میرنیوز

شهیده‌ای که کفنش حرم امام رضا (ع) را طواف کرد

 شهیده‌ای که کفنش حرم امام رضا (ع) را طواف کرد 2020-08-04T09:36:41+04:30

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، هرچند بارِ اصلیِ جنگی که صدام در سال 59 به مردم ایران تحمیل کرد بر دوش مردان بود، اما در این میان زنان نه‌تنها سهم کمتری از مردان نداشتند، بلکه شاید بتوان گفت بار معنوی این واقعه عظیم (دفاع مقدس) که همه جنبه‌های زندگی مردم را درگیر خود کرده بود بر عهده زنانی بود که با همراهی همسران و فرزندان و برادران خود زمینه فکری و تربیتی حضور مردان را در جبهه فراهم می‌کردند.

با این ‌وجود بودند زنانی که خود در میدان نبرد نیز حاضر شدند و حماسه‌های آفریده‌شده توسط آنان نمونه‌ای مثال‌زدنی از همت و غیرت مردمان سرزمین ایران‌زمین را به نمایش گذاشت. شهیده «مریم فرهانیان» از شهدای نام‌آشنا، اما کمتر شناخته‌شده برای نسل امروز است او تنها 21 سال داشت که به شهادت رسید. از 17 سالگی در بیمارستان امام خمینی آبادان مشغول امداد‌گری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان‌های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک‌بار به‌شدت زخمی و به‌اجبار در بیمارستان بستری شد. او از جمله 18 خواهری بود که در بیمارستان آبادان به‌عنوان امدادگر خالصانه خدمت کرد تا اینکه در 13 مرداد سال 1363 در اثر اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید و در گلستان شهدای آبادان به خاک سپرده شد.

امروز سالگرد شهادت مریم فرهانیان است. به این بهانه، سراغ کتاب خاطرات صمیمی‌ترین دوستش در دوران جنگ رفته‌ایم، کتاب «شماره پنج، روایت فاطمه جوشی از نقش زنان در مقاومت آبادان» به نویسندگی مرتضی قاضی کتابی که پر است از خاطرات تلخ و شیرین درباره مریم فرهانیان.

در این کتاب می‌خوانیم:

سال 63، هم به خاطر مجروحیت‌هایی که داشتم و هم اینکه از نظر روحی به‌هم‌ریخته بودم، سپاه مدتی بهم مرخصی داد. یک نفر به گوش بچه‌های سپاه رسانده بود که فلانی به خاطر سوختگی و مجروحیت چشم‌هایش اذیت می‌شود. چند وقت بود مریض‌احوال شده بودم. مدتی بود خوابگاه هم نمی‌رفتم و توی خانه‌مانده بودم. آن زمان توی خانه یکی از آشناها زندگی می‌کردیم. هنوز دستم درد می‌کرد و سردردهای عجیب‌وغریب هم داشتم. تحمل صدا را نداشتم. عصبی شده بودم. توی خانه استراحت می‌کردم. مریم مرتب می‌آمد و بهم سر می‌زد. با دستم درست نمی‌توانستم کار کنم. مرخصی را که بهم دادند، می‌خواستم بروم خارج از شهر، ولی دل‌نگران و ناراحت بودم. گفتم: «خدایا سال مرزوق هم نزدیکه، چیکار کنیم؟» مریم و سنیه سامری و فرشته اویسی و چند نفر دیگر پای ثابت این برنامه‌ها بودند؛ توی بنیاد شهید کار می‌کردند و هر هفته کارشان برگزاری مراسم سالگرد برای شهدا بود.

