میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: ساعت ۸ دیروز که داشتم با عجله خیابان سپهبد قرنی را گز میکردم تا سر وقت به خبرگزاری برسم، قبل از چهارراه سمیه جلوی وزارت آموزشوپرورش شلوغ بود. گذاشتم به پای چندتا بانکی که آن اطراف هست و گذر عادی رهگذران. رد شدم.
ساعت ۱۹:۳۰ که از خبرگزاری زدم بیرون، موقع برگشت سمت مترو فردوسی ۳ برابر جمعیت صبح، کیپ هم نشسته بودند روی زیلوهای رنگ و وارنگ! بعضیها ماسک داشتند و بعضیها هم ماسکشان را پایین داده بودند. دوزاریم افتاد باز هم طبق روال دو سال گذشته، حتماً معلمهای حقالتدریسی هستند که هر چند ماه یکبار اینجا تحصن میکنند تا حق و حقوقشان را مطالبه کنند. البته تجمع «معلمان حقالتدریسی» برداشت من بود!
ساک و چمدانها و بچه های ۴، ۵ ساله که وسط جمعیت وول میخوردند و صدای گریه نوزادی که وسط شلوغیها به گوش میرسید، اجازه نداد مثل دفعههای قبل، راحت قدم تند کنم و از جلویشان رد شوم.
یک رهگذر مثل خودم با دیدن جمعیت تعجب کرده بود و سریع دوربین گوشیاش را آماده کرد برای عکس گرفتن که با مخالفت چند نفر از تحصنکنندهها مواجه شد.
با این برخوردی که دیدم تصمیم گرفتم اسمی از خبرنگاری و خبرگزاری نیاورم و بینام و نشان بروم کنارشان بشینم تا سردربیارم اصل قضیه از چه ماجراست؟
کارنامههایی که فقط روی سایت سبز شد!
از صحبتهایی که بینشان ردوبدل میشد، متوجه شدم همگی کارنامه سبزیهای آموزشوپرورش هستند که در مرحله علمی و کتبی آزمون استخدامی قبول شدند و به گفته خودشان در مصاحبه علمی نمرات عالی کسب کردند ولی به دلیل کمبود ظرفیت، جذب آموزشوپرورش نشدند و مطالبهشان این است که وقتی آموزشوپرورش نیاز به نیرو دارد چرا از ما استفاده نمیکند؟
خودم که سال ۹۴ در آزمون استخدامی آموزشوپرورش شرکت کرده بودم، فکر میکردم قبولی در این آزمون، یعنی رویای شیرین استخدامی آموزشوپرورش و دبیری سر کلاس درس مدارس دولتی! اما با دیدن این جمعیت که بالای ۲۰۰ نفر بودند و از یزد و کرمان و سیستانوبلوچستان و شیراز آمده بودند تا همین کرج و تهران خودمان و کارشناسی پایینترین مدرک تحصیلیشان بود که تعدادشان نسبت به فارغ التحصیلان مقاطع بالاتر، کمتر بود تا کارشناسی ارشد رشتههای مختلف و دکتراهای فارغ التحصیل از دانشگاههای درجه یک مثل الزهرا و تهران! که همه کارنامه سبز آزمون استخدامی آموزشوپرورش داشتند ولی خبری از استخدامشان وجود نداشت، فهمیدم که فقط قبولی در آزمون برگ برنده نبود!
کارنامه سبز آزمون استخدام آموزش و پرورش چیست؟
معمولاً هرسال اواسط تیرماه آزمون استخدام آموزشوپرورش برگزار میشود که سال گذشته به دلیل کرونا به تعویق افتاد و ۲۶ شهریور ماه برگزار شد.
برای ثبت نام در این آزمون اول باید در سایت سازمان سنجش ثبت نام کرد و با پرداخت مبلغی که پارسال ۶۱ هزار تومان بود، مراحل ثبت نام را تکمیل کرد.
خیلی هم تعداد نیروهایی که میخواهند محدود است. مثلاً خودم که سال ۹۴ شرکت کرده بودم، یک معلم عربی در منطقه ۲ البرز میخواستند و تعداد داوطلبهایی که برای آن یک نفر سر آزمون شرکت کرده بودند، علاوه بر یکی از سالنهای دانشکده خوارزمی، ۵ کلاس دور سالن هم بود! حالا شما حساب کنید که چه تعداد داوطلب در رزوهایی که کرونا هم نبود، برای آن یک شغل در حال رقابت بودند؟!
