میرنیوز

از اعزام نیرو به جبهه تا تشییع پیکر شهدا

از اعزام نیرو به جبهه تا تشییع پیکر شهدا 2020-11-06T14:33:21+03:30

خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: حاج احمد غلامحسینی متولد سال ۱۳۳۸، الان حدود ۶۱ سال دارد که با محاسنی سفید شده در خانه‌ای نقلی در یکی از محله‌های شرق تهران روز و شب می‌گذارند. قراری برای گفتگو ترتیب گرفت و به منزلشان رفتم تا گوشه‌ای از خاطرات حضور ۸ ساله‌اش در جبهه را تعریف کند.

شغل و هنر حاج احمد خیاطی است که الان یک سالی هست خودش را بازنشسته کرده. او بعد از سال‌ها کارکردن و حضور در جبهه و فعالیت‌های بعد از جنگ در قالب کارهای جهادی، حالا وقت کرده استراحت کند و اموراتش را در کنار خانواده و نوه‌هایش (فاطمه و عباس) بگذراند.

حاج احمد دو سال بعد از ازدواجش یعنی در سال ۱۳۶۰ اولین دخترش به دنیا می‌آمد که باید برای خدمت سربازی به مناطق جنگی جنوب کشور می‌رفت.

نماز در اولویت بود

آلبوم عکس دوران جبهه را باز می‌کند. از اولین صفحه و از اولین عکس که به ترتیب تاریخ چیده شده بود شروع می‌کند. انگشت اشاره‌اش را روی عکسی می‌گذارد: «این‌جا سرباز بودم. ۲۳ سالم بود و خیلی جوان. به عنوان نیروی پشتیبانی در جبهه حضور داشتم؛ چه در دوران سربازی و چه در دورانی که سربازی تمام شد و از طریق بسیج اعزام شدم. پشتیبانی بودم و بیشتر کارهای فرهنگی انجام می‌دادم. هر جایی هم می‌رفتم اولین کاری که انجام می‌دادم این بود که سنگر گروهی برای نماز جماعت به پا کنم.»

پشتیبانی از فرسنگ‌ها دورتر از خط مقدم

سال ۶۲ بود که دوران سربازی حاجی تمام شد. همان سال دختر دومش هم به دنیا آمد، اما با این حال نه تنها دست از فعالیت نکشید، تازه فعال‌تر هم شد. او بسیاری از کارهای پشتیبانی را در تهران هم انجام می‌داد؛ از اعزام نیرو به منطقه گرفته تا برگزاری مراسم تشییع جنازه شهدا. حاج احمد از مادری می‌گوید که خودش برای بسیج نامه نوشته بود که "یک فرزندم را در راه خدا دادم. می‌خواهم فرزند دیگرم را هم در این راه راهی کنم." نقطه مقابل او از عباس اسماعیلی می‌گوید که مادرش راضی به رفتنش نبود.

از اعزام نیرو به جبهه تا تشییع پیکر شهدا

خودم رضایت مادر عباس را گرفتم

عکس‌هایی که مربوط به برگزاری سنگرهای گروهی و کلاس آموزش قرآن بود را ورق زد و چند صفحه جلوتر به یک عکس دسته جمعی رسید. یکی از افرادی که در آن جمع بود را نشان داد: «این عکس عباس اسلامی است. هم محلی‌مان بود. موقع اعزام نیروها که می‌شد مادرش می‌گفت "احمد آقا تو رو خدا به عباس بگو بیاد…" عباس هم پشت اتوبوس‌ها خودش را قائم می‌کرد و با صدای آرام می‌گفت "احمد آقا مامانم نبینه من و… احمد آقا مامانم نبینه من و…" از عباس اصرار و از مادر عباس انکار… اما آنقدر عباس اصرار کرد که آخر مادرش را راضی کردم و عباس راهی جبهه شد. در عملیات فاو با هم در منطقه بودیم. یکی از شب‌های نزدیک عملیات چپ می‌رفت و راست می‌آمد و می‌گفت "احمد آقا جون مادرت کلاه بگذار رو سرت! دو تا دختر داری".