رفتم بنیاد شهید؛ بنیاد شهید در لین 15 آبادان یک ساختمان داشت که توی آن باغ نسبتاً بزرگی بود. خانم سامری و مریم تازه از روستا آمده بودند. گفتم: «مریم! من یه مدتی می‌خوام برم ماهشهر از اونجا برم مشهد، خونه برادرم، شما نمیاین؟» گفت: «نه، ما چند تا برنامه و پروژه داریم برای خانواده شهدا. بچه‌ها توی روستا منتظرن. دلم می‌خواد، ولی نمیام.» به خانم سامری گفتم، گفت: «نه.» گفتم: «حالا سوغات چی می‌خواین براتون بیارم؟» فرشته اویسی هم بود، گفت: «برای من یه انگشتر فیروزه خوشگل بیار.» سنیه گفت: «برای من یه تسبیح بیار.» گفتم: «مریم تو چی می‌خوای؟» مکث کرد، گفتم: «خب حرف بزن. همیشه کارت همینه. هر موقع ازت سؤال می‌کنم باید یه عالمه فکر کنی.» گفت: «من هیچی نمی‌خوام.» گفتم: «نه حالا که اینا گفتن، بگو هر چی می‌خوای.» گفت: «هرچی بگم برام می‌یاری؟» گفتم: «بله میارم، هر چی باشه.» گفت: «هر چی بخوام؟» گفتم: «آره.» گفت: «برام یه کفن بیار!» گفتم: «ای‌بابا! تو بمیر، توی آبادان کفن مجانیه، مریم کفن برای چیته؟» گفت: «نه به خدا، جدی میگم.» هر موقع می‌خواست روی حرفی تأکید کند، می‌گفت "به خدا"؛ دستش را هم تکان می‌داد. گفت: «به خدا جوشی جدی میگم، کفن برام میاری؟» گفتم: «واقعاً کفن می‌خوای؟» گفت: «بله، ولی یه شرط داره.» گفتم: «چی؟» گفت: «این کفنو حتماً به ضریح آقا بمالی، متبرک بشه.» گفتم: «ای‌بابا! مریم تو میدونی من مجروحم. کجا می‌تونم توی این جمعیت برم اینو طواف بدم برات بیارم؟» گفت: «خب من یک کفن این‌طوری می‌خوام.» گفتم: «خب باشه، تونستم که حتماً این کارو می‌کنم.» مریم که گفت کفن می‌خواهم، سنیه هم گفت: «حالا که اینطوره من تسبیح نمی‌خوام، برای منم کفن بیار.» سلیقه سنیه را می‌دانستم؛ تسبیح ریز کوچک دوست داشت. چند دفعه برایش گرفته بودم. گفتم: «خب تو اول گفتی تسبیح. از همان تسبیحا برات می‌یارم.» گفت: «نه جوشی، توروخدا حالا که برای مریم کفن میاری برای منم بیار.» گفتم: «باشه.» بعد گفتم: «سال مرزوق نزدیکه‌ها. بچه‌ها دیگه خودتون می‌دونین. من سپردم به شما. 13 مرداد نزدیکه. یه چیزی تهیه کنین، حتماً برید سر خاک مرزوق.» گفتند: «باشه بابا، تو برو خودمون میریم خانم.»

دهم مرداد بود که من رفتم مشهد. ازشان خداحافظی کردم و رفتم. آن موقع هم وسیله نبود. تکه‌تکه خودم را رساندم مشهد. فکر کنم دوازدهم بود که رسیدم و رفتم خانه برادرم. ساختمانی بود که برای جنگ‌زده‌ها بود. برادرم دادخدا آنجا زندگی می‌کرد. با اینکه بعد از مدت‌ها رفته بودم مشهد، ولی عجیب دل‌شوره داشتم. مثل همیشه که می‌رفتم امام رضا، خوشحال نبودم؛ کسل بودم. همیشه می‌گذاشتم روز آخر سوغاتی‌هایم را می‌خریدم، ولی آن روز گفتم: «بذار اول برم بخرم، یک‌دفعه می‌بینی وقت نشد، حوصله‌ام نیومد. همین حالا برم، اولین بار هم که اومدم اینا رو متبرک کنم.» به زن داداشم گفتم: «میای بریم؟» گفت: «بله، بریم.» سه تا کفن خریدم، یک انگشتر و چند تا تسبیح. به زن داداشم گفتم: «بریم حرم. » نزدیک اذان مغرب بود؛ مشهد هم زود اذان می‌گفتند. رفتیم حرم. حالم خوب نبود و کسل بودم؛ جای سوختگی‌ام درد می‌کرد، دستم درد می‌کرد.

