میرنیوز
*خبرگزاری تسنیم- علیرضا رحیمبصیری
هر روز از کنار افراد زیادی میگذریم که هر یک داستانهایی خاص در زندگی خود دارند و فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردهاند؛ در این بین افرادی هستند که اتفاقات زندگیشان ویژهتر از بقیه است؛ این هنر سینمای مستند است که چنین سوژههایی را پیدا کرده، بدان پرداخته و در قالب سینما برایمان روایت میکند.
عصمت احمدیان یکی از همین افرادی است که زندگی چند دهه او اتفاقات زیادی را به خود دیده است و مستند «بانو» روایتی سینمایی از اوست؛ این فیلم مستند که به کارگردانی محمد حبیبی منصور تولید شده است در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت تقدیر شد و در جشنواره فیلم فجر نیز در بین 4 مستند برگزیده پایانی قرار گرفت.
فیلم با صحبت بانویی 70 و اندیساله آغاز میشود که در حال تعریف کردن از روزهای جوانی خود است؛ شاید در نگاه اول پیش خود بگویید که این فیلم مانند خیلی دیگر از مستندهای تلویزیونی ماجرای زنی متمول است که دست به کارآفرینی زده و عدهای را مشغول به کار کرده است اما مونولوگی عجیب از زبان راوی فیلم که ثریا قاسمی است، رشته افکار بیننده را تغییر میدهد؛ «تصمیمها مسیر را پر پیچ و خم میکند». عصمت احمدیان متولد باغ بهادران اصفهان است اما تصمیم او برای ازدواج با پسری از خطه خوزستان رقمزننده اتفاقاتی است که سرنوشت او را تحت تاثیر قرار میدهد و احتمالا مونولوگ فوق نیز اشاره به همین اتفاقات دارد.
عصمت احمدیان روحیه بسیار بالایی دارد و در دقایق ابتدایی فیلم صحبت از مرغداری کوچکی میکند که در جوانی آن را تاسیس کرده و حالا تبدیل به یک مرغداری بسیار بزرگ شده است، یا از خیاطخانه کوچکی حرف میزند که اولین محصولاتش دو لباس ملوانی برای پسرانش بوده است اما یک سوال اصلی ذهن مخاطب را درگیر خود میکند؛ چرا وقتی از پسرانش حرف میزد با حسرت از آنان یاد میکرد؟ نقطه اصلی فیلم «دقیقا» همینجاست؛ جایی که مخاطب آرام آرام متوجه میشود سوژه این فیلم مادری است که دو فرزندش را در هشت سال دفاع مقدس از دست داده و فرزند دیگرش نیز جانباز شده است؛ بله درست است؛ این فیلم پرترهای از بانو عصمت احمدیان مادر شهیدان ابراهیم و اسماعیل فرجوانی است. او داغ دو فرزند شهید و یک فرزند جانباز را به چشم دیده است اما حالا روند زندگی خود را خیلی عادی طی میکند و از قضا کارآفرین نیز هست.
کارگردان اثر خیلی سریع وارد جریان اصلی فیلم میشود و با نشان دادن تصاویری از روزهای ابتدایی جنگ در خوزستان چند واقعه تلخ زندگی بانو احمدیان را روایت میکند، مادری را فرض کنید که دخترش در جریان بمباران یک مسجد معلول میشود و نیمی از صورت خود را از دست میدهد، پسر کوچک او در سالهای ابتدایی جنگ شهید میشود و پسر بزرگ او که یک دست نداشته و مچ پایش نیز قطع شده است در حالی به شهادت میرسد که پیکر او تا سالها به وطن برنمیگردد؛ حال به نظر شما این مادر چه حس و حالی دارد و چگونه باید در ادامه زندگی خود رفتار کند؟ اما رفتار او با چیزی که فکر میکنید کاملاً متفاوت است. مستند بانو، شجاعت و صلابت یک مادر شهید را روایت میکند، نقطه امید را به ما نشان میدهد و یاد میدهد که هیچگاه نباید ناامید شد.