خودم پیکر عباس را از تپه‌های قلاویزان در عملیات کربلای یک برگرداندم. یک تیر قناسه (قناسه اسلحه‌ای دوربین‌دار بود که عراقی‌ها خیلی از بچه‌ها را با آن اسلحه‌ها شهید کردند) خورده بود به گردنش و شهید شد.»

لباس‌های خاکی، آخرین یادگار از پیکر شهدا

ورق زد و عکسی دسته جمعی از صفحه آخر آلبوم را نشان داد. از فعالیتی که در سال‌های پایان جنگ انجام داد، گفت: «یک ماهی بود که مرخصی داشتم و تهران بودم. یک روز در مغازه مشغول کار بودم که رفیقم آقای هاشمی آمد. گفت "ازت میخوام بیای با هم بریم اهواز و در قرارگاه صراط المستقیم که در جاده اندیمشک_اهواز هست، برای بچه‌ها لباس بدوزی. حدود ۳۰،۴۰ تا چرخ خیاطی خریدیم ولی کسی را برای خیاطی کردن نداریم…"»

حاج احمد از فعالیت‌های قرارگاه صراط المستقیم که به "صراط" معروف بود توضیحی می‌دهد و دوباره به بحث برمی‌گردد: «قرارگاه صراط، قرارگاه مهندسی_رزمی بود، یعنی همین کار تدارکات پشت جبهه را انجام می‌داد؛ جاده‌سازی، سنگرسازی، کارهای عمرانی و...

وقتی مسئول قرارگاه یعنی آقای هاشمی این پیشنهاد را به من داد که برویم قرارگاه صراط برای خیاطی، اولش مخالفت کردم و گفتم "حاجی آخه کی پای کار میاد که بخواد بیاد جبهه برای خیاطی؟!"

هاشمی رفت و یکی دو روز گذشت که دوباره آمد دم در مغازه "تو چرا قبول نمی‌کنی؟ خیاطی هنر توئه، تو این کار و بلدی. اونجا خیلی به خیاط نیاز داریم." آنقدر توضیح داد و دلیل آورد کهآخر من را به خیاطی کردن پشت خط مقدم متقاعد کرد و راهی شدم.

من شده بودم کارفرمای کارگاه تولیدی. این کارگاه را در سوله‌ای به پا کرده بودند که زیر نظر قرارگاه صراط بود. سوله در فلکه چهارشیر، نزدیک اندیمشک به پا شده بود. برخلاف ذهنیت قبلی، با حدود ۶۰، ۷۰ تا نیرو کار را شروع کردیم. باید برای بچه‌های رزمنده لباس می‌دوختیم. از همین لباس‌های خاکی که تو عکس و فیلم‌ها می‌بینید.

قبل از حضور ما این کارگاه را راه انداخته بودند ولی چون نیروی پای‌کار و متخصص نداشتند، در طول سه چهار ماه فقط ۲۰۰ دست لباس دوخته شده بود. از وقتی ما کار را شروع کردیم، روزانه ۱۰۰۰ دست لباس تولید داشتیم! حضور ما برای جبهه خیلی مهم شده بود؛ چون لباس رزم یکی از مهمترین تجهیزات رزمنده بود. شما وقتی الان فیلم‌های تفحص شهدا را نگاه کنید، چند تکه استخوان را در لباس خاکی که رزمنده به تن داشته می‌بینید.

حجم کار به جایی رسید که ما از لشگرهای مختلف سفارش می‌گرفتیم و هر روز یکی از سفارشات را تحویل می‌دادیم.

حدود ۱۱ ماه کار کردیم. کارها خیلی خوب پیش می‌رفت تا اینکه یک روز یکی از بچه‌ها آمد و داد زد:

_حاجی، حاجی جنگ تموم شده

_چی میگی بچه؟ جنگ تموم شده یعنی چی؟

_میگن امام قطع نامه‌ای رو امضا کرده و جنگ تموم شده!