سردردهای عجیب و خیلی ناجوری داشتم؛ وقتی می‌گرفت، ازخودبی‌خود می‌شدم. توی حرم که رفتم دیدم خیلی شلوغ است؛ گفتم: «یا امام رضا! حالا من چطوری اینا رو ببرم طواف بدم؟» چند دقیقه ایستادم. همان‌طور با دل‌شکسته به ضریح آقا نگاه کردم گفتم: «یا امام رضا! تو رو به خدا، منو شرمنده نکن. حالا مریم گفته اینو حتماً به ضریحت بمالم. یه راهی برای من باز کن، یه جوری بیام جلو، فقط اینو بمالم و برگردم.» به خاطر دستم نمی‌توانستم زیاد کیف و وسایل حمل کنم؛ فقط یک کیف برده بودم که سوغاتی‌ها را گذاشته بودم تویش. اتفاقاً زیپش را هم نبسته بودم. باورتان نمی‌شود؛ انگار یکی راه را برای من باز کرد. یک‌لحظه دیدم قسمت حائل بین آقایان و خانم‌ها هیچ‌کس نیست. مثل موج که آب را می‌برد، اصلاً انگار یکی این جمعیت را مثل یک موج به عقب رانده بود. زن‌برادرم هم شوکه شد. یک‌لحظه خودم را رساندم به ضریح آقا، دست کردم توی کیفم، گفتم: «هر کدومش در اومد، مال مریم.» یک کفن از کیفم کشیدم بیرون، طوافش دادم و مالیدم به ضریح.

فقط همان یک کفن را توانستم متبرک کنم. دعا کردم و خواسته‌هایم را گفتم: «یا امام رضا! مریم رو به آرزوش برسون، بچه‌های ما رو توی جبهه پیروز کن.» سریع برگشتم عقب. باورتان نمی‌شود؛ دوباره جمعیت برگشت سر جای خودش. انگار برای یک‌لحظه این جمعیت همه رانده شدند عقب که من این کفن را طواف بدهم. برگشتم سر جای خودم. زن‌برادرم گفت: «چطوری رفتی؟» گفتم: «به خدا باورت نمی‌شه، انگار یکی راهو برای من باز کرد و من رفتم.» نماز مغرب و عشا را خواندیم و برگشتیم خانه، ولی دلهره عجیبی گرفته بودم.

فردای آن روز زنگ زدند به خانه‌ای که برادرم زندگی می‌کرد. گاهی اوقات شماره‌های نزدیکانمان را می‌دادیم که اگر رفتیم مسافرت یا کاری پیش آمد بهمان زنگ بزنند. یکی از بچه‌های سپاه شماره خانه‌ی برادرم در مشهد را داشت؛ زنگ‌زده بود و به زن‌برادرم گفته بود: «اتفاقی افتاده، به جوشی بگین بیاد آبادان.» وقتی‌که زن‌برادرم گفت یکی از بچه‌های سپاه زنگ زده است، گفتم شاید عملیاتی شده است و جَو خاصی توی شهر هست و به وجود من نیاز دارند. تازه یک روز بود آمده بودم، ولی سروته کردم و برگشتم. دلم گواهی می‌داد که خبری است. با اتوبوس رفتم اصفهان، از اصفهان به ماهشهر و از آنجا رفتم آبادان. جَو شهر طور خاصی بود. وارد شهر که شدم، غم سنگینی شهر را گرفته بود. با خودم گفتم: «اول کجا برم؟ برم خوابگاه؟ نه، برم بنیاد، ببینم بچه‌ها چیکار می‌کنن. سنیه و فرشته رو ببینم، کفن مریم رو هم بهش بدم که راحت بشم.» موقعی بود که خواهر سامری و مریم از روستا برمی‌گشتند. رفتم، هیچ‌کس در بنیاد نبود. یک پارچه مشکی زده بودند که رویش نوشته بود: «شهادت خواهر مریم...»، ولی من انگار نمی‌دیدم. رفتم توی بنیاد؛ یکی از آقایان را دیدم، گفتم: «این کیه دم در زدین شهید شده؟» گفت: «مگه نخوندیش؟» گفتم: «چرا، خوندم، مریم شهید شده؟» جوابم را نداد، رفت توی اتاق. همین‌طور توی بنیاد سرگردان مانده بودم. بچه‌ها آن موقع همه روستا بودند، منتظر ماندم. برادر زارعی آمد، گفتم: «برادر زارعی! این پلاکارده چیه؟» گفت: «خواهر فرهانیان شهید شده.» گفتم: «چطوری؟» گفت: «روز 13 مرداد سالگرد مرزوق اومده بودن برن مزار. به ما هم چیزی نگفته بودن که ماشین بهشون بدیم، خودشون تیکه تیکه رفته بودن. خمپاره اومده، مریم ترکش‌خورده و شهید شده.» من اصلاً حال خودم را نداشتم. تازه آنجا بود که فهمیدم برادر و زن‌برادرم از این قضیه خبر داشتند. برادری که از سپاه زنگ زده بود، می‌دانست من و مریم چقدر به هم وابسته‌ایم. احساس مسئولیت کرده بود و زنگ زده بود قضیه را به خانواده برادرم گفته بود، ولی آن‌ها به من نگفته بودند.

