میرنیوز
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهم ترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی میشد، آزادسازی این شهر میتوانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز و اثبات برتری نظامیاش باشد. به همین دلیل عملیات الی بیتالمقدس برای فتح خرمشهر طراحی و اجرا شد و یکی از بزرگترین پیروزیهای تاریخ جنگ را پدید آورد. آنچنان که تا سالها مورد تحلیل و بررسی کارشناسان نظامی دنیا قرار میگرفت. 39 سال از عملیات آزادسازی خرمشهر میگذرد اما هنوز ناگفتههای بسیاری از این نبرد به جا مانده است. ناگفتههایی که شاید طرح آن بتواند بر درک بیشتر نسل جوان برای دلایل ادامه جنگ از سوی فرماندهان نظامی کشور اثر بگذارد. همچنین تحلیل کارشناسی بر وقایع این عملیات ضمن روشن کردن زوایای پنهان آن بسیاری از شبهات مطرح شده در مورد فتح خرمشهر و هشت سال دفاع مقدس را پاسخ دهد.
بخشی از سخنان فرماندهان جنگ پیرامون عملیات الی بیت المقدس در سال 1361 در این گزارش تسنیم مورد بررسی و واکاوی قرار میگیرد. سخنان مهمی از سوی محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ، سردار رسید یحیی رحیم صفوی از فرماندهان ارشد سپاه و دریادار علی شمخانی به واکاوی بسیاری از شبهات مطرح شده درباره خرمشهر میپردازد. در این نوشتار بخشی از پژوهش محمد حسن محقق در گفتگو با مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ مورد استفاده قرار گرفته است.
طراحی عملیات الی بیت المقدس و علت نامگذاری آن
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس با اشاره به نحوه طراحی عملیات الی بیت المقدس و علت نامگذاری آن میگوید: «عملیات الی بیت المقدس طوری طراحی شده بود که وقتی خرمشهر را آزاد میکنیم، به سمت بصره هم برویم. لذا اهداف الی بیت المقدس تنها آزادسازی خرمشهر نبود و دلیل اینکه ما اسم عملیات را الی بیت المقدس گذاشتیم برای خرمشهر نبود بلکه برای بصره بود. چون میخواستیم وقتی وارد بصره میشویم، کشورهای عربی ما را متهم به گرفتن خاک یک کشور عربی نکنند و بحث عرب و فارس مطرح نشود.
ما عملیات الی بیت المقدس را به همین دلیل نامگذاری کردیم که وقتی وارد بصره شدیم، بگوییم که وارد یک جای مقدس شدهایم و قصدمان تجاوز به مرز و خاک نیست. انگیزه موجود در دفاع مقدس یک انگیزه ایدئولوژیک بود. ولی چون در مرحله سوم و چهارم عملیات الی بیت المقدس نیرو کم آوردیم عملیات را مختصر به آزادسازی خرمشهر کرده و خاتمه دادیم. اما ادامه همان عملیات را در عملیات رمضان پی گرفتیم. در حقیقت عملیات رمضان بخشی از عملیات الی بیت المقدس بود که به خاطر کمبود نیرو و امکانات و ضرورت بازسازی لشکرها و تیپهایمان بین آن و آزادسازی خرمشهر یک شکاف و فاصلهای اتفاق افتاده بود.»
اجرای عملیات الی بیت المقدس
طرح ریزی پیچیده عملیات الی بیت المقدس با تغییرات بسیاری در جریان اجرای عملیات همراه بود که البته وضعیت میدان جنگ حین اجرای طرح تعیین کننده این نوع تغییرات بود. هرچند فتح خرمشهر بزرگترین پیروزی برای ایران محسوب میشد اما اهداف فراتر از فتح خرمشهر بود. اتفاقاتی که باعث تغییر در اهداف عملیات شد قابل تأمل است. سردار سیدیحیی رحیم صفوی با اشاره به نحوه اجرای عملیات و طرح ریزی آن میگوید: «تا آنجایی که حافظه من یاری میکند، ما آن موقع قرارگاه مرکزی داشتیم و سه قرارگاه در گروه عملیات بود. قرارگاه قدس در شمال منطقه؛ قرارگاه فتح در وسط و قرارگاه نصر در جنوب. در مرحله آخر عملیات هم قرارگاه فجر را درست کردیم.