من تقریباً هرروز اخبار را پیگیری می‌کردم. اما آن روز کار زیاد بود و نتوانسته بودم اخبار را دنبال کنم. خبر از جایی نداشتم. بدون اطلاعات بچه‌ها را جمع کردم و یک سخنرانی مفصل کردم با این مضمون که "ما کلی شهید دادیم و نباید قبول کنیم که جنگ تموم بشه"

شب که دست از کار کشیدیم و برای استراحت در قرارگاه بودیم، قطعنامه را از طریق رادیو شنیدم. تازه متوجه شدم اوضاع از چه قراره که با خودم گفتم "وقتی امام قطعنامه را قبول کرده من کی باشم که بخواهم حرف دیگری بزنم و مخالفت کنم"

فردا ظهر دوباره بچه‌ها را جمع کردم و گفتم "بچه‌ها من اشتباه کردم، وقتی امام این تصمیم را گرفته ما همه تابع حرف و دستور ایشان هستیم"

خلاصه جنگ تمام شده بود و دست از کار کشیدیم.»

راه انداختن کار مردم با من عجین شده

حاج آقا مشغول جمع کردن عکس‌های از بیرون کشیده آلبوم بود. ساعت حدود ۱۷:۳۰ شده بود و هوا تقریباً تاریک. خواستم از خانواده غلامحسینی خداحافظی کنم که زنگ در خانه زده شد. آقایی با یک برگه وارد شد. برای گرفتن امضای وام قرض الحسنه.

حاجی تا سال گذشته فرمانده بسیج مسجد محله بود و در کنار آن صندوق قرض‌الحسنه‌ای هم تشکیل داده بود تا گره‌ای از کار مردم باز کند. درست است که از سال گذشته به خاطر بیماری خودش را بازنشسته کرده و بیرون از خانه فعالیت ندارد اما آدمی که یک عمر برای خدمت به کشور و مردم دویده باشد و روز و شبش را وقف این کار کرده باشد، حتی اگر در خانه هم باشد دست از خدمت کردن و راه انداختن کار مردم برنمی‌دارد.

منبع : خبرگزاری مهر


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار مجازی

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!

مغازه‌ای که هر سال موکب می‌شود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
2023-09-07T17:16:53+03:30
«هر چه داریم از امام حسین(ع) داریم. زندگی‌مان مال امام حسین(ع) است. این کار هم بساط هر سال است، این مغازه پدرمان است که خادم و عاشق امام حسین (ع) بود. ما هم ...

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!

مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیم‌کره!
2023-09-04T15:36:59+03:30
فیلتر کردن بسترهای مختلف فضای مجازی در سطح جهان مسئله تازه‌ای نیست؛ از جنوب غرب آسیا که شدت فیلترینگ در آن بیشتر است گرفته تا چند قاره آن طرف‌تر در کشور کانادا.

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!

دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند/ کربلایی‌شدن بدون نیت قبلی!
2023-09-03T13:30:14+03:30
هنگام تماشای اعزام زائران افغانستانی اشک می‌ریختند؛ گویا دلتنگ‌ها یکدیگر را پیدا می‌کنند و انگار بدرقه اربعینی‌ها، به مناسک جاماندگان تبدیل شده باشد، جاماندگ...

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون

خوش‌رویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
2023-08-26T10:01:16+03:30
«مشکل زائران افغانستانی ارتباط چندانی به ایران ندارد؛ مربوط به دولت افغانستان است که اربعین برایش در اولویت نیست و متولی دولتی برای زیارت اربعین ندارد، بنابر...

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»

دشمن آتش و تبر/ «من، حبیب‌الله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
2023-08-15T14:21:28+03:30
حبیب‌الله حاجی‌زاده، سال‌ها است بدون اینکه کسی از او بخواهد یا حقوقی دریافت کند از جنگل‌ها مراقبت می‌کند: «ما نه می‌گذاریم آتش به جان جنگل بیفتد، نه می‌گذاری...

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!

گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
2023-08-14T13:07:53+03:30
شبکه‌های اجتماعی این روزها چالش‌هایی را رواج می‌دهند که مبنای علمی ندارند، دنبال جذب مخاطب هستند و سعی دارند القا کنند: «شما تنها با شرکت در چالش‌ها، به یک ا...

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!

چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندان‌بان/ پارک و هتل نمی‌خواهیم؛ درخت‌ها را آب بدهید!
2023-08-12T13:01:13+03:30
همسایگان زندان «رجایی شهر» بعد از تخلیه از این ندامتگاه، بیش از آنکه از سال‌ها همجواری با آن شکایت کنند، به فکر آینده بودند: «ما از مسئولان پارک و هتل نمی‌خو...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی
2023-08-07T20:23:55+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!

«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسه‌های نظامی!
2023-08-07T15:57:38+03:30
بعد از پایان دیدار خودم را به امیر ایرانی می‌رسانم و می‌گویم بعد از این مأموریت چه برنامه‌ای دارید؟ مختصر جواب می‌دهد: «انشاالله دوستان و دشمنان را مثل مأمور...

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر

ماجرای شلغم‌های یک نماینده در توئیتر
2023-08-01T14:43:59+03:30
روزنامه «جوان» در گزارشی به ماجرای جر و بحث اخیر نماینده مردم تربت‌جام در مجلس با کاربران توئیتری پرداخت.

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-29T00:24:02+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»

سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم در مسیر شهر جان داد!»
2023-07-26T10:37:22+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»

سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دست‌هایم جان داد!»
2023-07-26T09:43:56+03:30
«تقریباً دو ساعت طول کشید که نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و ...

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!

دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خط‌نویسی روی خط عاشقی!
2023-07-23T11:03:54+03:30
«مجید دستانی» از 12سال ماشین‌نویسی در محرم می‌گوید که با رفقایش، خودروها را با خط خوش مزین به نام اباعبدالله(ع) می‌کنند،خودروهایی که تا مدت‌ها مثل بیلبوردهای...

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!

وام‌های راحت‌الحلقوم و ضمانت‌های ضربدری!
2023-07-20T12:18:55+03:30
روزنامه «همشهری» در گزارشی به تبلیغات اخیر برخی شرکت‌ها برای اعطای وام بدون ضامن پرداخت و ابعاد غیرقانونی بودن آن را شفاف کرد، این گزارش همچنین توضیحاتی دربا...

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 

عاقبت بخیری یک پمپ بنزین! 
2023-07-20T11:38:56+03:30
خودرو را پارک کردم و به محل گودبرداری برگشتم و پرسیدم اینجا قبلاً پمپ بنزین نبود؟ جوابشان حافظه تصویری‌ام را تأیید کرد: «پمپ بنزین بود! دیگر نیست؛ حالا قرار ...

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!

تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
2023-07-19T13:19:04+03:30
می‌گویند نوشیدن چای داغ در لیوان‌های پلاستیکی احتمال ابتلاء به سرطان را افزایش می‌دهد؛ اعتراضی نیست! فقط ای کاش طعم چای بعد از روضه را عوض نکند. کافی است چای...

بازندگان کنکور!

بازندگان کنکور!
2023-07-16T13:07:00+03:30
روزنامه «جام جم» در گزارشی به تاثیر شرایط جغرافیایی و شکاف طبقات اجتماعی بر قبولی رشته‌های دانشگاهی در دهک‌های مختلف جامعه پرداخته و از دهک‌های ضعیف به عنوان...

جایی برای درمان درد دیدن!/ چشم‌ها؛ قدردان دست‌های روشنایی‌بخش

جایی برای درمان درد دیدن!/ چشم‌ها؛ قدردان دست‌های روشنایی‌بخش
2023-07-16T13:06:59+03:30
پیر و جوان ندارد، تقریباً همه باندی به چشم دارند و دستی به در و دیوار! اینجا همه درد چشم دارند؛ درد بینایی! و ضیا با تخصص خود به چشم‌ها نور روشنایی می‌بخشد، ...