آن موقع خانواده مریم، امیدیه زندگی می‌کردند، خانواده سنیه سامری هم ماهشهر زندگی می‌کردند. سروته کردم و برگشتم رفتم ماهشهر، خانه خانم سامری. گفتم: «سنیه کجاست؟ چی شده؟» مادرش زد زیر گریه. لهجه عربی داشت؛ گفت: «ما اصلاً خبر نداریم، سنیه رو عمل کردن، حالش خیلی بد شده. سریع بردنش اهواز، با هواپیما بردنش تهران بیمارستان طالقانی بستری‌اش کردن.» گفتم: «مریم!» مادر سنیه گفت: «نمی‌دونم، خودت برو خونه شون.» همان موقع حکیمه شولی و مادرش را توی ماهشهر دیدم. آن‌ها هم آمده بودند ماهشهر. حرف زدیم و گریه کردیم و عقده‌هایمان را خالی کردیم. گفتم: «می‌خوام برم امیدیه، دیدن مادر مریم. » حکیمه شولی گفت: «اتفاقاً ما هم می‌خواستیم با چند تا از خانواده شهدا بریم.» گفتم: «من اصلاً طاقت ندارم، همین الآن می‌خوام سوار مینی‌بوس بشم و برم.» آن‌ها هم با من آمدند تا امیدیه. امیدیه هم که رفتم هنوز باور نداشتم؛ گیج بودم. شهر پرُ از پلاکارد بود؛ همه ارگان‌ها و ادارات پارچه زده بودند. رفتم خانه‌شان. از شهادت مهدی هنوز پیراهن مشکی تن مادر مریم بود؛ لباس مشکی‌اش را درنیاورده بود. هنوز باور نکرده بودم مریم شهید شده است؛ با خودم می‌گفتم: «از کجا معلوم؟ مادر مریم که همیشه مشکی می‌پوشه.» سمیرا آمد، ولی هیچ‌کدامشان چیزی نگفتند. داخل اتاق که رفتم، مادر مریم شروع کرد به شیوه عربی شیون کردن. خودش را زد، گفت: «جوشی! کفنشو آوردی چه فایده!»

خلاصه آن موقع بود که دیگر واقعاً باورم شد مریم رفته است. بعدها که سنیه را دیدم برایم تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده بود. لحظه و ساعتی که مریم و سنیه و فرشته می‌خواستند بروند سر قبر مرزوق که سالگرد مرزوق را در آبادان برگزار کنند، همان ساعتی بود که من کفن را برده بودم و طواف داده بودم؛ همان لحظه مریم ترکش‌خورده بود. عجیب بود. انگار همان زمانی که من رفته بودم کفن را متبرک کنم، آن‌ها هم راه افتاده بودند از میدان، پیاده آمده بودند، سوار وانت شده بودند. یک مسیر هم سوار تاکسی شده بودند تا رسیده بودند نزدیک دانشکده نفت. آنجا ایستاده بودند که ماشین بگیرند. همان روز آنجا خط آتش بود، یک خمپاره خورده بود کنارشان که سنیه شش تا از دندان‌ها و کبد و طحالش ترکش‌خورده بود؛ یک ترکش هم خورده بود توی نخاع فرشته، ولی مریم یک ترکش خیلی ریز به‌اندازه یک عدس از پشت خورده بود توی قلبش و شهید شده بود. همان ساعتی که من کفن را توی حرم امام رضا (ع) برایش طواف داده بودم، مریم در آبادان شهید شده بود. ولی کفنی که من برای مریم آورده بودم بهش نرسید.

