میرنیوز
به گزارش ایسنا، بنابر رشدمان، حالا این روزها با دیدن تصاویر آنها در صفهای تزریق واکسن، امیدواری به عادی شدن شرایط برای پدربزرگها و مادر بزرگها بیشتر شده است. در یکی از همین صفهای تزریق واکنس بود که خانم دکتر تزریق کننده هنگام تطبیق عکس کارت ملی پیرمرد با چهرهاش او را به جا آورد و با ذوق زدگی گفت: «اِ شما همون آقایی هستید که دیروز مهندس امیر سازنده بنام شمال تهران عکس میانسالیتون رو استوری کرده بود!»
پیر مرد نمیدانست استوری چیست اما از دیدن تصویر جوانیاش بر روی صفحه تلفن همراه خانوم دکتر دچار حس خوبی شد؛ آنقدر که درد فرو رفتن نوک تیز سوزن در بازویش را حس نکرد.
***اوستایی که از سر ساختمان آمد
تا سالهای طولانی «معلم» و «استاد» فردی بود با ریش پرفسوری یا ریش لنگری، عینکی با قاب گرد و کیف سامسونت یا کیف چرمی نفیس که تمامی این «متریال» در قالب کت شلواری خوش دوخت و پیراهنی که خط اتوی آن خربزه قاچ میکرد ترجمه میشد به استاد!
استاد هر چه میگفت وحی منزل بود و باید بی چون و چرا پذیرفته میشد.امضایش پای برگهای که «مدرک دانشگاهی» خوانده میشد حکم طلا را داشت.«استاد» مسیری طولانی برای رسیدن به آن جایگاه را طی کرده بود.سالها درس خوانده و فرمول حفظ کرده و مدارج علمی را پشت سر گذاشته بود تا آموختههایش را به تازه واردهایی که دانشجو نامیده میشدند آموزش دهد. دانشجوها هم اعتراضی نداشتند چون در فضای محدود و انحصاری دهه شصت، اغلب آنها که با سختی و مرارت فراوان سد کنکور را پشت سر گذاشته بودند میدانستند بعد از چهار سال با مدرکی که از این اساتید دریافت میکنند شغلی با درآمد مناسب خواهند داشت.«امیر» از معدود دانشجویانی بود که متوجه شد آموزشهای این سیستم و اساتید آن کاربردی نیست. حین تحصیل در رشته عمران، فرصتی برای کار در یک شرکت ساختمانی یکی از دوستان پدرش به دست آوره بود اما حتی در سال سوم دانشگاه نیز آنقدر از عمران و ساختمان سازی در دانشگاه یاد نگرفته بود که بتواند از کار دفتری شرکت فاصله بگیرد و نقشی کوچک و میدانی در پروژههای ساختمانی ایفاء کند.
سرخوردگی امیر از مسیری که دانشگاه پیش پای او ایجاد کرده بود و میل فراوان به حضور در «پروژه» باعث شد با پایان تحصیلات دانشگاهی با وجود هوش و استعدادی که داشت دیگر به ادامه تحصیل فکر نکند. «فوق» گرفتن را از فهرست برنامه هایش حذف کرد و بی آنکه بخواهد پُز مدرک تحصیلیاش را بدهد وردست «اوستا جواد» از معمارهای قابل اعتماد شرکت ایستاد که به یادگار از دوران جوانیاش همچنان کلاه شاپو بر سر میگذاشت و متری فلزی همیشه پَر شالش بود وبا وجود اخلاق تُندی که داشت مورد اعتماد و احترام روسای شرکت بود.
امیر در کنار اوستا جواد بود که کار واقعی را با همه جزییات و فوتهای کوزهگرش اش آموخت و چند سال بعد شد یکی از وردستهایی که ناز اوستا را خریده بود و با بداخلاقیاش کنار آمده بود و به اصطلاح آن زمان کار را از او «قاپیده» بود و آنقدر در کارش توانا شده بود که چند سال بعد به عنوان سرپرست کارگاه به استخدام شرکتی مهندسی در مناطق نفت خیز در بیاید. هر چند دست روزگار میان امیر و اوستا جواد فاصله انداخت اما امیر هیچ گاه فراموش نکرد معلم اصلیاش چه کسی بوده است. روزی که از دفتر شرکت شخصیاش به یاد استاد افتاد، چند سالی میگذشت که به یکی از سازندگان برند شمال تهران تبدیل شده بود. تایم لاین پُر شده بود از استوریهای تبریک روز معلم و حالا امیر برای تشکر و قدردانی از استاد چهل سال قبل، تنها عکسی که از اوستا جواد داشت را استوری کرد. این عکس خیلی زود با استقبال فضای مجازی مواجه شد و خیلیها نام معماری قدیمی را در هشتگ این استوری دیدند: «اوستا جواد بنی کمال» که البته هیچ صفحهای در فضای مجازی نداشت تا این استوری به آن تگ شود!