خلاصه اینکه بعد از ۴۰ روز جواب آزمون کتبی میآید و ۳ برابر ظرفیت اولیه برای مرحله مصاحبه علمی شفاهی فراخوانده میشوند. بعد از ۴۰ روز دیگر هم جواب مصاحبه میآید که اگر در این مرحله هم قبول شوند، به مرحله گزینش عقیدتی سیاسی دعوت میروند.
حالا اگر آن یک نفر به هر دلیلی نخواهد در شغل مورد نظر مشغول شود و انصراف بدهد، ظرفیت برای کسانی که بالاترین رتبه را آوردند باز میشود و به اصطلاحی جایگزین میشوند.
حتی فرقی میان ایثارگر و غیر ایثارگر هم قائل نیستند
یک نفر از آنها که روی زیلوی جلوی بانک نشسته بود، به خانمی که ایستاده بود، میگفت: «حالا همه شما کارنامه سبزیهای سال ۹۹ هستید و از اردیبهشت امسال دنبال حق و حقوقتان آمدید، من چی بگم که از سال ۹۷، سه سال کارنامه سبزی هستم؟»
یک نفر دیگر با ناراحتی میگفت: «فقط اسمش اینه که خانوادههای ایثارگر سهمیه دارن! وگرنه تو عمل هیچ فرقی با بقیه ندارن… حالا خودم که هیچی، ولی یه نفر تو جمع هست که علاوه بر خانواده ایثارگر بودن، هم پژوهشهای علمی زیادی داره هم حولوحوش ۱۰ تا مقاله علمی داره که همه رو هم با خودش آورده، تازه نزدیک ۱۵ سال هم سابقه تدریس تو مدرسه غیرانتفاعی داره، نیرو از این ورزیدهتر هم هست که پذیرش نمیشه؟»
«تا حقم و نگیرم از اینجا نمیرم»
تاسفبارتر اینکه خیلی از مردها با زن و بچه آمده بودند. دغدغهشان شغل بود. با زن و بچه و خرج زندگی، شغل ثابت نداشتند و به جواب آزمون استخدامی آموزشوپرورش دل خوش کرده بودند که آن هم وضعیتش معلوم نبود.
میگفتند: «تا زمانی که به جواب نرسیم، از اینجا نمیریم.» ادعای این حرفشان را میشد در پتو و بالشتی که همراهشان آورده بودند، متوجه شد و شعارشان: «تا حقم و نگیرم از اینجا نمیرم.»
ساعت نزدیک ۲۰:۳۰ بود. یک نفر به عنوان نماینده با مسئولین جلسه داشت و همه منتظر جواب بودند. یکی از آقایان گفت: «سری قبل که تو خرداد ماه آمده بودیم و ۵ شب اینجا آزگار بودیم، از همین جلسهها برگزار شد و نتیجهاش هم قول مساعدت بود. اما کو عملی شدنش؟ به بهانههای مختلف زدن زیر قولشون… الانم معلومه چی میشه دیگه!»
نتیجه جلسه، جواب مثبت از طرف مسئولان نبود و جمعیت همان جلوی آموزشوپرورش شبشان را صبح کردند و امروز (یکشنبه ۱۴ شهریور) نیز این تحصن ادامه دارد و معلوم نیست اگر جواب نگیرند تا چند روز دیگر میتوانند زیر آفتاب ۳۵ درجه روز و شبهای تهران طاقت بیاورند.
منبع : خبرگزاری مهر
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
بازندگان کنکور!
جایی برای درمان درد دیدن!/ چشمها؛ قدردان دستهای روشناییبخش
چگونه دختران دهههشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟
جهانشهر علوی/ غم و شادی شیعیان به هم گره خورده است
فعلا حرف خواب و خوراک نباشد؛ بعد از مراسم همه سِرُم میزنیم!
«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
«سر بر دامن ماه»؛ روایتی مدرن از زندگی تنها همسر امام هادی (ع)
کارت شما مسدود است!/ زخم رفتارهای سلیقهای با مهاجران
عروسی که صبح ازدواجش دوید/ میگفتند قدت کوتاه است، برو یک رشته دیگر!
عکاسان خبری، دشمن کسی نیستند!/ ثبت تاریخ از دل آتش تا قلب کرونا
غنیسازی با خلوص بالا برای رفع تحریم است/همچنان با آژانس بینالمللی انرژی تعامل داریم
چرا راه آهن رشت - آستارا کلیدیترین پروژه ریلی کشور است؟