بانو عصمت احمدیان در کنار اتفاقات تلخی که برایش رخ داده است نقطه امیدی برای اطرافیانش است؛ در جایی از فیلم از گریههای پنهانی خود حرف میزند و میگوید «وقتی در ماشینم مینشینم در سوگ پسرانم، اسماعیل و ابراهیم گریه میکنم اما بلافاصله وقتی وارد جمع میشوم تمام غم و غصه خود را فراموش کرده و میخندم». این جمله چه مفهومی دارد؟ آیا غیر از این است که با مادری شجاع، با صلابت و مقتدر روبهرو هستیم؟ او تنها یکبار در برابر دوربین گریهاش میگیرد و آن هم زمانی است که از پسر کوچک خود یعنی ابراهیم یاد میکند، با این حال خیلی زود خودش را جمع و جور میکند.
دوربین مستندساز به سراغ بخش مهم دیگری از زندگی بانو احمدیان نیز رفته است، او به خوبی تولید کردن و کارآفرینی را بلد است، کشاورزی میکند، یک مرغداری بزرگ دارد، از کندوهایش عسل تولید میکند و در حوضچه خانگی خود روزانه صدها ماهی صید میکند؛ در حقیقت او نماد اقتصاد و تولید ملی است، سرش هم به خوبی در حساب و کتاب است و گاهاً محاسبات اقتصادی را برایتان انجام میدهد که خیلیها از عمل به نتیجه آن عاجر هستند؛ درست است که مادر دو شهید است و در زندگی خود داغ دیده اما هیچ کدام دلیلی نشده است که بخواهد روند زندگی عادیاش را فراموش کند و به دنبال کارکردن برای زندگی بهتر خود و کارآفرینی برای بقیه نباشد.
راوی این فیلم مستند صدای گرم بازیگری است که سالها او را در عرصه سینما و تلویزیون دیدهایم و حالا صدایش بر روی فیلمی قرار گرفته است که بعید است قهرمان آن اختلاف سنی زیادی با او داشته باشد؛ کارگردان کار از این راوی دوم به خوبی استفاده کرده است و در هرجایی از فیلم که صحبتهای بانو احمدیان و همسرش دچار نقص یا افت شده است، صدای ثریا قاسمی به کمک فیلم آمده و مخاطب را از سردرگمی نجات داده است.
یکی از نکات مثبت این فیلم تصاویر آرشیوی ارزشمندی است که در این فیلم آمده است؛ تصاویری از وصیتهای شهید اسماعیل فرجوانی، بازگشت او به کشور بعد از 18 سال، حال و هوای خوزستان در روزهای ابتدایی جنگ و تشکیل گروههای مردمی برای کمک به جبهه، تصاویر نابی است که قرار دادن آن در فیلم نه تنها ریتم مستند را بهبود میبخشد بلکه در مواردی احساسات مخاطب را نیز برانگیخته میکند و باعث همراه شدن او میشود.
به نظر میرسد که کارگردان این فیلم ماهها در کنار این خانواده زندگی کرده است چرا که آنقدر به بانو احمدیان و همسرش نزدیک شده است که آنان خیلی راحت در برابر دوربین او از عاشقانههایشان حرف میزنند، بانو روی همسرش را میبوسد و در نقطه مقابل گهگاهی هم دعوای زن و شوهری دارند؛ این نزدیکی به تیم تولید زمانی حاصل میشود که کارگردان اثر آنقدر به سوژه نزدیک شود که اصطلاحا دوربین حذف شود و شخصیتها حرف دل و رفتار روزانه خود را بدون توجه به حضور دوربین به نمایش بگذارند؛ در جایی از فیلم خطاب به دوربین میگوید 60 سال با حاجی زندگی کردیم و فکر نمیکنم 60 ثانیه هم از یکدیگر دورمانده باشیم، تنها چیزی که ما را از هم جدا کرد، جنگ بود. به نظر میرسد که کارگردان این فیلم در این بخش به خوبی عمل کرده است. همچنین موسیقی فیلم نیز خوب است و در جای درستی استفاده شده است.