شهید مریم فرهانیان در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است:

«قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی کنید. به پیام‌ها و فرمان‌ها و دستوارت اسلامی امام توجه کنید و سعی کنید از هر کلمه امام درس بگیرید.

امام را تنها نگذارید. این هوای نفسی را که امام از آن صحبت و سعی می‌کند آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی کنید که در این راه موفق شوید. سعی کنید خود را بشناسید که اگر خود را بشناسید خدا را شناخته‌اید. در هیچ کاری خدا را از یاد نبرید؛ و همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار کنید.

امام زمان را از یاد نبرید. همواره به فکر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بکوشید و به قدرت الهی توجه داشته باشید که بالاتر و باعظمت‌تر از تمام قدرت‌هاست. هیچ‌وقت قدرت خدا را از یاد نبرید و سعی کنید که هر چه‌بهتر تزکیه نفس کنید. چیزی را که امام این‌قدر درباره‌اش تکیه می‌کنند که تزکیه نفس کنید؛ و در بین خطراتی که ما را تهدید می‌کنند هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست که گاه انسان را به انحراف می‌کشاند و خود انسان متوجه نمی‌شود.

قرآن بخوانید زیرا قرآن تمام دستورات زندگی را به شما می‌گوید. نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه هم همین‌طور.

مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهید شدم، اصلاً ناراحت نباش. ما همه امانت هستیم و همه ما از دنیا می‌رویم، زیرا این دنیا آزمایشگاهی است که خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمایش قرار می‌دهد. این ما هستیم که باید سعی کنیم و از این امتحان که بالاترین امتحان‌هاست سربلند بیرون بیاییم و در قیامت پیش خدا سرافکنده نباشیم.

یادم هست که در آخرین جلسه گفتگویی که با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت می‌کرد و می‌گفت در فکر آخرت باشید و بعدازاین جلسه بود که مقام شهادت را به دست آورد. از صمیم قلب به او تبریک می‌گویم و از خدا می‌خواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا کند و سعادت این را بدهد که تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او کار کنیم.

شهید کسی است که به آخرین مرحله کمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص می‌پیماید و همیشه پیروز و جاوید است.

به ولایت‌فقیه ارج بنهیم و بدانیم که الآن امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت در دنیا و آخرت موفق می‌شویم که با همدیگر صمیمی باشیم و با دشمن مقابله کنیم. چه دشمنانی که در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هر چه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید.»

انتهای پیام/ 

منبع : خبرگزاری تسنیم


کلمات کلیدی :
اشتراک گذاری :

آخرین اخبار فرهنگی

جشن نیمه شعبان هیئت کجا برویم؟

 جشن نیمه شعبان هیئت کجا برویم؟
2024-02-26T06:01:07+03:30
هیئت‌ها و حسینیه‌های سراسر کشور همزمان با میلاد سراسر خیر و برکت امام زمان (عج) مراسم شادی و سرور برگزار می‌کنند.

شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ « مهدی موعود » شوم

 شاعران به استقبال نیمه شعبان رفتند/ کاش، سَحر، خاک رهِ « مهدی موعود » شوم
2024-02-26T06:01:06+03:30
شاعران فارسی زبان در آستانه نیمه شعبان در نشست ادبی «منتظران وصل» با تازه‌ترین سروده‌های خود به ساحت مقدس امام مزان عرض ارادت کردند.

بهترین دعا‌ها در شب نیمه شعبان به روایت امام صادق (ع)

 بهترین دعا‌ها در شب نیمه شعبان به روایت امام صادق (ع)
2024-02-26T06:01:06+03:30
امام صادق علیه‌السلام دربارۀ آداب شب نیمۀ شعبان، به یکی از بهترین دعاها اشاره می فرماید.