مکان قرارگاه قدس نزدیکیهای حمیدیه بود. فرماندهی قرارگاه مشترک سردار احمد غلامپور و جناب سرهنگ لطفی بودند. سرهنگ لطفی فرمانده لشگر 16 زرهی قزوین بود. قرارگاه فتح قرارگاه مشترکی بود که فرماندهاش من و جناب سرهنگ مسعودی نیاکی فرمانده لشکر 92 بودیم. فرمانده قرارگاه نصر هم سردار بزرگ اسلام شهید حسن باقری و جناب سرهنگ حسنی سعدی فرمانده لشگر 21 حمزه بودند. مأموریت قرارگاه قدس عبور از رودخانه کرخه و رفتن از طلاییه تا کوشک بود. در جناح راست جاده یک آب گرفتگی داشتیم. آن موقع در جناح راستمان یک آب گرفتگی بود. ما از جنوب آب گرفتگی که ایستگاه حسینیه و جاده پاسگاه زید بود تا نهر ادب و جناح چپ قرارگاه نصر که حسن باقری بود، ماموریتمان رسیدن از جنوب کوشک تا مرز بین المللی بود.
در قرارگاه فتح که من تقریبا جانشین فرمانده کل در قرارگاه کربلا بودم، خیلی از دستورالعملها با امضای من بود. ما در آن مرحله تا آنجایی که در طرح ریزیهایمان بود، عبور از مرز بینالمللی را در برنامه نداشتیم. وظیفه قرارگاه نصر هم تأمین خرمشهر تا رسیدن به شلمچه بود. یعنی ما خط حملهاش را تا شلمچه گذاشته بودیم. جناح چپ و جنوبی نهر خین بود و از سمت محور غربی تا شلمچه به مرز میرسید. من در قرارگاه فتح بودم. در مرحله چهارم جهتمان به سمت مرز بینالمللی بود تا رسیدیم و دیدیم که به خاطر قرارگاه نصر گیر کردهایم. 20 روز از عملیات گذشته بود و ما هنوز به خرمشهر نرسیده بودیم. یعنی دهم اردیبهشت که ما عملیات را شروع کردیم تا سی ام پشت مرز مانده بودیم. سمت اصلی حرکت ما به سمت غرب بود. برای اینکه خرمشهر را آزاد کنیم به سمت جنوب تغییر جهت دادیم.
اصلا آرایشمان را در مرحله آخر عملیات عوض کردیم به سمت جنوب. چرا عوض کردیم؟ دو دلیل اصلی داشت. دلیل اول اینکه یگانهایمان دیگر توان ادامه عملیات را نداشتند. من به عنوان قرارگاه مرکزی کربلا در مرحله آخر رفتم در جلسه ای وارد شدم که در آن من بودم و مرحوم صیاد شیرازی که او فرمانده ارتش بود. و من هم از طرف آقا محسن در جنگ بودم. خواستیم فرماندهان را توجیه کنیم. حاج احمد متوسلیان و شهید حسین خرازی هم در جلسه بودند هنوز این تیپها را داشتیم. تیپ27 حضرت رسول(ص)، تیپ 14 امام حسین(ع)، تیپ 8 نجف، لشکر 25 کربلا، و تیپ55 هوابرد ارتش. ما مجبور شدیم برای آزادی خرمشهر به هرکدام از این واحدها یک تا دو کیلومتر بدهیم. چون نیرو کم داشته و دیگر توانی نداشتیم. نمیخواستیم بعد از مرز ادامه دهیم.
سرهنگ صیاد شیرازی به ارتشیها گفت این تصمیم گرفته شده و ما آمدیم به شما ابلاغ کنیم. ارتشیها گفتند: «چشم قربان» و دیگر کسی چیزی نگفت. بعد از صحبت ما، حاج احمد متوسلیان گفت: «این چه چیز مسخرهای است که میگویید. ما را ضعیف گیر آوردهاید.» من به حاج احمد گفتم: «باشد من بعد از جلسه با شما جداگانه صحبت میکنم.» و گفتم: «این تصمیمی است که قرارگاه مرکزی کربلا گرفته است.» حاج احمد را که خیلی ناراحتی میکرد از جلسه بیرون کشیدم و کل منطقهای که به آنها داده بودیم را برایش توضیح دادم. حاج احمد میگفت: «شما ما را دست کم گرفته اید.»