***اوستاجوادهای زندگی ما
در زندگی همه ما «اوستا جواد»های فراوانی بودهاند که طبق آن ضرب المثل قدیمی «زِ گهواره تا گور دانش بجوی» ما را در مسیر دانش اندوزی همراهی کردهاند. دانشی که در مسیر دبستان تا دبیرستان و سپس دانشگاه ادامه یافته و سپس با یافتن شغل متوقف شده اما در این مسیر افرادی بودهاند که خارج از آموزشهای کلیشهای و غیرکاربردی، فوت کوزه گری را به ما آموختهاند. شاید آنها مانند اوستا جواد این گزارش فقط سوادی در حد خواندن و نوشتن داشتهاند اما در پس این تحصیلات اندک، بینشی بزرگ داشتهاند که پیش از آنکه واژههایی مانند «مسوولیت اجتماعی» خلق و به فرهنگ واژگان جامعه اضافه شود، با تربیت شاگردانی متعهد و توانا به این وجه عمل کردهاند.
شاید شما هم که خواننده این گزارش هستید یکی از همین افراد باشید. با کوهی از تجربه و تخصص و دانش که هیچ گاه فرصت ظهور و بروز پیدا نکرده چون نه کیف سامسونتی در دست داشتهاید و نه خط اتوی لباس شما خربزه قاچ میکرده است! این بخش از ماجرا چندان پیچیده نیست و ابزارها و امکانات فراوانی وجود دارد که نحوه انتقال دانش را به شما آموزش دهد. این بخش از ماجرا با رشدمان است. شما فقط با دانش خود به میدان بیایید و برای ارتباط با رشدمان در «اینجا» کلیک کنید.
انتهای رپرتاژ آگهی
منبع : خبرگزاری ایسنا
قیمت دلار ۲۸ بهمن؛ دلار به ۷۲ هزار و ۶۳۲ تومان رسید
۷ نکته مهم قبل از خرید دستگاه تصفیه آب
پرفروشترین شیرآلات شودر و kwc کدام است؟
دوربین مداربسته پرفروش بازار که نباید از دست بدهید
راهنمای خرید انواع دستگاه پر کن مایعات
رپورتاژ آگهی چیست و چگونه میتوان تاثیرگذاری آن را افزایش داد؟
تفکر سیستمی در راهکارهای نرم افزاری یکپارچه (ERP)
همه چیز درباره ورق کامپوزیت؛ قیمت، ویژگیها و انواع آن
اینترنت ویژه مجتمعها چه مزیتها و کاربردهایی دارد؟
چرا باید در کشاورزی از تیلر استفاده کنیم؟
مزایا و معایب بلوک هبلکس
چگونه با کمترین هزینه بلیط هواپیما بخریم؟
مزایای پیش خرید بلیط قطار نسبت به خرید لحظه آخری
معرفی اسپری آنتی سپتیک طباسپت برای زخم
معاملات بازار ارز تجاری از یک میلیارد دلار عبور کرد
تامین ۱۲.۳ میلیارد دلار ارز برای واردات کالاهای اساسی و دارو
معاملات مرکز مبادله از یک میلیارد دلار عبور کرد
واردات سیبزمینی تا تثبیت قیمت در بازار ادامه دارد
کاهش یک میلیون تومانی حباب سکه؛ تب قیمتها آرام گرفت
قیمت طلا ۲۷ بهمن؛ اونس به ۲۸۸۲ دلار و ۵۲ سنت رسید
آغاز حراج خودروهای اموال تملیکی از دوشنبه
قیمت طلا ۲۷ بهمن؛ اونس به ۲۸۸۲ دلارو ۵۲ سنت رسید
جدول نرخ ارز شنبه ۲۷ بهمن؛ کاهش رسمی قیمت دلار برای سومین روز متوالی
سرنوشت واردات خودرو در ۱۴۰۴
قیمت طلا و سکه امروز ۲۴ بهمن؛ کاهش ۲ میلیونی نرخ سکه
عرضه خودرو در حراج اموال تملیکی برای اولین بار
تفاوت کفکش و پمپ آب
جزئیات تعرفه واردات موبایل در ۱۴۰۴
بهترین هدیه برای همکار خانم چیست؟
حضور هلدینگ سیمان غدیر در هفتمین نمایشگاه کار ایران