میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: همیشه تعطیلات تابستان با خاطرات بادبادک ساختن (و البته هوا نرفتن!)، فرفرههای رنگی درست کردن، بریز و بپاش کاغذ رنگی و بوی چسب روبروی باد کولر در خانههای گرم ایرانی همراه بوده؛ فرقی هم نداشت دختر باشند یا پسر!
ایدهای هم که فاطمه مطلق مؤسس و مدیر عامل مجموعه خانه ایرانی از تابستان پارسال برنامه ریزی کرده بود، از همین خاطرات شیرین کودکی نشأت گرفت که به دلیل یک سری شرایط، سال گذشته عملی نشد و از اول تیر ماه امسال به طور جدی دنبال شد.
مطلق میگوید: «ما باید به نسل نوجوان فرصت بدهیم تا فکر کند و ابداع کند! و نسل مصرف کننده به نسل تولید کننده تبدیل شود.» یعنی چه؟ یعنی نوجوان ایرانی باید یاد بگیرد و البته انگیزه هم داشته باشد قبل از اینکه چیزی را بخرد، آن را تولید کند.
امسال کرونا و قرنطینه شدن در خانه هر بدی که داشت، برای این ۱۷۵ نوجوان که در مجموعه خانه ایرانی ثبت نام کردند، خیلی فرصت مناسبی بود تا با طرح "تولید نوجوان" انگیزه بگیرند و کاردستیهای بیشتری با هدف فروش درست کنند.
فاطمه مطلق ایده آلهایی دارد: «هدف ما از حمایت تولیدات نوجوانان، علاوه بر تولید کننده بودنشان، کارآفرین شدن آنها در آینده است.» و وقتی از روند ثبت نام بچهها تعریف میکند، اولین گام در استقلال و انگیزه نوجوانان برداشته میشود: «طرف قرارداد ما خود نوجوان است و کسی با اولیا صحبت نمیکند. نوجوان پشت میز مینشیند، مشخصات او ثبت میشود. در مورد کاردستی که قرار است ارائه دهد سوال میشود، اینکه مواد به کار رفته در آن چیست و چطوری درست کرده است؟ مرحله بعد انتخاب نشان تجاری برای محصول است که یا اسم گل و شهید است و یا چیزهای دیگر. بعد از آن از او میخواهیم که یک جمله در مورد محصول بگوید که مشتری را برای خرید قانع کند و بعد قیمت گذاری روی محصول انجام میشود؛ قیمت محصول را یا خود بچهها از قبل محاسبه کردند یا با کمک تیم خانه ایرانی یکی یکی پیگیری میشود و در نهایت قیمت مصرف کننده پیشنهاد میشود. بعد از اینکه قرارداد امانی را برایشان توضیح میدهیم، برگه قرارداد امضا میشود که البته خیلی از بچهها امضا ندارند! چهره بچهها بعد از امضای قراردادها خیلی دیدنی است که ای کاش میتوانستیم آنها را ثبت کنیم.»
تیم خانه ایرانی ثبت نام را خیلی باحوصله انجام میدهند، طوری که بچهها هول نشوند و بتوانند بدون استرس قرارداد را پر کنند. گاهی ممکن است پروسه ثبت نام هرکدام از بچهها بین ۲۵ تا ۳۰ دقیقه طول بکشد!
در انتخاب کارهای بچهها، محدودیتی وجود ندارد. محدود نمیکنند تا بچهها انگیزه خود را برای خلاقیت و تولید از دست ندهند!
سادهترین محصول از چسباندن دو تا چوب بستنی به هم به عنوان عروسک بود تا کولر چوبی که پسری ۱۲-۱۳ ساله آن را ساخته بود و با چرخاندن دسته آن به کار میافتاد و از پیچیدهترین تولیدیها بود.
بعضی از نوجوانان مخصوصاً دختر خانمها چند هنر را با هم بلدند که مطلق میگوید: «بعضی وقتها از هنرمند بودن بچهها خجالت می کشم که با این سن و سال چقدر خلاق و هنرمند هستند و بعضی از کارها قابلیت عرضه در محصولات فروشگاه خانه ایرانی را دارد.»
آنقدر استقبال مردم از تولیدات بچهها بالاست که حتی خانمهای بالای ۱۸ سال هم دوست دارند محصولاتشان را در نمایشگاه ارائه دهند. مطلق این مژدگانی را میدهد که: «امیدواریم در طرح بعدی شرایط شرکت جوانان و بزرگسالان را هم فراهم کنیم.»
هر نوجوان که وارد این طرح شد با یک ایده آمد و با دیدن تولیدات نوجوانان دیگر ۱۷۴ ایده دیگر به ذهنشان رسید و همین باعث میشود که ایده خلق کردن از سرش نیفتد! پیکسل "قهرمان تولید ملی" هم که در روز آخر روی سینه بچهها چسبانده میشود هم انگیزهای دیگر برای ادامه تولیداتشان میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
بازندگان کنکور!
جایی برای درمان درد دیدن!/ چشمها؛ قدردان دستهای روشناییبخش
چگونه دختران دهههشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟
جهانشهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است
فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم میزنیم!
«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقهای با مهاجران
عروسی که صبح ازدواجش دوید/ میگفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!
عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا
غنیسازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان با آژانس بینالمللی انرژی تعامل داریم
چرا راه آهن رشت - آستارا کلیدیترین پروژه ریلی کشور است؟