به حاج احمد گفتم: «کل این خطها ماموریت شماست و ما هیچ راه دیگری نداریم.» به او گفتم: «در 20 روز چند گردان دارید؟» گفت: «دو گردان» گفتم: «حاج حسین خرازی هم دو گردان دارد. احمد کاظمی هم همینطور.» وقتی مسئله خوب برایش تفهیم شد، گفتم: «20 روز است که عملیات شروع شده. مردم میگویند چرا خرمشهر را آزاد نمیکنید؟ از طرف دیگر انتظار امام هم همین است که ما زودتر کار را به خرمشهر برسانیم.» ایشان گفت: «اگر شما به من تکلیف کنید انجام میدهم.» گفتم: «من به عنوان جانشین فرمانده کل سپاه و قرارگاه مرکزی به شما تکلیف میکنم.» گفت: «چشم» خاطرم میآید حتی با اشک در چشم همدیگر را بغل کردیم.»
چرا بعد از خرمشهر جنگ را ادامه دادید؟
خرمشهر آزاد میشود. هنوز در خوزستان بخشی از خاک ما در دست عراقیها بود. ما بعد از فتح خرمشهر هنوز به مرزهای جمهوری اسلامی نرسیده بودیم. با این همه یکی از شبهاتی که با توجه به تحلیلنگاریهای سلیقهای از سوی رسانههای مختلف دنیا درباره خرمشهر مطرح بوده است و همواره در افکار عمومی سوالات زیادی پدید آورده اینست که اگر جنگ با اشغال خرمشهر آغاز شد، چرا بعد از بازپس گیری آن ادامه پیدا کرد؟
دریادار علی شمخانی در این باره میگوید: «خرمشهر که آزاد شد ما با دو سوال مواجه بودیم یکی اینکه "چرا بعد از خرمشهر جنگ را ادامه دادید؟" و دوم اینکه اگر جنگ خاتمه مییافت و عراق میرفت ارتش خود را بازسازی میکرد و با عده بیشتری به ما حمله میکرد، آیا از ما این سوال را نمیکردند که "شما که رژیم متجاوز را منهدم کرده بودید، چرا متوقف شدید؟" این سوال حتما تلخ تر از سوال اول بود. ما باید بین این دو گزینه سوال اول را انتخاب میکردیم.
و این حادثه رخ داد. مگر ما قطعنامه 598 را نپذیرفتیم. وقتی آن را پذیرفتیم عراق هم پذیرفت یا به ایران حمله کرد؟ یادتان هست که اطراف اهواز از غرب تا حسینیه آمد و خرمشهر داشت سقوط میکرد؟ اگر عراق در آنجا پیروز میشد، آیا همه این سوال را نمیکردند که چرا جنگ را ادامه ندادید؟ فرض کنید خرمشهر گرفته شده است و در نماز جمعهها هم گفتیم که ما صلح کردهایم. اصلا ما برای نگهداشتن خط یگان داشتیم؟ در خطوط جبهه افراد قابل بقا بودند و اگر این کار را میکردیم و صدام حمله میکرد ما قادر بودیم بسیج مجددی صورت بدهیم؟
صدام ارتش منظم و منضبطی داشت. یعنی سرباز و افسر یگان کلاسیک داشت. اما قدرت ما متکی بر قدرت مردم بود. قدرت مردم هم تا زمانی با ما همراهی میکرد که اذا جاءنصرالله برایش حاکم بود. هرچند که برایمان ممکن نبود صلح کنیم. اما اگر خود ما بیان میکردیم که صلح کردهایم، لحظهای که بنای صلح را عنوان میکردیم اعضای ما به صفر میرسید و آن لحظه، لحظهای بود که مرزهای ما بیدفاع میماند.
نگاه کنید بعد از فتح خرمشهر، زمینهای ما که در اختیار عراق بود، بیش از دو هزار کیلومتر بود و هنوز سرباز عراقی در خاک ما بود. تکلیف قطعنامه 1975 هنوز روشن نبود و متجاوز مشخص نبود. آن چیزی که به ما پیشنهاد میدادند صلح نبود بلکه آتش بس بود. و هیچ ضمانتی نبود که این آتش بس شکسته نشود. حتی اگر صلح میشد مگر ما با صدام صلح نکرده بودیم؟ درسال 1975 با او صلح کرده بودیم. خودش وقتی دید برتری قوا دارد حمله کرد. قطعنامه 598 را هم قبول کردیم صدام دوباره حمله کرد. یعنی اگر ما به طور قطع صلح میکردیم، صدام گسترده تر به ما حمله میکرد.