"پایان جنگ"، "عزل منتظری و بنی‌صدر" و "فوت احمد خمینی" موضوع گفت‌وگو با کارگردان "احمد"/ احمد آقا حتی یک «واو» به صحبت‌های امام دست نزد!

 "پایان جنگ"، "عزل منتظری و بنی‌صدر" و "فوت احمد خمینی" موضوع گفت‌وگو با کارگردان "احمد"/ احمد آقا حتی یک «واو» به صحبت‌های امام دست نزد!
2024-02-26T06:01:05+03:30
مصطفی رزاق کریمی کارگردان فیلم "احمد" درباره احمد خمینی صحبت کرد؛ از ۴۲ روز سالک شدن او تا ماجرای عزل منتظری و پایان جنگ. او گفت: کارگردان دیکته‌پ...

ویکی موعود با ۴۰ هزار مقالۀ تخصصی راه اندازی شد

 ویکی موعود با ۴۰ هزار مقالۀ تخصصی راه اندازی شد
2024-02-26T06:01:04+03:30
همزمان با میلاد سراسر سعادت حضرت مهدی موعود(عج) از ویکی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) رونمایی شد.

«کتاب قانون» هر شب پخش می‌شود

 «کتاب قانون» هر شب پخش می‌شود
2024-02-26T06:01:04+03:30
تهیه‌کننده «کتاب قانون» با اشاره به اهمیت تولید برنامه‌های سیاسی در قالب‌های متنوع برنامه‌سازی، گفت: با استقبال مخاطبان و در آستانه برگزاری انتخاب...

بچه رویان در میدان جهاد رونمایی شد

 بچه رویان در میدان جهاد رونمایی شد
2024-02-26T06:01:03+03:30
«بچه رویان» عنوان دیوارنگاره‌ای است که در میدان جهاد و برای درمان نازایی رونمایی شد.

مهمترین اعمال شب و روز نیمه شعبان

 مهمترین اعمال شب و روز نیمه شعبان
2024-02-26T06:01:03+03:30
نیمه شعبان یکی از مهمترین روزهای سالم محسوب می‌شود و از نظر فضیلت در کنار شب قدر قرار گرفته است. اهل بیت(ع) این شب را از مقدمات شب قدر در تقدیر امور و تقسیم...

امام زمان (عج) در سورۀ بقره / رفتار منافقان در برابر منجی

 امام زمان (عج) در سورۀ بقره / رفتار منافقان در برابر منجی
2024-02-26T06:01:03+03:30
یکی از نشانه‌های نفاق آن است که فرد یا افرادی عهد خدا را نقض و اتصال خود با اهل بیت علیهم السلام را قطع کند؛ در این صورت زمینۀ افتادن آنها در ورطۀ فسادآفرین...

عیدی سینمایی تلویزیون در نیمه شعبان

 عیدی سینمایی تلویزیون در نیمه شعبان
2024-02-26T06:01:02+03:30
شبکه‌های تلویزیونی چند فیلم جدید و قدیمی را برای شب نیمه شعبان درنظر گرفته که شاید برای حوزه کودک پخش «پیشونی سفید» از جذابیت بالایی برخوردار باشد.

چگونه امام زمان(ع) پس از قرن‌ها انتقام خون امام حسین(ع) را خواهد گرفت؟

 چگونه امام زمان(ع) پس از قرن‌ها انتقام خون امام حسین(ع) را خواهد گرفت؟
2024-02-26T06:01:02+03:30
یکی از پرسش‌های مهم که سال‌ها ذهن انسان‌ها را به خود مشغول کرده، این است که چگونه امام زمان(ع) پس از قرن‌ها در دوران ظهور خود، انتقام خون امام حسین(ع) و شهد...

چشم به راه برای نیمه شعبان منتشر شد

 چشم به راه برای نیمه شعبان منتشر شد
2024-02-26T06:01:02+03:30
قطعه «چشم به راه» نخستین اثر صدران مایلی است که با موضوع انتظار تولید و منتشر شد.