چگونه دختران دهه‌هشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟

چگونه دختران دهه‌هشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟
2023-07-16T10:54:01+03:30
روزنامه «همشهری» به سراغ یکی از محله‌های تهران رفت که در آن دختران دهه هشتادی با برگزاری مراسم عروسی از آغاز سنین نوجوانی باعث و بانی امر خیر می‌شوند. ​​​​​​​

جهان‌شهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است

جهان‌شهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است
2023-07-11T14:22:15+03:30
تاجیک، تمام روز لحظه‌ای استراحت نکرده و در مسیر شلوغ «مهمونی ۱۰ کیلومتری» خدمت کرده اما در دل حسرت می‌خورد که کاش تمام شیعیان دنیا می‌توانستند در جشن بزرگ ام...

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!

فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم می‌زنیم!
2023-07-07T14:28:52+03:30
حرف آخر را یکی از خادمان می‌زند: «یادتان نرود؛ قرار است یکی از بزرگ‌ترین کارهای دنیا را انجام بدهیم. تا صبح شنبه کسی حرف از خواب و خوراک نزند، بعد از مراسم ه...

«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!

«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
2023-07-06T12:22:13+03:30
حسن صلواتی چند سالی است که با همراهی دوستان عکاس و هنرمندش یک حرکت جذاب را شروع کرده است؛ فروش عکس‌ها به نفع بچه‌های محروم! امسال هم سفره پیتزای آنها به عشق ...

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
2023-07-04T14:22:10+03:30
«سر بر دامن ماه» از طریق برش کمتر دیده‌شده تاریخ یعنی زندگی امام هادی (ع)، قدم به روایت غیبت امام زمان (عج) می‌گذارد و در این میان شخصیت «بانو حُدیث» مادربزر...

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)

«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
2023-07-04T09:42:14+03:30
«سر بر دامن ماه» از طریق برش کمتر دیده‌شده تاریخ یعنی زندگی امام هادی (ع)، قدم به روایت غیبت امام زمان (عج) می‌گذارد و در این میان شخصیت «بانو حُدیث» مادربزر...

کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقه‌ای با مهاجران

کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقه‌ای با مهاجران
2023-06-28T08:48:35+03:30
اواخر خرداد هر سال با پایان مهلت کارت‌های آمایش، حساب‌ بانکی مهاجران افغانستانی برای مدتی نامعلوم مسدود می‌شود؛ اقدامی که بیش از یک دستورالعمل مدیریتی، اعمال...

عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می‌گفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!

عروسی که صبح ازدواجش دوید/ می‌گفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!
2023-06-27T01:41:38+03:30
سال‌های زیادی از زمانی که به اسماعیل‌نژاد می‌گفتند «قدت کوتاه است، به درد دویدن نمی‌خوری» می‌گذرد اما او امروز رکورددار دوی سرعت در ایران است و رویای کسب مدا...

عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا

عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا
2023-06-11T12:21:13+03:30
«عکاس خبری دشمن کسی نیست! باید به این آگاهی برسیم که عکاس، ثبت‌کننده تاریخ است و قرار نیست نگاه پررنگ سیاسی داشته باشد، دغدغه جدی عکاسان این است که در هر شرا...

غنی‌سازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان با آژانس بین‌المللی انرژی تعامل داریم

غنی‌سازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان  با آژانس بین‌المللی انرژی تعامل داریم
2023-06-11T00:00:47+03:30
محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی گفت غنی‌سازی‌های با خلوص بالا برای این صورت گرفته تا تحریم‌ها لغو شوند، هدف قانونگذار هم همین بوده که اقدام راهبردی برای ل...

چرا راه آهن رشت - آستارا کلیدی‌ترین پروژه ریلی کشور است؟

چرا راه آهن رشت  - آستارا کلیدی‌ترین پروژه ریلی کشور است؟
2023-05-18T11:13:51+03:30
کریدور شمال - جنوب یک مسیر اقتصادی مهم و استراتژیک برای ترانزیت بار میان هند، روسیه و شمال اروپا از طریق ایران است که راه‌آهن رشت - آستارا به عنوان حلقه مفق...
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)