صدام مشکل ژئوپلوتیکی داشت و میخواست در خلیج فارس پهنه بیشتری از خورعبدالله را در اختیار بگیرد. راهش این بود که یا کویت را بگیرد یا راس البیشه و آبادان و خرمشهر را بگیرد. به ما حمله کرد چون توانی برای دفاع نداشتیم. بعدش هم به کویت حمله کرد. لذا به نظرم میآید که باید به این سوال در منطقه تصمیم پاسخ داد نه در منطقه توصیف.»
آیا طرح عملیات الی بیت المقدس به تصویب حضرت امام(ره) رسیده بود؟
زمانی میتوانیم خواستههای به حق خود را از دشمن مطالبه کنیم که همیشه دست بالاتری را در اختیار داشته باشیم. ما اگر بگوییم خواسته ما گرفتن مرزهایمان است که اصلاً برای این جنگی نیاز نبود. ما باید خواستهمان ساقط کردن رژیم بعث باشد تا آنها به این خواسته راضی شوند. از آنجایی که فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی رفتن در جریان عملیات یکی از اهداف مطرح شده در الی بیت المقدس بود و این تصمیم گیری برای نخستین بار در تاریخ جنگ عنوان میشد، سوالات مختلفی درباره نحوه برخورد حضرت امام(ره) با این مسئله مطرح شد. بخصوص سخنانی از حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی از جلسه مشترک با امام و نارضایتی ایشان در برخی مسائل عملیات زمزمه بسیاری از شبهات در مورد رضایت یا عدم رضایت امام در این موضوع را قوت میبخشید.
محسن رضایی در این باره میگوید: «چند روز بعد از آزادی خرمشهر که به تهران آمدم، آقای هاشمی به من گفت که: «چند روز پیش جلسه ای خدمت امام(ره) داشتیم ما در آن جلسه حریف امام نشدیم. امام میگویند برای چه می خواهید از مرز عبور کنید؟ چرا همین جا سرمرز تمام نمیکنید؟ همین جا بجنگید.» در جلسه بعدی شورای عالی دفاع که خدمت حضرت امام رفته بودیم، همین سوال مطرح شد. ابتدا آقای هاشمی صحبت کرد و مقام معظم رهبری و آقای موسوی اردبیلی ساکت بودند ولی معلوم بود آن دو بزرگوار نظر آقای هاشمی را قبول دارند و آقای هاشمی از طرف آنها صحبت میکند. آقای هاشمی گفت که: «ما باید برویم و نقطهای مثل چاههای نفت مجنون را بگیریم که وقتی اعلام آتش بس میکنیم و پای میز مذاکره میرویم، یک چیزی دستمان داشته باشیم تا بتوانیم فشار آورده و حقوقمان را بگیریم. این استدلال آقای هاشمی بود.
...یک بار من هم خدمت امام گفتم: «ما الان از نظر نظامی در توازن نیستیم. ارتش عراق به فاصله 500 متری از خرمشهر و آبادان است. ولی فاصله ما با بصره 20 کیلومتر است لذا الان یک نابرابری دفاعی در جنوب ایران هست و مرز را انگلیسیها طوری تعیین کردهاند که از نظر دفاعی مرز جنوب به نفع عراقیها و به ضرر ایران است. لذا اگر آتش بس شکسته شود آنها با خمپاره هم میتوانند ما را اذیت کنند ولی ما با توپهای برد بلند که حداقل 10 یا 11 کیلومتر از خط فاصله داشته باشد، میتوانیم بصره را بزنیم تا دوباره آتش بس برقرار شود. اگر بخواهند موازنه قوای دفاعی بوجود بیاید به نفع آنها و به ضرر ما تمام میشود.» اینها را که خدمت امام گفتیم، امام فرمودند: «خیلی خوب ما فکر میکنیم و به شما میگوییم.» شیوه امام هم معمولا همین بود و بلافاصله جواب نمیدادند. معمولا میرفتند فکر میکردند و بعد نظر میدادند...