مجلس آتی باید میزبان زنان متخصص و شایسته در حوزه زنان و خانواده و به دور از لابی‌گری سیاسی باشد

 مجلس آتی باید میزبان زنان متخصص و شایسته در حوزه زنان و خانواده و به دور از لابی‌گری سیاسی باشد
2024-02-26T06:01:01+03:30
زنانی باید به مجلس ورود کنند که فهم درستی از حوزه زن و خانواده داشته باشند و ریل قانون گذاری را از مجرای تخصصی حرکت دهند. مجلس نباید جایی برای افرادی باشد ک...

روزبه بمانی و علیرضا عصار در کنسرت دارکوب / خوانندگان ما آرتیست نیستند

 روزبه بمانی و علیرضا عصار در کنسرت دارکوب / خوانندگان ما آرتیست نیستند
2024-02-26T06:01:01+03:30
کنسرت شب گذشته گروه دارکوب درحالی برگزار شد که سه خواننده روی صحنه داشت و حضور روزبه بمانی و علیرضا عصار مخاطبان را غافلگیر کرد.

زودبرگرد بابای مهربون دنیا

 زودبرگرد بابای مهربون دنیا
2024-02-26T06:01:00+03:30
نماهنگ «زودبرگرد» به مناسبت نیمه شعبان در خبرگزاری تسنیم تولید و منتشر شده است.

پاسخ مهدی طائب دربارۀ حکم «حرمت عدم شرکت در انتخابات» از سوی امام خمینی

 پاسخ مهدی طائب دربارۀ حکم «حرمت عدم شرکت در انتخابات» از سوی امام خمینی
2024-02-26T06:00:59+03:30
حجت الاسلام مهدی طائب طی سخنانی دربارۀ جمله تاریخی امام خمینی مبنی بر حرمت عدم شرکت در انتخابات استدلالی ارائه کرد.

یادی از دوبلور فقید پرویز ربیعی/ صدایی که گوینده نقش‌های مکمل بود

 یادی از دوبلور فقید پرویز ربیعی/ صدایی که گوینده نقش‌های مکمل بود
2024-02-26T06:00:58+03:30
پرویز ربیعی از پیشکسوتان عرصه دوبله روز گذشته در منزل خود بر اثر ایست قلبی در سن ۸۴ سالگی درگذشت؛ صدای ماندگاری که هیچ وقت مخاطبان آن را فراموش نخواهند کرد.

شفیعی سروستانی: راهکار اصلاح جامعه هجرت به‌سوی امام عصر است / اقدامی برای آمادگی ذهن مردم برای ظهور نکردیم

 شفیعی سروستانی: راهکار اصلاح جامعه هجرت به‌سوی امام عصر است / اقدامی برای آمادگی ذهن مردم برای ظهور نکردیم
2024-02-26T06:00:58+03:30
شفیعی سروستانی می‌گوید: ذکر نام امام و بزرگداشت امام، امری در مسیر زمینه سازی ظهور به شمار می‌آید؛ ما دانسته و یا نادانسته واقعۀ ظهور را عقب می‌اندازیم. هیچ...

زمان تشییع پیکر پردیس افکاری مشخص شد/ خاکسپاری در قطعه هنرمندان

 زمان تشییع پیکر پردیس افکاری مشخص شد/ خاکسپاری در قطعه هنرمندان
2024-02-23T16:28:03+03:30
همسر زنده یاد پردیس افکاری خبر داد که روز دوشنبه هفتم اسفندماه مراسم تشییع پیکر وی به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار می‌شود.

غلامرضا صنعتگر قطعه جدیدش را به رهبرمعظم انقلاب تقدیم کرد

 غلامرضا صنعتگر قطعه جدیدش را به رهبرمعظم انقلاب تقدیم کرد
2024-02-23T13:41:23+03:30
غلامرضا صنعتگر خواننده پاپ جدیدترین قطعه موسیقی خود را به رهبرمعظم انقلاب تقدیم کرد.

عکس‌های جدید از پشت صحنه سریال «نون خ ۵»/ تاکید رییس صداوسیما بر ساخت فصل‌های جدید

 عکس‌های جدید از پشت صحنه سریال «نون خ ۵»/ تاکید رییس صداوسیما بر ساخت فصل‌های جدید
2024-02-23T13:27:43+03:30
پیمان جبلی در بازدید از پشت‌صحنه فصل پنجم سریال «نون خ»، به تولید فصل جدید این مجموعه در شرایط بسیار خاص و ویژه‌ اشاره کرد و گفت: امیدواریم مخاطبا...