بانو عصمت احمدیان فعالیتهای اجتماعی گستردهای نیز دارد و کارگردان از این بخش نیز غافل نشده است؛ به خانوادههای شهدای مدافع حرم سر میزند، کارآفرینی کرده و دختران جوان روستا و شهر خود را دعوت میکند تا ضمن یادگیری یک مهارت ویژه، حقوق دریافت کنند، در یک صندوق خیریه حساب دارد و واسطه وامهای قرضالحسنه به مردم شهر خود است و ... در جایی از فیلم میگوید «چرا به شهر میروید در حالی که روستا میتواند تا این اندازه ظرفیت اشتغال داشته باشد؟ بعضی از مسئولین نمیدانند که جنگ امروز جنگ اقتصادی است».
با دیدن بخش پایانی این فیلم در جایی که این پدر و مادر شهید اقدام به خرید سنگ قبر برای خود میکنند غم، جان مخاطب را فرا میگیرد و با خود میگوییم ای کاش هیچ وقت زمین ما از وجود چنین برکتهایی خالی نشود؛ بانو احمدیان نماد تولید ملی و کارآفرینی است، او در عین فراز و نشیبهایی که در زندگی خود داشته هیچگاه تسلیم نشده و مانند قهرمان به زندگیاش ادامه میدهد؛ چه قدر جای خالی یک فیلم سینمایی با این موضوع در سینمای ما احساس میشود!
انتهای پیام/
منبع : خبرگزاری تسنیم
اختتامیه مسابقات قرآن بسیج با حضور عوامل «محفل» برگزار شد
خاموشی: باید خلأها و پیشرفتها در حفظ موقوفات و افزایش منافع آنها بررسی شود
قمی: طرح «زندگی با آیهها» امسال باید گستره بیشتری از مردم را دربرگیرد
معرفی آموزههای امام علی(ع) از اهداف برنامه های ایام میلاد نور است
قمی: امسال طرح «زندگی با آیهها» باید گستره بیشتری از مردم را دربرگیرد
خاموشی: باید خلاها و پیشرفتها در حفظ موقوفات و افزایش منافع آنها بررسی شود
تقی زاده: شعار زندگی با آیه ها در ماه رمضان آینده، «امت پیروز» است
خاموشی: باید مشخص شود در حفظ موقوفات و افزایش منافع آنها، چقدر پیشرفت کرده ایم و چه خلاهایی داریم
رئیس سازمان دارالقرآن الکریم: شعار زندگی با آیه ها در ماه رمضان آینده، «امت پیروز» است
پورمعین: نرم افزار کاربردی حفظ قرآن کریم رونمایی میشود
محمدرضا پورمعین: سوپر اپلیکیشن موسسه علیین در زمینه حفظ قرآن کریم رونمایی میشود
برپایی نمایشگاه «بانوی بینشان» در ایام فاطمیه دوم
دانشگاه شریف ۵ شب میزبان عزاداران فاطمی میشود
پیوست عدالت از منظر جامعهشناختی مورد بررسی قرار میگیرد
ششمین همایش «کنکاشهای مفهومی درباره جامعه ایران» برگزار میشود
۱۵۰ گواهینامه آزمونهای حفظ مهد قرآن در آبانماه صادر شد
«چلچراغ آیهها در جماران» برگزار می شود
پویش سراسری «بوسه بر دستان پدر» برگزار میشود
شماره جدید فصلنامه اطلاعات حکمت و معرفت منتشر شد
حرم امام علی (ع) در نجف اشرف را از راه دور زیارت کنید
نماهنگ حماسی «منتصرون» محمدحسین حدادیان منتشر شد
کارگاه تخصصی ضبط تواشیح استودیویی برگزار شد
دوره آموزشی تطبیق آموزههای قرآنی در زندگی برگزار می شود
باقرزاده: ۵۸ هزار رقبه وقفی در هشت ماهه اول امسال سنددار شدند
قنبریان:فاطمیه نماد کنش فعالانه زن مجاهد اسلام در دوران کندی شمشیرهاست
قصه سرباز لشکر عمر بن سعد که پس از عاشورا هیچگاه سیراب نشد
چاپ کتاب پایان صهیونیسم و سقوط اسرائیل با همکاری ایران و مالزی
دفتر آیت الله مدرسی به جنایت علیه شیعیان پاراچنار واکنش نشان داد
دبیرخانه ستاد طرح ملی حفظ قرآن کریم تعیین تکلیف میشود
تشرف برندگان پویشهای «فجر عاشقی» و «سفیر آیهها» به مشهد مقدس