکسی پیدا کردم که مرا از الوند میآورد قزوین همینجا پیاده میشوم و چندساعتی خیابان را بالا و پایین میروم هم حوصلهام سر نمیرود هم پول سیگارم را جمع میکنم و راضیام.
همه آنهایی که به من پول میدهند خوشحالم میکنند و به من برنمیخورد، بهزیستی به من پول میدهد اما مستأجر هستیم و آن را مادرم صرف اجاره خانه میکند، من که گدا نیستم فقط در حد پول سیگارم کار میکنم؛ اکبر لباسهای پاره به تن دارد، مسئول جمعآوری میگوید «گفته بودم که بیای از ما لباس نو بگیری چرا نیامدی؟» اما پول تکدی گری برای اکبر شیرینتر است و پله را بهانه میکند، بعد از چند دقیقه قول میدهد که به خانه برود و فردا برای دریافت کمک پزشکی به مرکز ساماندهی مراجعه کند، همه ما میدانیم که او بهدروغ قول داده است که از شر ما خلاص شود.
ازآنجا دور میشویم کنار یکی از مراکز مذهبی شهر، مرد میانسالی بالباسهای شیک و اتوکشیده لیست خریدی در دست دارد، ناشنوا است و به زبان اشاره به ما میفهماند که باید این لیست را تهیه کند و پولی ندارد، نگاهی به لیست میاندازم سوسیس با مارکی مرغوب، خیار شور، سس، نان باگت، مایع ظرفشویی، مارک هرکدام نیز با دقت خاصی نوشتهشده است.
مرد که گویا متوجه میشود قصد کمک نداریم میخواهد که کاغذش را برگردانیم اما مأمور جمعآوری کارش را بلد است و به مرد میگوید کارت عابرت را بده که برایت پول کارت به کارت کنم، پیرمرد که رکب خورده است کارت عابرش را از جیبش درمیآورد، اسکناسهای تا نخورده و تازهای از جیبش بیرون میزند، تراول هایی که برای خرید چند برابر لیست هم کافی است.
مرد ناشنوا که دستش برای ما رو شده با عصبانیت میخواهد که لیست را به او برگردانیم و از ما دور میشود، لیست را به یک خانم دیگر نشان میدهد؛ میگویند او پیرمرد بازنشستهای است که دریکی از مناطق شمالی قزوین یکخانه بزرگ و ماشین دارد اما کارش همین است که با لیستی در دست از مردم اخاذی میکند.
متکدی در قزوین نسبت به گذشته کم شده است
گشتمان به پایان میرسد؛ مسئول مرکز ساماندهی متکدیان میگوید «اینکه متکدی در شهر کم رویت شد یعنی تعداد آنها کم شده، هر ساعتی از شبانهروز میل داشته باشید ماشین ما برای گشت زدن در شهر آماده است تا اثبات شود که متکدی نسبت به گذشته کم شده؛ اگرچه هنوز هم وجود دارند و فعالیت میکنند اما دیگر وضعیت شهر مانند گذشته نیست».
گشت ساماندهی متکدیان همانقدر که برای ما ناآشناست برای متکدیان آشنا و ترسناک است بهطوریکه از دور ماشین را تشخیص میدهند و فرار میکنند، این در حالی است که تذکرها گاهی لسانی است و گاهی افراد را برای گرفتن تعهد کتبی میآورند مرکز ساماندهی، اما برای پاکسازی شهر نیاز به اجرای دقیق و محکم قانون است تا متکدیان بهراحتی در خیابانها جولان ندهند و با استفاده از حس ترحم مردم پول جمع نکنند.
همانقدر که برای متکدیان حرفهای باید قانون را سختگیرانه اجرا کرد، باید افراد نیازمند را مورد حمایت قرار داد، تجربه نشان داده است افرادی که به کمیته امداد و بهزیستی یا به خیّرین معرفی میشوند دیگر در سطح شهر دیده نمیشوند، نیازمندان واقعی در سطح خیابانها نیستند.
انتهای پیام
منبع : خبرگزاری ایسنا
شهرهای شمالی تهران چهارشنبه برفی است
توسعه آموزشهای مهارتی نیاز امروز جامعه و جوانان است
یک هزار قالیباف نائینی بیمه میشوند
آسیب دیدن چند واحد مسکونی در زلزله حسینیه
پاسداری و دفاع از حرم امری واجب است
کاشت ۲۷ هزار اصله نهال در قم
بیش از ۵۴۰ هزار تن کالا از پایانه مرزی ماهیرود صادر شد
مجازی شدن برخی از مدارس سنندج
کارگران معادن استان سمنان شرایط کار ناایمن را گزارش کنند
آغاز بارش برف در جادههای اراک و شازند
آماده باش اورژانس ۱۱۵ استان مرکزی به دنبال وقوع زمین لرزه در اراک
لنج صیادی متخلف ترالر در آبهای بوشهر توقیف شد
۱۲۰ رأس دام سبک قاچاق در قروه کشف شد
اعلام آمادهباش به دستگاههای امدادی پس از زلزله در حسینیه خوزستان
اعزام ۴ تیم امداد ونجات هلالاحمر به منظور ارزیابی مناطق متأثر از زمین لرزه
نبود خسارت در زلزله حسینیه بر اساس گزارشهای اولیه
هشدار یک کارشناس در مورد میزان لرزه خیزی حسینیه
واژگونی پراید وانت منجر به فوت راننده شد
وقوع دو زلزله شدید در حسینیه خوزستان؛ خسارتی گزارش نشده است
اعزام تیمهای اورژانس به منطقه زلزلهزده حسینیه
مسئله اصلی در سازمان فنی و حرفه ای موضوع مهارت است
دومین زلزله شدید «حسینیه» را لرزاند
اعزام تیمهای ارزیاب اورژانس به منطقه زلزلهزده حسینیه
حسینیه بازهم به شدت لرزید
زلزله شدید حسینیه در اهواز هم احساس شد
آغاز ساعت کاری گمرک دوغارون از ۷ صبح خواهد شد
طرحهای پدافند غیرعامل باید بومی سازی و عملیاتی شوند
دستگیری دومین باند کلاهبرداری از پزشکان کشور در البرز
چگونگی انتخاب کرمانشاه به عنوان پایتخت فرهنگی آسیا