صلوات شعبانیه | راه رسیدن به رضایت خدا

 صلوات شعبانیه | راه رسیدن به رضایت خدا
2024-02-23T11:41:01+03:30
فرازی از صلواتش شعبانیه گویای آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله واسطۀ شفاعت امت و نیز راهی به‌سوی خداست.

شهرک غزالی میزبان کدام پروژه‌ها است؟ / از «تنها گریه کن» و «طوبی» تا «زیرخاکی۴»

 شهرک غزالی میزبان کدام پروژه‌ها است؟ / از «تنها گریه کن» و «طوبی» تا «زیرخاکی۴»
2024-02-23T11:41:00+03:30
مهدی میرچی مدیر شهرک سینمایی و تلویزیونی غزالی از ساخت مجموعه‌ها و فیلم‌هایی گفت که ما را با خودش به دهه شصت، ۷۰۰ سال پیش و داستان فریبرز باغ‌بیشه و حتی چند...

مهدویت و آخرالزمان یکی از جذاب‌ترین موضوعات روز دنیا است/ عشق از امام زمان جدا نیست

 مهدویت و آخرالزمان یکی از جذاب‌ترین موضوعات روز دنیا است/ عشق از امام زمان جدا نیست
2024-02-23T11:01:13+03:30
اثری که دائم در حال سیاه نمایی و گله و گذاری است نمی‌تواند مخاطب را تا پایان همراه خودش نگه دارد و موجب دلسردی جامعه می‌شود. اصلی‌ترین معیار در واقعه ظهور ا...

ویژگی‎های نماهنگی با موضوع امام زمان / کودک و نوجوان فراموش شده‌اند

 ویژگی‎های نماهنگی با موضوع امام زمان / کودک و نوجوان فراموش شده‌اند
2024-02-23T10:34:29+03:30
«عزیزم مهدی» تازه‌ترین پویشی است که توسط مرکز آوای انقلاب اسلامی (مأوا) پایه ریزی و در جمکران برگزار شد.

پردیس افکاری درگذشت

 پردیس افکاری درگذشت
2024-02-23T09:14:29+03:30
پردیس افکاری، بازیگر، عصر امروز، پنجشنبه ۳ اسفند ماه بر اثر بیماری از دنیا رفت.

«دیپلماسی سازندگی» در بازار نشر

 «دیپلماسی سازندگی» در بازار نشر
2024-02-23T09:14:26+03:30
کتاب دیپلماسی فرهنگی نوشته هادی حق‌پرست از سوی اندیشکده روابط بین‌الملل منتشر و روانه بازار نشر شد.

استفتاء از امام خامنه‌ای؛ حکم تخریب نامزدهای انتخاباتی چیست؟

 استفتاء از امام خامنه‌ای؛ حکم تخریب نامزدهای انتخاباتی چیست؟
2024-02-23T09:14:26+03:30
رهبر معظم انقلاب به استفتاء درباره «تخریب نامزدهای انتخاباتی» پاسخ گفتند.

تبیین ارتباط ظهور امام زمان (عج) با انتخابات

 تبیین ارتباط ظهور امام زمان (عج) با انتخابات
2024-02-23T09:14:25+03:30
امام زمان (عج) برای یک امر سیاسی می‌آیند، برای «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه‏» (توبه؛ ۳۳) این یک امر سیاسی است، برای حکومت می‌آیند، برای این...

سیمای امام زمان در سورۀ بقره

 سیمای امام زمان در سورۀ بقره
2024-02-23T09:14:25+03:30
وقتی از زاویه نگاه مهدویت سراغ سوره های قرآن می رویم، مشاهده می کنیم آنچه که ما به اسم تفسیر تاکنون خوانده بودیم، برداشتی ذوقی از قرآن بود.
X فیلم جدید فیلم جدید دانلود فیلم و سریال تبلیغات شما (پیام به تلگرام)