مسئلهای که خدمت امام مطرح شد و امام هم میگفتند این بود که ایشان نمیفرمودند شما سر مرز جنگ را تمام کنید. میگفتند: «سرمرز بمانید و همین جا جنگ را ادامه دهید.» دلیلش این بود که اصلا بحث اتمام جنگ مطرح نبود. اگر میخواستیم جنگ را تمام کنیم باید دو طرف قبول میکردند. آنها که قبول نمیکردند. فقط آتش بس را میخواستند. ما باید آتش بس را قبول میکردیم و آتش بس یک جنگ ناتمام بود. بنابراین بحث ادامه جنگ مطرح نبود که بخواهد سر مرز باشد یا داخل خاک عراق. ما میگفتیم اگر ادامه جنگ در داخل خاک عراق باشد، زودتر جنگ را تمام میکنیم اما اگر در سر مرز باشد دیرتر خواهد شد.»
دریادار علی شمخانی هم در پاسخ به این سوال که آیا طرح عملیات الی بیت المقدس به تصویب حضرت امام رسیده بود؟ میگوید:«دقت کنید که امام نظامی نبودند. طرح نظامی برمبنای بهترین نقطه ایستایی طراحی میشد و این یک بحث کاملا فنی و تخصصی بود. حضرت امام(ره) طرح آزادسازی خرمشهر را حتما دیده بودند و تصویب کرده بودند، ولی اینکه این طرح تا کجا میرود، نقطه ای نیست که من به طور قطعی بتوانم بگویم. این یک بحث تخصصی است. همان کسانی که عملیاتهای فتح المبین و طریق القدس را طراحی کردند، الی بیت المقدس را هم طراحی کردند و این مورد تایید فرماندهی کل قوا بود... آیا امام با ادامه جنگ مخالف بودند؟ نه اینطور نبوده است اگر امام با چیزی مخالف بودند صراحتا بیان میکردند. صراحتا مخالفت میکردند. اصلا با کسی رودربایستی نداشتند. در همه موارد اینطور بودند. اما استدلالهایی که امام آوردند در حقیقت استدلالهایی بود که ما برایش پاسخ پیدا میکردیم. امام گفتند که نباید به مردم آسیب رسانده شود.»
انتهای پیام/
منبع : خبرگزاری تسنیم
جایزه سیاستگذاری، تقدیر از فعالیتهای حل مسئله در کشور است
همایش تجلیل از مداحان حماسیخوان و شعرای حماسیسرا برگزار شد
دجال کیست و چه ویژگی هایی دارد؟
چرا باید از امامان (ع) پیروی و تبعیت کرد؟
برنامه سخنرانی شیخ حسین انصاریان در دهه دوم فاطمیه
دجال کیست؟
همایش ملی فلسفه فرهنگ برگزار میشود
کتاب «چکیده مقالات همایش ملی فرهنگ شهرت» منتشر شد
ترجمه استانبولی کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام رونمایی می شود
استقبال از نمایندگان اعزامی ایران به مسابقات قرآن کویت
تلاوت سوره مجادله توسط گروه مدیحهسرایی محمد رسولالله(ص)
بسیج نقش مهمی در اعتلای کشور دارد
امام جمعه دیر: حل مشکل گرانی ها در اولویت دولت باشد
حمایت ایران از مقاومت نشأت گرفته از تفکر بسیجی است
برنامه صلح آمیز هسته ای ایران با قدرت ادامه خواهد داشت
وتو پیشنویس آتشبس در غزه دفاع رسمی از نسل کشی است
مردم و مومنان نقش ویژه ای در مملکت داری پیامبر(ص) داشتند
مسائلی مانند فیلترینگ و انتصابات سؤالبرانگیز اولویت نظام نیست
جبهه مقاومت منسجمتر در برابر دشمن ایستاده است
بهبود وضعیت اقتصاد اولویت دولت چهاردهم باشد/ توجه به معیشت مردم
امامجمعه شهر سگزاباد: اولویت دولت باید معیشت مردم باشد
اقدامات دشمنان خیال باطل است
اقدام قاطع دولت در ارتقای ظرفیت سانتریفیوژها ارزشمند است
بسیج زنجیره طلایی ایستادگی است/ تعیین سرنوشت جنگ با حضور مردم
رفع فیلترینگ مسئله اصلی کشور نیست/ دولت فکری به حال اقتصاد کند
فرهنگ فاطمی و بسیج ارکان تحقق جامعه هستند
اخلاص بسیجیان عامل موفقیت آنها است
رای دادگاه لاهه ننگی بر پیشانی اسرائیل جنایتکار است
گفتمان مقاومت در همه دنیا گسترش پیدا کرده است
مسئولان تمرکز خود را در بهبود وضعیت معیشتی مردم بگذارند